چتباتی که دنیا را تکان داد
نازنین حاتمی– سهسال پیش یک شرکت فناوری نسبتا ناشناخته برای عموم محصولی تازه با توصیفی ساده معرفی کرد. اوپنایآی چتباتی را رونمایی کرد که قرار بود فقط یک ابزار مکالمهای باشد اما ChatGPT خیلی زود به پدیدهای جهانی تبدیل شد و مسیر فناوری و کسبوکار را دگرگون کرد. محبوبیت آن همچنان ادامه دارد و صدر فهرست اپلیکیشنهای رایگان اپاستور را حفظ کرده است. تحولاتی که از آن زمان آغاز شد علاوه بر جابهجاکردن مرزهای رقابت میان بزرگترین شرکتهای فناوری ساختار جریان سرمایه، الگوهای مصرف محتوای دیجیتال و تصور نسلهای مختلف از آینده شغلی را نیز دگرگون کرد. امروزه بسیاری از تحلیلگران از جهانی سخن میگویند که به تعبیر آنها جهان ساختهشده توسط چتجیپیتی است و در آن عدم قطعیت، شتاب تغییر و پیشبینیناپذیری آینده نه یک وضعیت موقت بلکه یک قاعده پایدار تلقی میشود.
چتجیپیتی بهمثابه نقطه عطف هوشمصنوعی مولد
معرفی چتجیپیتی را میتوان لحظهای دانست که هوشمصنوعی مولد از حاشیه آزمایشگاهها و جامعه محدود متخصصان وارد متن زندگی روزمره شد. این ابزار در قالب یک گفتوگوی ساده در مرورگر توانست نوشتن متن، تولید کد، خلاصهسازی، ایدهپردازی و دهها کار شناختی دیگر را برای میلیونها کاربر در سراسر جهان در دسترس قرار دهد. استمرار صدرنشینی اپلیکیشن چتجیپیتی در فهرست محبوبترین برنامههای رایگان اپاستور نشان میدهد با پدیدهای روبهرو هستیم که تنها یک موج مقطعی یا یک ترند زودگذر نبوده بلکه بخشی از زیست دیجیتال کاربران محسوب میشود. تغییرات پس از عرضه این ابزار فناورانه صرفا در سطح تجربه کاربر باقی نماند. ظهور چتجیپیتی بهسرعت به جرقهای برای شکلگیری سیل محصولات مبتنی بر هوشمصنوعی مولد در حوزههای گوناگون تبدیل شد. از ابزارهای مشابه مبتنی بر مکالمه گرفته تا سامانههای تولید تصویر، ویدئو و صدا، همه تحت تاثیر این نقطه آغاز وارد فاز جدیدی از رقابت شدند. بسیاری از شرکتها نیز ناگزیر شدند در پاسخ به این تحول استراتژیهای خود را بازنویسی کرده، زیرساختهای رایانشی گستردهتری فراهم آورند و واحدهای جدیدی برای هوشمصنوعی مولد ایجاد کنند.
قدرتگیری یک بازیگر خصوصی
یکی از مهمترین پیامدهای ظهور چتجیپیتی برجستهشدن قدرت یک شرکت خصوصی در سطحی است که برخی تحلیلگران آن را فراتر از نفوذ بسیاری از دولتها توصیف کردند. این ادعا بر یک واقعیت مهم تکیه دارد: طراحی و استقرار چنین مدلهایی به تدریج درحال بازطراحی مناسبات قدرت در عرصه ژئوپلیتیک داده و اقتصاد دیجیتال است. زمانی که سامانهای مانند چتجیپیتی به ابزار کار میلیونها فرد و هزاران بنگاه اقتصادی تبدیل میشود شرکتی که آن را اداره میکند ناخواسته به گرهای در شبکه قدرت جهانی بدل میشود. به همین دلیل است که برخی تحلیلگران معتقدند تصمیمهای راهبردی شرکتهای پیشرو در هوشمصنوعی ازجمله چگونگی آموزش مدلها، نحوه مالکیت دادهها، شیوه کنترل مخاطرات و سازوکارهای حاکمیت شرکتی آنها عملا بر سرنوشت اقتصاد جهانی و جوامع اثر میگذارد. از این منظر سهسالگی چتجیپیتی فقط سالگرد عرضه یک محصول فناورانه نبوده بلکه مرحلهای در روند شکلگیری نوعی حاکمیت پلتفرمی محسوب میشود که رفتهرفته در کنار حاکمیت دولتها نشسته و بهصورت مستقیموغیرمستقیم درحال بازآرایی قواعد بازی درعرصه جهانی است.
اضطراب شغلی و نگرانی نسلی
چتجیپیتی و همتایان آن در عین حال که امید به افزایش بهرهوری و خلق فرصتهای تازه را افزایش دادند سطحی بیسابقه از اضطراب شغلی را نیز در میان نسلهای مختلف برانگیختند. تحلیلهایی که درباره جهان ساختهشده توسط چتجیپیتی نگاشته میشود از وضعیتی سخن میگوید که در آن آینده بازار کار بیش از هرزمان دیگر با واژههایی مانند بیثباتی، گذرابودن مهارتها و تغییر مداوم توصیف میشود. نسلهای جوان که اکنون در آستانه ورود به بازار کار هستند بهصورت مکرر میشنوند که مسیرهای شغلی سنتی دیگر قابل اتکا نیستند و مهارتهایی که امروز آموخته میشوند ممکن است در چندسال آینده کارکرد خود را از دست بدهند. همزمان نسلهای میانسال و بالاتر نیز با این هشدار روبهرو هستند که مهارتهای آموختهشده آنها درطول دهههای گذشته در برابر موج هوشمصنوعی جذابیت خود را از دست بدهد. این احساس تردید و ناامنی جمعی بخشی از همان وضعیت جدیدی است که به سهسال اخیر نسبت داده میشود.
حباب یا تحول ساختاری؟
ازطرفی باوجود رشد خیرهکننده ارزش بازار شرکتهای فعال در حوزه هوشمصنوعی بسیاری از مدیران ارشد و فعالان این حوزه نیز خود اذعان کردند که بخشی از آنچه امروز میبینیم میتواند ویژگیهای یک حباب یا دستکم یک وضعیت هیجانی را داشته باشد. این وضعیت یادآور روزهای اوج رونق اینترنت در دهه۹۰ میلادی است که در آن ارزشگذاری بسیاری از شرکتها بیش از آنکه متکی بر عملکرد واقعی باشد برمبنای انتظارات اغراقشده از آینده صورت میگرفت. در فضای امروز هوشمصنوعی نیز این گزاره بارها تکرار شده که برخی بازیگران درنهایت زیانهای سنگینی را متحمل خواهند شد. این واقعیت که مدیران ارشد شرکتهای کلیدی در منظومه هوشمصنوعی در عین دفاع از تحول آفرینی فناوری نسبت به خطر حباب و زیان سرمایهگذاران هشدار میدهند خود نشانهای از پیچیدگی وضعیت کنونی محسوب میشود. به بیان دیگر حتی خوشبینترین طرفداران آینده هوشمصنوعی نیز میپذیرند که مسیر تا رسیدن به یک تعادل پایدار میتواند با نوسانهای شدید همراه باشد. در کنار این هشدارها نگاه دیگری نیز وجود دارد که وضعیت کنونی را هرچند شبیه به حباب توصیف کرده اما در عین حال بر این نکته تاکید دارد که همانند تجربه اینترنت در افق بلندمدت هوشمصنوعی اقتصاد را دگرگون خواهد کرد و ارزشافزودهای عظیم در نتیجه این تحول خلق میشود. براساس این نگاه پرسش اصلی این است که کدام شرکتها میتوانند پس از فروکشکردن تب اولیه جایگاه خود را در نظم اقتصادی جدید تثبیت کنند؟
آزمون واقعیت برای وعدههای هوشمصنوعی
اگر سهسال نخست حیات چتجیپیتی را دوره شتابگیری، غافلگیری و شکلگیری انتظارات بدانیم میتوان گفت سهسال پیشرو دوران آزمون واقعیت است. در این دوره جهان به تدریج روشنتر خواهد دید که کدام وعدهها درباره بهرهوری، رشد اقتصادی و خلق مشاغل جدید تا چه اندازه تحقق مییابند و درمقابل کدام نگرانیها درباره حذف مشاغل، تعمیق نابرابری و تمرکز قدرت دیجیتال تا چه حد واقعی هستند. برای سیاستگذاران این مقطع بهمعنای ضرورت بازاندیشی در نظامهای آموزشی، بازار کار، تنظیمگری داده و حاکمیت هوشمصنوعی است.
ازسوی دیگر برای بنگاههای اقتصادی و کسبوکارها سهسال آینده مرحله غربالگری میان پروژههای نمایشی و کاربردهای واقعی است تا مشخص شود کدام سرمایهگذاریها میتواند به صرفهجویی، نوآوری و مزیت رقابتی پایدار منجر شوند. برای شهروندان نیز این دوره زمانی است که باید میان استفاده فرصت آفرین از ابزارهای جدید و مراقبت از حقوق، حریم خصوصی و امنیت شغلی خود تعادلی آگاهانه برقرار کنند. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که سهسالگی چتجیپیتی صرفا یکنقطه زمانی نمادین نبوده بلکه لحظهای است برای بازنگری جمعی در این پرسش که جهان ساختهشده توسط این دسته از سامانههای هوشمصنوعی به کدامسو حرکت میکنند و چگونه میتوان با سیاستگذاری سنجیده، سرمایهگذاری هوشمند و ارتقای سواد عمومی از فرصتهای آن بهره گرفت و مخاطراتش را مهار کرد.
