سقوطی که دیگر تعجبآور نیست
علی حسینی
سقوط کیفیت زندگی دیجیتال در ایران دیگر یک «خبر» نیست؛ به روایتی، جزئی از زیست روزمره ما شده است. گزارش جدید «کیفیت زندگی دیجیتال» شرکت سرفشارک که رتبه۱۰۰ از میان ۱۲۱کشور را برای ایران ثبت کرده، تنها عددی سرد در یک جدول نیست بلکه تابلویی فشرده از تجربهای است که هر کاربر ایرانی هر روز با آن دستوپنجه نرم میکند: اینترنتی کند، پرخطا، محدود و فاقد چشماندازی روشن برای آینده. این جایگاه پایین نه یک شگفتی بوده و نه نتیجه چند ماه ناکارآمدی بلکه ماحصل سالها بیبرنامگی، تصمیمهای مقطعی و غیرفعال بودن در برابر تغییرات جهانی است. وقتی کشوری بهجای حرکت همسو با فناوری، مدام با آن در تعارض قرار میگیرد، خروجی همان میشود که امروز میبینیم؛ فاصلهای عمیق میان ایران و حداقلهای استاندارد زندگی دیجیتال که دنیا سالهاست آن را بدیهی میداند.
واقعیت این است که زیرساختهای ارتباطی در ایران نهتنها توسعه نیافتهاند بلکه در بسیاری حوزهها حتی از نگهداشت وضعیت موجود نیز بازماندهاند. از تاخیرهای مکرر در توسعه شبکه فیبرنوری گرفته تا ضعف سرمایهگذاری در مراکز تبادل داده و انفعال در برابر فناوریهای نوین همه نشان میدهد که هیچ نقشه راه مشخصی برای بهبود وجود ندارد و زمانی که راهبردی وجود نداشته باشد، هر اقدام بهظاهر عمرانی بیشتر به مسکنی شبیه میشود که درد را پنهان میکند، نه درمان. این عقبماندگی تنها به اعداد و نمودارها آسیب نمیزند بلکه مستقیما زیست اجتماعی و اقتصادی مردم را هدف میگیرد. کیفیت زندگی دیجیتال دیگر یک «مزیت» نیست بلکه عنصری حیاتی در آموزش، سلامت، کسبوکار و حتی ارتباطات انسانی است. در جهانی که کار، تحصیل، خدمات دولتی و تعاملات اجتماعی هر روز دیجیتالیتر میشود، کندی و بیثباتی اینترنت نهتنها یک نارضایتی کوچک نیست بلکه اختلال در زندگی روزمره است. وقتی دانشجو نمیتواند یک کلاس آنلاین را بدون قطع و وصلی دنبال کند، وقتی کسبوکار کوچک برای انتقال یک فایل ساده باید چندبار تلاش کند، یا وقتی خانوادهای برای یک تماس تصویری ساده با عزیزان خود پشت مانیتور معطل میماند، اینها آسیبهای واقعی به کیفیت زندگی هستند، نه فقط «مشکل اینترنت».
گزارش سرفشارک از همین زاویه هشداردهنده است: جامعهای که توسعه دیجیتال را اولویت نمیداند، ناگزیر هزینههای سنگینی پرداخت میکند؛ هزینههایی که همیشه روی دوش مردم است، نه ساختار. در چنین وضعیتی صحبت از «سرعت استاندارد» دیگر شبیه رویاست چون سرعت تنها یکی از شاخصهاست. آنچه در ایران مفقود شده «حق دسترسی باکیفیت» است؛ حقی که در بسیاری کشورها پایهایترین اصل زیست مدرن تلقی میشود. این حق نه با وعده تامین میشود و نه با پروژههایی که بیشتر جنبه نمایشی دارند. اگر قرار باشد تغییری رخ دهد باید از یک پذیرش صادقانه آغاز شود: کشور بدون برنامه منسجم، بدون سرمایهگذاری کافی و بدون نگاه آیندهمحور نمیتواند امیدی به بهبود جایگاه دیجیتال داشته باشد و تا زمانی که این واقعیت درک نشود، رتبه۱۰۰ در چنین گزارشهایی نه هشدار است و نه انگیزهای برای اصلاح بلکه صرفا مرحله دیگری از یک روند فرساینده بوده که سالهاست ادامه دارد.

