نفسهای آخر یک شورهزار

جهان صنعت– دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین دریاچه شور ایران و یکی از مهمترین اکوسیستمهای آبی منطقه در سالهای اخیر با بحرانی کمسابقه مواجه شده است. کاهش چشمگیر تراز آب، افزایش سطح نمکزارها و نابودی زیستگاههای جانوری از نشانههای بارز این بحران به شمار میرود. براساس دادههای سازمان محیطزیست سطح آب دریاچه طی دو دهه گذشته بیش از ۸۰درصد کاهش یافته و بخش قابلتوجهی از بستر آن به طور کامل خشک شده است. کارشناسان دلایل متعددی را برای این وضعیت برمیشمارند. احداث سدهای متعدد بر رودخانههای ورودی، برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی برای مصارف کشاورزی، تغییر الگوی کشت و توسعه بیبرنامه اراضی زراعی در حوضه آبریز از مهمترین عوامل انسانی موثر در این روند عنوان میشوند. علاوه بر این تغییرات اقلیمی، کاهش بارشهای سالانه و افزایش دمای متوسط منطقه سهم قابلتوجهی در تشدید خشکی دریاچه داشتهاند.
در مجموع دریاچه ارومیه در یکی از بحرانیترین دورههای زیستمحیطی خود قرار دارد و تداوم روند فعلی میتواند پیامدهای گستردهای در ابعاد زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی برای منطقه شمالغرب کشور به همراه داشته باشد.
چرا دریاچه ارومیه به این روز افتاد؟
مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه ضمن بیان اینکه اجرا نشدن سیاستهای مصوب از سوی برخی دستگاهها و بیتوجهی به پیوست اجتماعی برنامهها موجب وضعیت کنونی این پهنه آبی شده است بر لزوم تلاش برای احیای دریاچه تاکید کرد. سعید عیسیپور درباره تراز آبی دریاچه ارومیه و روند احیای دریاچه اظهار کرد: حوضه آبریز دریاچه ارومیه حدود ۵۲هزار و ۵۰۰کیلومتر مربع وسعت دارد و تنها منبع تامین آب آن نزولات جوی است. این حوضه آبریز خروجی طبیعی ندارد و عملا تمام آبی که وارد میشود، از طریق تبخیر از دست میرود. سال آبی گذشته از نظر بارش سالی استثنایی و کم بارش بود. به گفته وی، براساس دادههای هواشناسی سال گذشته حدود ۲۳۴میلیمتر بارش رخ داد اما الگوی بارشها به شدت تغییر کرده است.
مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه افزود: در گذشته بارشهای پیوسته با عمق بالا داشتیم ولی اکنون بیشتر بارشها کوتاهمدت و کمتر از ۵میلیمتر هستند. این تغییر الگو بر جریان رودخانهها و تغذیه دریاچه تاثیر مستقیم گذاشته است. از سوی دیگر افزایش دما در حوضه آبریز نیز وضعیت را بحرانیتر کرده بهطوری که میانگین دمای حوضه بین یک تا ۵/۱درجه سانتیگراد و در تابستان امسال متوسط دمای حوضه ۴ تا ۵درجه سانتیگراد نسبت به میانگین بلندمدت افزایش یافت. این شرایط به معنای افزایش تبخیر و کاهش آب ذخیره شده در دریاچه است.
عیسیپور تشریح کرد: در کنار این عوامل، مصرف آب در حوضه نیز بهصورت فزاینده افزایش یافته و منجر به وضعیت فعلی دریاچه ارومیه شده است. براساس گزارش شرکت آب منطقهای استان آذربایجان غربی اکنون حجم آب باقیمانده در دریاچه بین ۵۰تا ۶۰میلیون مترمکعب برآورد میشود اما امیدواریم با آغاز بارشهای پاییزی بخشی از آبهای سطحی به دریاچه برگردد. با این حال باید توجه داشت که دریاچه در وضعیت شکنندهای قرار دارد و بدون اصلاح مدیریت مصرف آب، احیای آن پایدار نخواهد بود.
چالشهای مدیریتی و هماهنگی دستگاهها در احیای دریاچه
مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه درباره میزان هماهنگی میان دستگاههای اجرایی همچون وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان محیطزیست گفت: دریاچه ارومیه یک اکوسیستم زنده است و نمیمیرد بلکه بسته به رفتار ما به آن واکنش نشان میدهد. وضعیت فعلی دریاچه در واقع بازتاب طبیعی رویکردها و تصمیمات انسانی در حوضه آبریز است. اگر حکمرانی صحیح آب در حوضه پیاده نشود، سیاستهای تخصیص آب اصلاح نشود و در کنار آن الگوی کشت و میزان مصرف آب در حوضه به درستی مدیریت نشود، طبیعی است که دریاچه واکنش منفی نشان دهد. در حال حاضر مصرف کل آب در حوضه دریاچه ارومیه حدود ۳/۵میلیارد مترمکعب است که از این میزان نزدیک به ۷/۴میلیارد مترمکعب در بخش کشاورزی مصرف میشود در حالی که طبق شاخصهای بینالمللی برای حفظ پایداری حداکثر باید ۴۰درصد منابع تجدیدپذیر آب مصرف شود یعنی حدود ۲تا ۵/۲میلیارد مترمکعب. به همین دلیل الگوی فعلی مصرف آب ناپایدار است و باعث میشود که حقابه زیستمحیطی در سایر بخشها مصرف شود.
عیسیپور افزود: از اواخر دهه۷۰ زمانی که توسعه سدسازی و تغییر الگوی کشت شدت گرفت، سطح و حجم آب دریاچه به آرامی و بهتدریج وارد فاز کاهشی شد. وزارت نیرو با هدف تامین آب به ساخت سدهای متعدد روی آورد. تاکنون حدود ۸۰سد کوچک و بزرگ در حوضه آبریز احداث شده است که ۱۲سد توسط وزارت نیرو مدیریت میشود و بقیه بهعنوان سدهای معیشتی توسط کشاورزان و بهرهبرداران محلی مدیریت میشود و دولت تصمیمی در مدیریت منابع و مصارف این سدها ندارند. آنها عمدتا توسط جهاد کشاورزی و در سرشاخههای رودخانه احداث شدهاند و متاسفانه جلوی بخش زیادی از حقابه دریاچه ارومیه را میگیرند. از سوی دیگر سیاستهای ناپایدار وزارت جهاد کشاورزی نیز در سالهای اخیر با تغییر الگوی کشت از محصولات کممصرفی مثل انگور به محصولات پر آببر همچون سیب فشار مضاعفی بر منابع آب وارد کرده است و با وجود وضعیت بحرانی حوضه از لحاظ منابع و مصارف، جهاد کشاورزی برنامه مدونی برای کاهش مصرف آب ندارد.
مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه با بیان اینکه ستاد احیا از سال۱۳۹۳ تلاش کرده نگاه توسعهای را به سمت پایداری حوضه هدایت کند، گفت: ستاد از همان ابتدا تاکید داشت که با مدیریت تقاضا و اصلاح الگوی مصرف و کاهش ۴۰درصدی مصارف بخش کشاورزی میتوان به احیای پایدار رسید اما متاسفانه بخشی از سیاستهای اجرایی در سطح دستگاهها آنطور که باید اجرا نشد حتی با وجود ابلاغ سیاستها برای جلوگیری از تغییر کاربری اراضی دیم و محدودسازی توسعه کشت گزارشهای رسمی نشان میدهد که در سالهای اخیر نیز همچنان افزایش سطح زیرکشت اتفاق افتاده است. یکی از اشکالات جدی بیتوجهی به پیوست اجتماعی طرحها بود. اگر مردم مشارکت نکنند، هیچ سیاستی حتی با صرف هزینههای بالا به نتیجه نخواهد رسید. عمده مصرف آب در بخش کشاورزی است و تا زمانی که کشاورزان همراه نباشند، احیای دریاچه فقط روی کاغذ میماند.
ضرورت مشارکت جوامع محلی در فرآیند احیا
عیسیپور درخصوص ضرورت مشارکت جوامع محلی در احیای دریاچه ارومیه و برنامههای ستاد احیا برای افزایش مشارکت جوامع محلی و کشاورزان گفت: در سالهای نخست بیشتر تمرکز ستاد بر پروژههای فنی و سختافزاری بود. به عنوان مثال تمرکز بر تکمیل شبکههای آبیاری تحت فشار با طرحهای انتقال آب بود اما به مرور مشخص شد که بدون همراهی مردم این پروژهها ناتمام خواهد ماند. در این شرایط اگرچه برخی طرحها حتی تا ۹۰درصد پیشرفت فیزیکی داشتند ولی به بهرهبرداری نرسیدند چراکه مردم از ابتدا در فرآیند تصمیمگیری دخیل نشدند.
وی درخصوص ضرورت مشارکت جوامع محلی در احیای دریاچه ارومیه و برنامههای ستاد احیا برای افزایش مشارکت جوامع محلی و کشاورزان گفت: در سالهای نخست بیشتر تمرکز ستاد بر پروژههای فنی و سختافزاری بود. به عنوان مثال تمرکز بر تکمیل شبکههای آبیاری تحتفشار با طرحهای انتقال آب بود اما به مرور مشخص شد که بدون همراهی مردم این پروژهها ناتمام خواهد ماند. در این شرایط اگرچه برخی طرحها حتی تا ۹۰درصد پیشرفت فیزیکی داشتند ولی به بهرهبرداری نرسیدند چراکه مردم از ابتدا در فرآیند تصمیمگیری دخیل نشدند.
عیسیپور افزود: اکنون رویکرد جدیدی در پیش گرفتهایم و به دستگاههای ذیربط اعلام شده که هر پروژه پیش از اجرا نیازمند نیازسنجی اجتماعی است. در همین راستا از کشاورزان، شوراها و نمایندگان محلی میپرسیم که چه نیازهایی دارند؟ چه موانعی را میبینند؟ و خودشان چه راهکارهایی پیشنهاد میدهند؟ تجربه نشان داده وقتی مردم در طراحی و اجرای پروژه شریک میشوند نهتنها از آن حمایت میکنند بلکه خلاقانه راههای موثرتری را پیشنهاد میدهند. این الگوی مشارکتی با مشاوره سازمانهای بینالمللی مانند فائو طراحی شده و اکنون در چند منطقه پایلوت در حال اجراست ازجمله در دشتهای نازلو، باراندوز و مهاباد. تیمهای فنی و دانشگاهی در این مناطق حضور مییابند، با کشاورزان گفتوگو و روشهای اصلاح آبیاری را با مشارکت آنان اجرا میکنند.
جایگزینی اقتصادی در دریاچه ارومیه
عیسیپور گفت: «استان آذربایجان غربی بهویژه به دلیل موقعیت مرزی ظرفیت بالایی در حوزه گردشگری، تجارت و سرمایهگذاری دارد. در گذشته نگاه به مرزها بیشتر امنیتی بود اما اکنون رضا رحمانی ، استاندار آذربایجان غربی که دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه نیز هست نگاه توسعهمحور در مرزها را در دستور کار قرار داده بنابراین در حال حاضر رویکردمان این است که بخشی از جمعیت کشاورز که معیشت آنان وابسته به زمین بوده، این امکان را داشته باشند تا مشاغل جایگزین در حوزه گردشگری، خدمات یا صنایع کوچک یا مشاغلی را که از محل توسعه مرزها پدید میآید انتخاب کنند. این تنوع معیشتی از یکسو باعث میشود هم فشار بر منابع آب کاهش یابد و هم درآمد خانوارها پایدارتر شود.» گفتنی است در حال حاضر از دریاچه ارومیه چیزی جز مشتی نمک، قایقهای به گل نشسته و ماهیهای مرده باقی نمانده؛ دریاچهای که روزگاری صدای مواجش گوش انسان را نوازش میکرد، حال به چنان روزگاری افتاده که با دیدنش قلب هر طبیعت دوستی به درد میآید. از سوی دیگر درد بزرگتر نبود همت و مدیریت برای احیای دریاچه است. در شرایطی که بومیان و کنشگران زیستمحیطی انتظار داشتند، مسوولان اقدامات موثری را اتخاذ کنند اما تاکنون نهتنها این امر انجام نشده بلکه وضعیت دریاچه بیشازپیش وخیم شده است.