مرگ خاموش زندگی مشترک

جهان صنعت– افزایش نرخ طلاق در دهههای اخیر به یک پدیده اجتماعی چشمگیر در ایران تبدیل شده که این موضوع تنها یک شکست فردی نیست بلکه نشانگر دگرگونیهای عمیق در بافت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه است.
طلاق یکی از پدیدههای اجتماعی پیچیده و چندوجهی است که ریشههای آن تنها در اختلافات زناشویی خلاصه نمیشود بلکه حاصل برهمکنش عوامل فردی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و حتی روانشناختی است.
بررسی ریشههای طلاق از ابعاد مختلف، در واقع نگاهی عمیق به ساختار جامعه و کیفیت روابط انسانی دارد. در بسیاری از موارد نبود مهارتهای ارتباطی، فقر گفتوگو، ضعف در مدیریت تعارض، فشارهای اقتصادی، تغییر ارزشها و نقشهای جنسیتی و حتی تاثیر رسانهها و شبکههای اجتماعی در شکلگیری انتظارات غیرواقعی از ازدواج به عنوان عوامل اصلی بروز گسست عاطفی و در نهایت فروپاشی خانواده شناخته میشوند.
درک درست از این ابعاد و شناسایی ارتباط میان آنها میتواند به سیاستگذاران اجتماعی، مشاوران خانواده و خود زوجین کمک کند تا نهتنها از بروز طلاق پیشگیری کنند بلکه کیفیت روابط زناشویی را نیز بهبود بخشند. بررسی ریشههای طلاق از جنبههای مختلف در حقیقت تلاشی است برای بازشناسی ضعفها، ترمیم شکافهای عاطفی و بازتعریف مفهوم پایداری در زندگی مشترک. هزینههای سرسامآور ازدواج از قبیل تهیه مسکن، مهریه و مراسم نیز باعث تاخیر در ازدواج و در مواردی نیز ازدواجهای شتابزده و بدون پشتوانه مالی میشود که خود عاملی برای طلاق زودهنگام است.
افزایش طلاق در ایران؛ دلایل، راهکارهای پیشگیری
یک مشاوره خانواده میگوید: در سالهای اخیر طلاق در کشور ما به یکی از نگرانیهای اصلی اجتماعی تبدیل شده است اگرچه عوامل متعددی در این پدیده نقش دارند اما ریشههای آن را باید در ضعف مهارتهای زندگی، تغییر سبک روابط و نبود شناخت کافی پیش از ازدواج جستوجو کرد. مهران فتحی مقدم با اشاره به دلایل اصلی طلاق افزود: بسیاری از زوجها بدون شناخت عمیق از تفاوتهای شخصیتی، فرهنگی و خانوادگی تصمیم به ازدواج میگیرند. این ناآگاهی بعدها خود را بهصورت ناهماهنگی در زندگی نشان میدهد.
مشاور خانواده در استان خوزستان یادآور شد: اختلاف در زندگی طبیعی است اما ناتوانی در گفتوگوی سالم و سازنده باعث تبدیل اختلاف به بحران میشود.
الزام مشاوره تخصصی پیش از ازدواج و طلاق
فتحیمقدم عنوان کرد: مشاوره صحیح میتواند بسیاری از تصمیمهای نادرست را اصلاح کند. وی با تاکید بر تقویت باورهای اخلاقی و معنوی در خانوادهها گفت: بیشک معنویت، پیوند درونی و پایداری را میان همسران تقویت میکند. وی با اشاره به نقشآفرینی رسانهها و نظام آموزشی در ترویج فرهنگ گفتوگو و احترام متقابل خاطرنشان کرد: رسانه و آموزش میتوانند پایههای فکری جامعه را به سمت ارتباط سالم و آگاهانه هدایت کنند. این مشاوره خانواده به اقدامات موثر در سطح کلان اشاره کرد و گفت: گسترش مراکز مشاوره محلی و رایگان برای خانوادهها، حمایت از خانوادههای در معرض بحران از نظر اقتصادی و روانی، برگزاری کارگاههای آموزشی در مدارس، دانشگاهها و مراکز فرهنگی و ترویج فرهنگ «مراجعه به مشاور» پیش از تصمیم به طلاق از جمله اقدامات موثر برای کاهش اختلافات میان زوجین است.
وی با تاکید بر اینکه خانواده زیربنای سلامت جامعه است، گفت: پیشگیری از طلاق تنها وظیفه دولت نیست بلکه مسوولیتی مشترک میان نهادهای فرهنگی، آموزشی است. اگر خانواده حفظ شود، جامعه نیز آرام و پایدار خواهد ماند.
زندگی نسل جوان در جهانی با معیارهای متفاوت
براساس این گزارش، در جامعه مدرن،ارزش «رضایت فردی» بر «تحمل برای حفظ خانواده» اولویت یافته است. هنگامی که زندگی مشترک با انتظارات و آرمانهای شخصی همخوانی نداشته باشد، تمایل به خاتمه دادن آن بیشتر از گذشته است.
در گذشته خانوادههای پدری و مادری به عنوان میانجی عمل میکردند اما امروزه زندگی هستهای و کاهش ارتباط با خانوادههای گسترده باعث شده زوجها در مواجهه با مشکلات تنها بمانند و مهارتهای حل تعارض را به درستی نیاموزند.
والدین براساس ارزشهای نسل خود، فرزندان را برای ازدواج تربیت و راهنمایی میکنند در حالی که نسل جوان در جهانی با معیارهای کاملا متفاوت زندگی میکند. این شکاف در نگرش به ازدواج، انتخاب همسر و تعریف زندگی مشترک منجر به ازدواجهای ناموفق میشود.
برخی قوانین خانواده بهویژه در زمینه حق طلاق، حضانت و مهریه میتوانند خود به عاملی برای تعارض تبدیل شوند. برای مثال وقتی حق طلاق عمدتا در دست مرد است، زن ممکن است برای آزادی خود، به راههای دیگری مانند «طلاق توافقی» یا بخشش مهریه متوسل شود که گاهی تحت فشار انجام میگیرد. مشاورههای اجباری پیش از ازدواج اغلب صوری و غیرکاربردی هستند و به درستی به ارزیابی میزان سازگاری، بررسی مسائل روانشناختی و آموزش مهارتهای ارتباطی نمیپردازند.
آثار و پیامدهای طلاق روی کودکان
طلاق میتواند برای یک خانواده دوران سختی را به همراه داشته باشد. والدین نهتنها در حال پی بردن به روشهای جدید ارتباط با یکدیگرند بلکه در حال یادگیری روشهای جدید تربیت و آموزش کودکانشان هستند. تاثیرات طلاق بر فرزندان میتواند متفاوت باشد، بعضی از کودکان واکنشهای طبیعی از خود نشان میدهند و زیاد تحت تاثیر قرار نمیگیرند در حالی که کودکان دیگر ممکن است با مشکلات قابلتوجهی روبهرو شوند.
کودکان در سنین پایینتر انعطافپذیرتر هستند و با گرفتن کمکهای پیشرفته از روانشناسان میتوانند خود را با شرایط وفق دهند و این مشکل برای آنها کمتر به یک بحران تبدیل شود. کودکان از نظر (جنسیت، سن و خلق و خو) در برخورد با این مساله متفاوت عمل میکنند. طلاق باعث تنش، خلق و خوی تحریکپذیر و اضطراب کودک میشود. کودکان کم سن نسبت به کودکان بزرگتر مستعد ابتلا به این اختلال هستند زیرا وابستگی زیادی به هر دو والد دارند. کودک مضطرب به سختی میتواند روی درس خواندن تمرکز کند و ممکن است علاقه خود را به فعالیتهایی که زمانی به آن علاقه داشت از دست بدهد. یکی دیگر از پیامدهای طلاق در کودکان تحریکپذیری و عصبانیت شدید در آنها حتی در مواجهه با عزیزان و افراد نزدیک به آنهاست. بعضی از کودکان منزوی میشوند و از صحبت و همنشینی با دیگران امتناع میکنند. کودک ساکت و منزوی میشود و ترجیح میدهد بیشتر وقت خود را در تنهایی بگذراند. کودکان بین ۱۰ تا ۱۳سال طلاق را درک میکنند اما پذیرش این قضیه برای آنها دشوار است. کودک ممکن است بارها و بارها یواشکی با دیگر والد خود ملاقات داشته باشد. نمرات او به شدت پایین میآیند و به همه چیز بیعلاقه میشود و ممکن است در برابر مسائل پیش پا افتاده واکنش شدیدی نشان دهد. کودک ممکن است خود را عامل طلاق بداند و سعی کند آنها را دوباره کنار هم بیاورد.
نوجوانان و جوانان نیز طلاق را درک میکنند و شناخت واضحی از دلایل آن دارند. به همین دلیل آنها به احتمال زیاد با دیدن اینکه والدینشان راهشان را جدا کردهاند، از نظر روحی ناراحت میشوند؛ نمرات ضعیف، کنارهگیری از جمعهای دوستانه و قطع رابطه با بستگان از عوارض طلاق در نوجوانان است.
منبع: ایرنا