مصائب یک سرزمین تشنه
پویا اصلباغ- مسعود پزشکیان بهتازگی هشدار داد: «اگر پاییز امسال بارندگی نداشته باشیم، ناچارا باید آب را جیرهبندی و پایتخت را تخلیه کنیم.»
صحبتهای رییسجمهور نشان میدهد که بحران بیآبی در کشور از وضعیت قرمز عبور کرده و به یک هشدار ملی تبدیل شده است. به دلایل متعددی، تنشآبی چندسالی است که کشور را فرا گرفته و در سال جاری به اوج خود رسید. بسیاری از کارشناسان، الگوی اشتباه مصرف آب، کشاورزی، عوامل طبیعی و عدم توجه کافی به بحران آب را از دلایل اصلی این وضعیت عنوان کردند. در تابستانی که گذشت بیشتر مناطق کشور با کمبود شدید آب مواجه شد و در برخی مواقع نیز باعث شد که دولت به قطعی آب یکسری از مناطق روی آورد. در چنین شرایطی برخی افراد گفتههای رییسجمهور را ناشی از ناآگاهی معاونان او دانسته و از این سخن پزشکیان خشمگین شدند. همچنین در هفتههای پیشین گروهی از تندرویان، دلایل خشکسالی کشور را به بیحجابی ربط داده و گفتند: «تاوقتی که وضعیت حجاب زنان، اینگونه باشد اوضاع بدتر خواهد شد.»
با اینحال باید گفت که عدم توجه به وضعیت بحرانی آب از سوی مسوولان و ربط آن به موضوعات غیرمرتبط، نهتنها شرایط را بهتر نمیکند بلکه اوضاع فعلی را نیز پیچیدهتر میکند. همچنین باید اشاره کرد که مدیریت دولت و نهادهای مرتبط بهخصوص وزارت نیرو در این زمینه، بسیار ضعیف بوده و همت کافی را برای حل این مساله در مسوولان شاهد نیستیم. ذخایر بسیاری از سدهای کشور کاهش چشمگیری پیدا کرده و با گذشت تقریبا نیمی از فصل پاییز، بارش قابلتوجهی را ملاحظه نکردیم. در چنین اوضاعی که زمزمه جیرهبندی آب کمکم به گوش میرسد باید بحران کمآبی را نهصرفا یک هشدار بلکه فاجعهای ملی دانست که مردم و کشور را تهدید میکند.
سرزمین خشک به روایت آمار
بررسیها نشان میدهد که موجودی سدهای کشور به ۳۹درصد پرشدگی رسیده است. این مساله بدین معناست که حدودا ۶۱درصد از مخازن آبی کشور تهی از آب هستند. در یکی از گزارشها حجم آب موجود در مخازن سدهای کشور حدودا ۲۰میلیارد مترمکعب برآورد شده است. کارشناسان بیان کردند که ذخایر فعلی به نسبت سال گذشته ۲۵درصد کمتر است. در محاسبات انجام شده از ابتدای مهرماه سال گذشته تا شهریور سال ۱۴۰۴، ورودی مخازن سدهای کشور ۲۴میلیارد و ۱۹۰میلیون مترمکعب برآورد شده، این در حالی است که ورودی مخازن در مدت مشابه سال گذشته ۴۱میلیارد و ۵۶۰میلیون مترمکعب بوده است. این ارقام از کاهش ۴۲درصدی ورودی سدهای کشور در سال آبی جاری در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته خبر میدهند. در بررسیهای انجام شده در خصوص میزان موجودی برخی از سدهای کشور مانند تهران، خراسانرضوی، سیستانوبلوچستان، اصفهان، خوزستان، آذربایجانغربی، قم، فارس، زنجان، هرمزگان و گلستان مشخص شد که بیشتر استانهای کشور از ذخایر آبی مطلوبی برخوردار نیستند. برای واکاوی بهتر این موضوع، وضعیت سدهای پایتخت را بررسی میکنیم.
ذخایر سدهای تهران به کمتر از ۱۱درصد رسیده
شرکت آب منطقهای تهران در جدیدترین آمار خود در خصوص میزان ذخایر سدهای پایتخت به دادههای نگرانکنندهای دست یافته است. سد ماملو که در شرق تهران قرار دارد، تنها ۱۸میلیون مترمکعب آب در خود ذخیره دارد و میزان پرشدگی آن به ۷درصد رسیده است. در شمالشرق پایتخت، سد لتیان وضعیتی بحرانیتر دارد. حجم ذخیره آن به ۸میلیون مترمکعب کاهش یافته و تنها ۱۰درصد از ظرفیت خود را پر کرده است، رقمی که در سال گذشته ۴۰درصد بود. در غرب استان نیز سد امیرکبیر «کرج» با کاهش چشمگیری روبهرو شده است. این سد که یکی از مهمترین منابع تامین آب شرب تهران محسوب میشود اکنون تنها ۱۳میلیون مترمکعب آب دارد و ۷درصد از حجم خود را پر کرده است. کارشناسان مطرح کردند که این میزان از ذخایر با توجه به کمبود شدید بارشها در استان، بهمعنای یک بحران بزرگ است و اگر مدیریت نشود، باید منتظر قطعیهای گسترده و جیرهبندی آب باشیم.
همانطور که در ابتدا گفته شد، دلایل متعددی برای چرایی این بحران عنوان شده است. بسیاری معتقدند که الگوی غلط کشاورزی باعث شده وضعیت به این نقطه برسد. یکی دیگر از علتهای این موضوع بحث میزان مصارف خانگی است. ابتدا باید گفت درباره این مساله دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. برخی اعتقاد دارند که میزان مصارف خانگی در کشور حدود ۶درصد است و میزان مصرف آب در کشاورزی حدودا ۹۲درصد است. از سوی دیگر یکسری از کارشناسان گفتهاند که براساس آمارها، حدودا ۷۹درصد از میزان کل ذخایر آبی مربوط به مصارف خانگی و ۲۱درصد مربوط به مصارف غیرخانگی اعم از عمومی، فضایسبز، تجاری و صنعتی است. با توجه به نکاتی که مطرح شد، بحران بیآبی، مسالهای نیست که صرفا آن را محدود به یک یا دو موضوع کرد بلکه این امر تمام جنبههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و روانی را دربر میگیرد. این موضوع سبب شد که با امیر لطفیحقیقت، پژوهشگر و مدرس مطالعات میانرشتهای درباره ابعاد مختلف بحران بیآبی به گفتوگو بپردازیم.
نجات یک سرزمین تشنه
امیر لطفیحقیقت در گفتوگو با «جهانصنعت» با اشاره به بحران بیآبی گفت: بحران آب در ایران دیگر نه پیشبینی آینده است و نه هشدارِ دانشگاهیان بلکه واقعیتی است که هماکنون در چهره ترکخورده زمین، در مهاجرت روستاییان، در تنشهای اجتماعی پیرامون منابع محدود و در اضطراب نسل جوان آشکار شده است. ما در برابر بحرانی قرار گرفتهایم که به تعبیر جامعهشناسی، فقط زیستمحیطی نیست بلکه ساختاری و تمدنی است؛ بحران رابطه انسان و سرزمینش. در چنددهه گذشته سیاستهای توسعهای ایران عمدتا مبتنی بر منطق رشد اقتصادی کوتاهمدت بوده است، نه بر بنیان عدالت اجتماعی و پایداری زیستمحیطی. نتیجه این رویکرد خشکیدن تالابها، فرونشست زمین و شکاف طبقاتی در دسترسی به منابع حیاتی چون آب است. در این وضعیت دولت و جامعه هر دو در برابر پرسشی حیاتی قرار دارند، آیا میخواهیم هزینه بازسازی رابطهمان با طبیعت را بپردازیم، یا بهای فروپاشی آن را؟ از منظر جامعهشناختی راهحل در بازتولید مفهوم دولت رفاه زیستمحیطی نهفته است.
وی افزود: دولت نهتنها مسوول آموزش، سلامت و اشتغال است، بلکه باید حافظ زیستپایههای حیات جمعی باشد. در اروپا بهویژه در کشورهای شمالی، دولتها با تکیه بر مالیاتهای عمومی و سیاستهای عدالتمحور توانستند تعادلی میان بهرهبرداری اقتصادی و حفاظت از محیطزیست ایجاد کنند. امروز ایران نیز به چنین رویکردی نیاز دارد، نه رهاسازی بازار و نه انفعال دولت بلکه سرمایهگذاری اجتماعی در زیرساختهای حیاتی. در این چارچوب، طرح انتقال آب از دریای عمان هرچند پرهزینه و دشوار است اما میتواند یکی از معدود پروژههایی باشد که جنبهای ملی، حفاظتی و تمدنی دارد. اجرای این طرح، نهصرفا بهمنظور آبیاری صنایع یا توسعه مناطق خاص بلکه برای حفظ بقا و زیستپذیری بخشهای وسیعی از کشور باید دیده شود.
سرمایهگذاری برای ماندگاری ملت
لطفیحقیقت هزینه طرحهای مرتبط با حل بحران بیآبی را سرمایهگذاری برای ماندگاری یک ملت دانست. او با اشاره به این موضوع گفت: هزینههای مالی این مساله را میتوان به مثابه «سرمایهگذاری برای ماندگاری ملت» تعبیر کرد، همانگونه که کشورهای اسکاندیناوی دههها پیش هزینههای سنگین انرژیهای پاک یا بازسازی جنگلها را پذیرفتند تا عدالت بیننسلی را تضمین کنند. البته چنین پروژهای بدون شفافیت، مشارکت مردمی و کنترل اجتماعی میتواند به تکرار تجربههای شکستخورده مهندسی آب در کشور بینجامد. بنابراین ضرورت دارد دولت از همان آغاز این طرح را در قالبی دموکراتیک، منطقهمحور و با نظارت عمومی پیش ببرد. مشارکت دانشگاهها، شوراهای محلی و نهادهای مدنی باید در متن تصمیمگیری قرار گیرد، نه در حاشیه. در نهایت، بحران آب آزمونی است برای سنجش توان ما در بازتعریف مفهوم امنیت ملی. امنیت دیگر فقط در مرزها و ارتش خلاصه نمیشود. امنیت یعنی تضمین دسترسی عادلانه همه شهروندان به آب، خاک، هوا و امید. اگر نظام سیاسی بخواهد به معنای واقعی کلمه از مردم و سرزمین خود حراست کند باید شجاعت پرداخت هزینههای بزرگ برای آیندهای پایدار را داشته باشد. انتقال آب از دریای عمان اگر با عقلانیت، عدالت و مشارکت همراه شود، نه پروژهای فنی بلکه گامی تمدنی خواهد بود در مسیر حفظ ایران بهمثابه خانهای برای همه. فراموش نکنیم با هشدار به مردم و مردم را مقصر دانستن و تعطیلی سرزمین، دردی علاج نمیشود.
فرصتی برای جبران باقی نمانده
بحران بیآبی دیگر مسالهای نیست که بتوان آن را تنها به تغییرات اقلیمی یا کمبود بارش نسبت داد، بحران کنونی حاصل سالها بیتوجهی به منابع طبیعی، سیاستهای نادرست کشاورزی و مصرف بیرویه در بخشهای مختلف است. هرچند دولتها در سالهای اخیر طرحهایی برای مهار تنش آبی ارائه کردهاند اما عمدتا تمامی طرحها به صورت مسکنوار بوده و در بلندمدت تاثیر مثبتی را از خود بهجای نگذاشتند. طی چندسالی که کشور با این بحران روبهرو شده، هیچ یک از دولتهای پیشین خواسته یا ناخواسته به این وضعیت توجه نکرده و شرایط روزبهروز بدتر شد. آقای پزشکیان میگوید که باید پایتخت را تخلیه کنیم. این گفته رییسجمهور به نوعی فرار از مسوولیت خویش است. بر فرض که ما تهران را ترک کردیم، شما کجا میروید آقای رییسجمهور؟ در شرایطی که زیرساختهای موجود فرسوده شده و زنگ خطرها به صدا درآمده، مسوولان بهجای حل ریشهای و تامین اقدامات لازم درخصوص مبارزه با تنش آبی به فکر ترک پایتخت هستند. اوضاع فعلی حاصل صحبتها، نگرش و اقدامات نسنجیده سیاستگذاران است. در شرایطی که کمبود آب به تهدیدی برای بقا تبدیل شده، زمان آن رسیده است که بحران آب را به عنوان یک امر اضطراری قلمداد کرد. اگر امروز تصمیم مهمی در این زمینه گرفته نشود، شاید دیگر فرصتی برای جبران باقی نماند.
