شرق جدید، غرب جدید ساختار جدید برای جهان

نادر کریمی جونی
کدخبر: 586963

نادر-کریمی-جونی

نادر کریمی جونی

خطوط جبهه‌های بین‌المللی دوباره تقویت می‌شود و احتمال آنکه مجدد در قرن حاضر جهان شاهد وقوع یک جنگ سرد باشد، وجود دارد. این‌بار جنگ سرد با اعضای جدید که برخی از آنها قدرت‌های سیاسی- نظامی یا اقتصادی هستند شکل می‌گیرد و تعداد کشورها که در این دو جبهه زندگی انگلی دارند و از ابرقدرت یا ابرقدرت‌ها تغذیه می‌‌کنند کم است. به‌دلیل همین اندک بودن تعداد کشورهایی که زندگی انگلی دارند به نظر می‌رسد ابرقدرت هر یک از دو طرف این منازعه سرد، عمر بیشتری پیدا کند و دام بیشتری بیابد. سفر ولادیمیر پوتین به هندوستان اگرچه سفر مقامات دو کشور دوست قدیمی ارزیابی شد اما به‌ویژه تلاش پوتین برای جلب‌نظر هندی‌ها به منظور افزایش خرید نفت از روسیه و نیز افزایش همکاری‌های نظامی- تسلیحاتی، اقدام رهبر کرملین برای یارگیری یا دست‌کم اطمینان از یارگیری در عرصه‌های بین‌ا‌لمللی توصیف شد. مسکو به ویژه از اینکه دهلی‌نو در شرایط حاضر تسلیم فشارهای ایالات‌متحده نشده و همچنان به همکاری‌های خود با روسیه ادامه می‌دهد و از این کشور نفت می‌خرد، خوشحال است. در مقابل ایالات‌متحده نیز هرچند سرپیچی دهلی‌نو از خواست‌های واشنگتن را با وضع تعرفه جبران و مجازات کرده اما می‌داند که نافرمانی دهلی‌نو تبعات زیادی دارد که با مجازات‌های تعرفه‌ای جبران نمی‌شود.

در عین حال و در اردوگاه غرب که پایه دوم منازعه است، اتخاذ و همبستگی وجود ندارد. مثلا در حالی که مهم‌ترین خواسته اروپا حفظ تمامیت ارضی اوکراین بوده و از نظر اروپایی‌ها هر طرح صلحی که بر پایه واگذاری خاک اوکراین در مقابل برقراری صلح باشد، مردود است. برادر بزرگ‌تر-ایالات‌متحده- می‌خواهد هرچه زودتر به این جنگ پایان داده شود و چندان مهم نیست که چه میزان از قلمرو یک کشور به کشور اشغال‌کننده واگذار شود. دست‌کم در مورد ترامپ این واقعیت عیان وجود دارد که برای او تنها پایان جنگ و برقراری صلح میان اوکراین و روسیه، آن هم با هر مکانیسم یا شیوه‌ای اهمیت و اصالت دارد و ترامپ می‌خواهد با پایان دادن به جنگ اوکراین- روسیه، یک برقراری صلح دیگر را به کارنامه‌اش اضافه کند. در عین حال اروپایی‌ها پایان دادن به هر شیوه را نمی‌پسندند. آنان واگذاری خاک اوکراین به روسیه را  نوعی پاداش جدی برای مسکو می‌دانند و می‌پرسند که در صورت بخشیدن این خاک آیا طمع رهبران روسیه به افزایش دامنه تهاجم و اشغالگری را دربرنخواهد داشت؟ اوضاع در جبهه غرب البته از این هم نگران‌کننده‌تر است. چنانکه روسیه به فروش گاز خود به طور مستقیم و غیرمستقیم بی ‌یا با واسطه ادامه می‌دهد و برخی اعضای اتحادیه اروپا باوجود ناخرسندی رهبر ایالات‌متحده آمریکا کماکان به خرید گاز از مسکو ادامه می‌دهند. با این حال واقعا معلوم نیست آیا جبهه غرب که ایالات‌متحده رهبری آن را بر عهده دارد به سوی همگرایی و اتحاد حرکت می‌کند و آیا می‌توان در این جبهه یکصدایی مشاهده کرد؟ در همین حال مسکو و پکن برای افزایش تعداد و قابلیت‌های متحدان خویش تلاش می‌کنند.

این سخن محمود احمدی‌نژاد مبنی بر واگذاری اوکراین به روسیه در قبال واگذاری ایران به ایالات‌متحده آمریکا، امروز بیش از هر زمان دیگر نادرست به نظر می‌رسد. چنانکه دست‌کم در ماه‌های اخیر حمایت‌های روسیه از ایران و ونزوئلا نه‌فقط کاهش نیافته که با مصداق‌های مشخص و قابل تعریف افزایش نیز پیدا کرده است. روشن است که اگر حمایت‌های روسیه و چین از ایران وجود نداشت اکنون حکومت جمهوری اسلامی در کشورمان با خطر فروپاشی و چالش‌های نابود‌کننده مواجه می‌شد به ویژه حمایت‌های سیاسی مسکو از ایران برای باز کردن پای بازرگانان و فعالان اقتصادی ایرانی به بازارهای پرسود آسیای میانه و قفقاز، تسهیل همکاری تجاری ایران با روسیه و حتی تاسیس یک بانک ایرانی با ملیت روسی برای تسهیل و گسترش همکاری اقتصادی با تهران از موارد بارز و قابل ذکری است که رهبران کرملین در حمایت از ایران انجام داده‌اند. توضیح بیشتری لازم نیست وقتی چین با وجود همه فشارهای تعرفه‌ای و سیاسی غرب، به خرید نفت از ایران و تامین مایحتاج راهبردی و نظامی کشورمان ادامه می‌دهد. برخی شهروندان ایرانی می‌گویند در قبال ریسکی که چین تحمل می‌کند، تخفیف‌های قابل‌توجهی از ایران دریافت می‌دارد اما پاسخ این حرف درست آن است که در ماه‌های گذشته غرب همه تلاش خود را برای جداسازی پکن از ایران انجام داده و پیشنهادهایی هم به رهبران چینی داده است اما همکاری‌های استراتژیک میان چین و ایران نه‌فقط کاهش نیافته که در موارد مشهودی افزایش یافته و باقی ماندن این همکاری راهبردی برای تهران بسیار بیشتر از تخفیف‌های مذکور اهمیت دارد.

در شرایط فعلی پکن هم تمایلی ندارد که در انسجام جبهه‌ای که با روسیه تشکیل داده و دو پیمان مهم بریکس و شانگهای آن را ساختارمند و تقویت کرده، افتراق و انشقاق به وجود آورد. پکن به خوبی ارزش یارگیری در جهان امروز را درک می‌کند و می‌داند که از دست دادن متحدان امروز حتما به خسارت‌های فردا منجر می‌شود. علاوه بر این پکن و مسکو برای افزایش متحدان و تکمیل اعضای جبهه خود برنامه‌های دقیقی تدوین و اجرا کرده‌اند که جذب پاکستان یکی از آنهاست. ناگفته روشن است که پکن و مسکو بر سر حضور و گسترش همکاری با منطقه ثروتمند و راهبردی خلیج‌فارس با واشنگتن رقابت شدیدی دارند و هرچند عربستان به عضو وزنه شورای همکاری خلیج‌فارس و کویت و امارات‌متحده عربی به عنوان بازوهای این شورا به وضوح برای ایجاد توازن همکاری میان مثلث مسکو، پکن، واشنگتن می‌کوشند اما دست‌کم واشنگتن به این توازن و برقراری آن معتقد نیست و علاقه‌ای ندارد که ثروت اعراب حاشیه خلیج‌فارس را با دیگران تقسیم کند.

در هر صورت نمی‌توان انکار کرد که ساختار جدید جهان با یارگیری‌های آشکار و واضح که اکنون میان ایالات‌متحده و اروپا از یک‌سو و نیز روسیه و چین از سوی دیگر صورت می‌گیرد، شکل گرفته و مرزهای آن به‌طور قابل درکی در حال ترسیم شدن است. این ساختار البته قابلیت‌های متعددی دارد و علاوه‌بر ظرفیت‌های اقتصادی که پایداری آن را تضمین می‌کند، قابلیت‌های استراتژیک، راهبردی و نظامی هم دارد که امنیت آن ساختار و جبهه را تضمین می‌نماید. گمان می‌رود که دو طرف یعنی غرب جدید و شرق جدید توجه خود را به زودی به آفریقا معطوف و در این قاره پرسود و مهم یارگیری کنند.

وب گردی