رقابت چین و آلمان در زیرساخت‌های آینده جهان:

جنگ سرد دیجیتال

پوریا لوایی
کدخبر: 580620
جاده ابری دیجیتال (DSR) چین به عنوان بخشی از ابتکار «کمربند و جاده» در تلاش است تا با تقویت زیرساخت‌های دیجیتال، نفوذ خود را در کشورهای در حال توسعه افزایش دهد.
جنگ سرد دیجیتال

پوریا لوایی– احتمالا تابه‌حال عبارت جاده ابری دیجیتال یا DSRرا نشنیده باشید. این اصطلاح به بخش فناوری‌محور ابتکار «کمربند و جاده» چین گفته می‌شود که در زمینه زیرساخت‌های دیجیتال فعالیت می‌کند؛ از کابل‌های فیبر نوری و مراکز داده گرفته تا شبکه‌های 5G و شهرهای هوشمند. این ابتکار به‌عنوان بخشی از تلاش چین برای گسترش تاثیر فناوری در سطح بین‌المللی و تقویت ارتباطات دیجیتال با کشورهای شریک شناخته می‌شود. این طرح بخشی از سیاست ژئوپلیتیک دیجیتال چین است که از یک‌سو خود را به‌عنوان تامین‌کننده زیرساخت در کشورهای در حال توسعه معرفی می‌کند و از سوی دیگر شرکت‌های فناوری چین مانند هواوی و ZTE علی‌بابا را به بازارهای بین‌المللی می‌برد.

درمقابل آژانس همکاری بین‌المللی آلمان (GIZ) در پروژه‌های توسعه دیجیتال نیز مشارکت دارد. این آژانس تحت‌عنوان توسعه با هزینه تامین‌شده از نهادهایی مانند اتحادیه اروپا ودولت فدرال در کشورهای مختلف دنیا فعالیت می‌کند. پروژه‌های GIZ عمدتا بر تقویت حکمرانی دیجیتال، نوآوری محلی و توسعه بازار دیجیتال متمرکز‌ند خصوصا در قاره آفریقا.

رقابت بین این دو بازیگر بخشی از یک بازی ژئوپلیتیکی بزرگ‌تر است: هر دو طرف توسعه «پایدار» را شعار خود قرار دادند اما اهداف استراتژیک و نفوذ نیز نقش پررنگی در سیاست‌هایشان دارد. درحالی که چین بر بهره‌برداری از فناوری و زیرساخت برای پیشبرد منافع خود تاکید می‌کند آلمان و GIZ بومی‌سازی فناوری، حکمرانی داده و توسعه محلی را به‌عنوان هدف خود اعلام می‌کنند اما همواره این سوال مطرح است: آیا این رقابت واقعا به توسعه محلی کمک کرده یا وابستگی جدیدی ایجاد می‌کند؟

پروژه‌های دیجیتال چین (DSR) در آفریقا در برابر رویکرد GIZ

در آفریقا، یکی از مناطقی که رقابت دیجیتال به‌شدت در آن جریان دارد DSR حضور پررنگی دارد. چین با سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌هایی مانند کابل‌های فیبر نوری و مراکز داده اتصال دیجیتال کشورها را تقویت می‌کند. با این حال برخی نگرانی‌ها درباره وابستگی داده‌ای به فضای ابری چینی (مانند شرکت‌های ابری چین) و ریسک‌های امنیتی مطرح شده است. سرعت پیشرفت پروژه‌های دیجیتال چینی تا حدی افزایش یافته که باعث هشدار اندیشکده‌های آمریکایی درخصوص مواردی نظیر نفوذ اقتصادی و اطلاعاتی، حریم خصوصی و امنیت داده شده است. این در حالی است که تا پیش از این کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا یکه‌تاز این عرصه بودند. به نظر می‌رسد که دلیل اصلی نگرانی آنها به‌چالش‌کشیدن غرب، افزایش نفوذ چین در قاره آفریقا و کاهش کنترل خود بر این حوزه می‌باشد.

در سوی دیگر GIZ با همکاری اتحاد Smart Africa  که ‌ائتلافی از حدود ۴۰ کشور آفریقایی بوده بر ایجاد یک بازار دیجیتال مشترک قاره‌ای متمرکز است. یکی از پروژه‌های مهم آنها «همکاری مثلثی برای نوآوری دیجیتال» است که در گزارش GIZ به‌چشم می‌خورد؛ در این پروژه نوآوری‌های محلی آفریقایی (مانند برنامه‌های بهداشتی دیجیتال) تقویت می‌شوند. GIZ به دنبال افزایش ظرفیت مهارتی در آفریقا نیز هست: آکادمی دیجیتال Smart Africa (SADA) با کمک GIZ و دیگر نهادها راه‌اندازی شده و بانک جهانی ۲۰‌میلیون‌دلار برای گسترش آن در آفریقا اختصاص داده است. مزیت این رویکرد GIZ این است که به‌جای صرفا ارائه زیرساخت روی توانمندسازی محلی و مشارکت بومی کار می‌کند اما معایبی هم دارد: سرعت پروژه‌ها کندتر است و منابع GIZ عمدتا از کمک‌های دولتی (مثلا آلمان) تامین می‌شود که ممکن است پایداری بلندمدت آن را در شرایط تنش ژئوپلیتیک به خطر بیندازد.

رقابت در آسیای مرکزی: هوش‌مصنوعی و تجارت دیجیتال

در آسیای مرکزی؛ DSR نقش مهمی در پیشبرد زیرساخت دیجیتال دارد به‌ویژه در کشورهایی مثل قزاقستان و ازبکستان. چین از طریق توسعه مراکز داده، شبکه‌های فیبر و سرمایه‌گذاری در هوش‌مصنوعی نفوذ خود را در این منطقه افزایش داده است. ازسوی دیگر GIZ هم در این منطقه فعال است: پروژه‌ای برای تسهیل تجارت دیجیتال فرامرزی(از سال۲۰۲۴) راه‌اندازی شده که شامل ایجاد پلتفرم‌های امن تبادل داده و آموزش دیجیتال برای کسب‌وکارها است. علاوه بر این GIZ در همکاری با کشورهای منطقه و شبکه آفریقا-آسیا کار تدوین سیاست‌های بومی هوش‌مصنوعی را دنبال می‌کند. گرچه DSR پوشش گسترده و مقیاس زیادی داشته اما منتقدان اشاره می‌کنند که این زیرساخت‌ها ممکن است وابستگی دیجیتال را تقویت کرده و امکان اعمال فشار بر معیارهای حریم خصوصی و استانداردهای فنی را برای چین فراهم کند. درمقابل پروژه‌های GIZ هرچند محلی‌گرا و شفاف‌تر اعلام می‌شوند اما منابع و پشتیبانی مالی‌شان محدودتر است.

تحلیل ژئوپلیتیک؛ توسعه واقعی یا نفوذ استراتژیک؟

رقابت میان GIZ و DSR را می‌توان به یک‌کشمکش بین مدل «سرمایه‌گذاری زیرساخت» و مدل «توسعه بومی» تعبیر کرد.

چین: با DSR سرعت، مقیاس و نفوذ را به ارمغان می‌آورد اما انتقاداتی وجود دارد که این پروژه‌ها بیشتر به نفع چین تمام می‌شوند زیرا زیرساخت‌ها، خدمات ابری و مراکز داده غالبا متعلق به شرکت‌های چینی است.

آلمان: GIZ اعلام کرده با رویکرد همکاری بومی حاکمیت داده و توانمندسازی محلی تلاش می‌کند فناوری را گسترش دهد اما از نظر پوشش و سرعت نسبت به چین عقب‌تر بوده و تامین مالی آن تا حد زیادی به کمک‌های بین‌المللی وابسته است. البته نمی‌توان از این نکته غافل شد که  GIZ هم به وسیله این پروژه‌ها در کشورهای مختلف برای شرکت‌های آلمانی بازار ایجاد می‌کند. درواقع نقد ایجاد «نفوذ صنعتی» فقط برای چین مطرح نبوده و باتوجه به حضور شرکت‌های آلمانی و دست برتر آنها در فناوری ادعای بومی‌شدن هم قابل تشکیک است.

در حقیقت رقابت میان GIZ و جاده ابری دیجیتال چین نه فقط رقابت بر سر اجرای پروژه‌ها بلکه رقابت میان دو مدل نفوذ دیجیتال است: چین بیشتر بر زیرساخت‌های سخت(فیبر، دیتاسنتر و تجهیزات مخابراتی) تمرکز دارد که می‌تواند وابستگی فنی ایجاد کند و درمقابل GIZ و اتحادیه اروپا بیشتر بر استانداردهای حکمرانی داده، سیاستگذاری دیجیتال و آموزش متمرکزند که نوعی نفوذ نرم و تنظیم‌گرایانه ایجاد می‌کند. هیچ‌یک بی‌طرف نیستند و هر دو در کنار اهداف توسعه‌ای منافع استراتژیک و صنعتی خود را نیز دنبال می‌کنند.

درنهایت به‌نظر می‌رسد رقابت GIZ و ابتکار دیجیتال چین فرصت‌های بزرگی برای دیجیتال‌سازی در کشورهای شریک ایجاد کرده اما برای آنکه این رقابت به توسعه عادلانه و پایدار منجر شود چند اقدام ضروری است. در حقیقت قدرت‌های جهانی با هزینه کردن در کشورهای مختلف به‌دنبال افزایش نفوذ و تامین منافع خود در نقاط مختلف دنیا هستند. یکی از این روش‌ها نفوذ دیجیتال در زیرساخت‌های دیجیتال(اعم از نرم و سخت) کشورهای میزبان ازطریق انجام پروژه‌های مختلف است. کشورهای میزبان باید ضمن تقویت ظرفیت محلی(حکمرانی داده، حقوق دیجیتال و آموزش) با هوشیاری کامل از این کمک‌ها استفاده کنند تا به‌جای وابستگی محض به قدرت‌ها سبب پیشرفت واقعی و توسعه محلی شود.

وب گردی