اتوبوسهای فرسوده بلای جان دانشجویان

پویا اصلباغ- در هفتهای که گذشت طی حادثهای یک دستگاه اتوبوس که مربوطبه دانشجویان پیراپزشکی بود، با یک تریلی در جاده سمنان برخورد کرد. در پی این حادثه دو دانشجو جان خود را از دست دادند و بیش از ۱۰نفر نیز مصدوم شدند. این مساله اما صرفا یک تصادف ساده نیست بلکه آینه تمامقدی از ناکارآمدی و بیتوجهی برخی نهادها و مقامات مسوول در زمینه حملونقل و ایمنی دانشجویان است. با نگاهی به گذشته میبینیم که این اتفاق مساله تازهای نیست و بارها این امر رخ داده است؛ موضوعیکه در پس آن تراژدی غمانگیزی وجود دارد. به بهانه این رخداد تلخ، روزنامه جهانصنعت بار دیگر این موضوع را واکاوی و ابعاد مختلف آن را بررسی میکند.
راهیان علم در جاده مرگ
بررسیها نشان میدهد که در طول سالهای گذشته، بیش از ۳۰مورد حادثه برای سرویس های دانشجویی در کشور رخ داده و در مجموع طی ۱۰سال گذشته ۲۶دانشجو جان خود را از دست دادهاند. برای نمونه میتوان به حوادث زیر اشاره کرد:
– نخبگان دانشگاه شریف در مسیر مرگ
در تاریخ ۲۶اسفندماه سال۱۳۷۶، اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه شریف که در مسیر بازگشت از مسابقات ریاضی بر اثر خروج از جاده، از ارتفاع ششمتری در محلی بهنام پلتنگ سقوط کرد. متاسفانه در پی این اتفاق هفتدانشجو کشته و چندین نفر نیز زخمی شدند. یکی از بازماندگان این حادثه تلخ مریم میرزاخانی، ریاضیدان برجسته ایرانی بود.
– تراژدی علوم و تحقیقات
شاید بتوان واژگونی اتوبوس دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات را تلخترین نمونه این معضل دانست. روز ۴دیماه سال۱۳۹۷، یک دستگاه اتوبوس در حال انتقال دانشجویان بود که در اثر ترمز بریدن از مسیر خود منحرف و برخورد شدیدی با پایه بتنی جاده کرد. در این رخداد متاسفانه ۱۰دانشجو کشته و بیش از ۲۰نفر نیز مصدوم شدند. این رخداد یکی از تلخترین مواردی بود که در سالهای اخیر در کشور رخ داده است. به باور بسیاری از کارشناسان حوزه حملونقل، حادثه اتوبوس دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات نمونه بارز ناکارآمدی و سوءمدیریت نهادهای مسوول است. درواقع آنها معتقدند که فرسودگی ناوگان اختصاصیافته برای دانشجویان و عدم نوسازی آن از دلایل اصلی این اتفاق بوده است.
– حادثه اتوبوس دانشجویان پیراپزشکی سرخه سمنان
مدیرعامل هلالاحمر استان سمنان، روز هشتم مهر سالجاری اعلام کرد که یک دستگاه اتوبوس حامل دانشجویان رشته پیراپزشکی بر اثر تصادف با یک تریلی و خروج از مسیر خود در جاده سمنان به سرخه به مرگ دونفر از دانشجویان منجر شد. در پی وقوع این تصادف ۱۱نفر از جمله راننده اتوبوس نیز مجروح شدند.
حوادث ذکرشده نشان میدهد نهتنها تدبیری برای حل معضل انجام نشده بلکه مورد غفلت و بیتوجهی مسوولان نیز قرار گرفته است. آمار تصادف در کشور بالا رفته و کارشناسان درباره آن هشدارهای زیادی دادهاند. به باور آنها این موضوع جدای از بحث حادثه و تصادفات جادهای، پیامدهای گستردهای نیز بهدنبال دارد.
ضربه به دانشجویان و خانواده آنها
موضوع مورد بحث سالهاست که مطرح شده و هر از چندگاهی بعد از وقوع یک حادثه به میان میآید اما این امر در بلندمدت میتواند پیامدهای سنگین را برای جامعه نیز بهدنبال داشته باشد. یکی از مهمترین آنها نگرانی خانوادهها درخصوص این رخداد است. به باور روانشناسان، نگرانی خانوادهها در این خصوص باعث شده برخی از آنها از تحصیل فرزندان خود در شهرهای دیگر جلوگیری کرده و در ادامه آن معضلات دیگری رخ میدهد. از سوی دیگر اضطراب و ترس دانشجویان نیز موضوع قابلتاملی است که میتوان به آن اشاره کرد. حوادث اخیر باعث شده بسیاری از دانشجویان استفاده از حملونقل عمومی را کاهش داده و حتی آن دسته از دانشجویانی که از این ناوگانها استفاده میکنند، دچار اضطراب شدیدی میشوند که در بلندمدت بر روحیه و مسیر تحصیلی آنها اثرات منفی میگذارد.
مجموع این عوامل نشان میدهد تکرر و پایدار بودن این حادثه ضربهای مهلک به اعتماد عمومی وارد میکند. بسیاری از خانواده و دانشجویان با مشاهده این حوادث نسبتبه دانشگاه، مسوولان و امکانات کشور دچار یک بیاعتمادی گسترده خواهند شد که مسالهای بسیار مهم از منظر جامعهشناختی است. درواقع اگر مدیران به این معضل توجه نکنند، هزینه آن را جامعه مخصوصا دانشجویان و خانواده آنها باید پرداخت کنند.
اعتماد نداریم
پس از این رخداد بهسراغ چندنفر از دانشجویان رفتیم تا از نظرات آنها در این باره اطلاعات کسب کنیم؛ محمد یکی از دانشجویان دانشگاه علوم و تحقیقات است، او در اینباره به «جهانصنعت» گفت: بعد از وقوع حادثهای که در این دانشگاه رخ داد، نسبتبه استفاده از حملونقل عمومی دچار یک بیاعتمادی شدید شدهام. حال که بهتازگی این اتفاق در شهر دیگر حادث شده، بی اعتمادیام نسبتبه قبل نیز بیشتر شده است. بارها نسبتبه این موضوع اعتراض کردیم اما گوش شنوایی برایش پیدا نکردیم.
نیلوفر نیز یکی از دانشجویانی است که با او گفتوگو کردیم؛ او در این باره به «جهانصنعت» گفت: من به اضطراب شدید مبتلا هستم. هربار که از اتوبوس یا وسایل نقلیه استفاده میکنم، مدام نگرانم که مبادا حادثهای رخ دهد. با شنیدن اتفاقی که بهتازگی در سمنان رخ داده، اضطرابم بیشتر شده است. چرا مسوولان در این خصوص چارهای نمیاندیشند؟ چرا دانشجویان باید هزینه ضعف مدیریتی را پرداخت کنند؟!
پدرام آخرین دانشجویی بود که با او به گفتوگو نشستیم. او درباره این اتفاق به «جهانصنعت» گفت: استفاده از حملونقل بیکیفیت یک انتخاب نیست بلکه اجبار است. بسیاری از دانشجویان از جمله من بهخاطر شرایط اقتصادی و کاهش هزینهها ناگزیر باید از ناوگان فرسوده استفاده کنیم. من ساکن یک شهر دیگر هستم و دانشگاهی که قبول شدم در تهران واقع شده است. همین امر موجب شده که برای برگشت به منزل از اتوبوس استفاده کنم و این امر باعث شده نگرانیهایی برای خود و خانوادهام ایجاد شود. متاسفانه هیچ مسوولی در این راستا کمکی نمی کند و کاری هم از دستمان بر نمیآید.
حنای مسوولان دیگر رنگی ندارد
در همین راستا دکتر علیرضا شریفییزدی، جامعهشناس درخصوص ادامهدار بودن حوادث و تصادفات اتوبوسهای جادهای دانشجویان به «جهانصنعت» گفت: حقیقت آن است که ما سالهای طولانی است که متاسفانه با این پدیده مواجه هستیم.
بهگونهایکه اگر بخواهیم نمونههایی ذکر کنیم، آنقدر متعدد هستند که انسان جز اندوه بیشتر، کاری از دستش برنمیآید. اکنون که به حافظهام مراجعه میکنم، آن رخداد اتوبوس نخبگان کشور در استان کرمان و حادثه دانشگاه علوم و تحقیقات تهران و تصادفات مکرر در قالب برنامه راهیان نور که بسیاری از دانشجویان در آن جان باختند، همگی نمونههایی از این قبیل هستند. درخصوص اینکه چه اتفاقی در حال وقوع است، اگر صرفا به دانشجویان توجه کنیم کاملا مشخص است که قوانین مربوط به جابهجایی دانشجویان که امری بینسازمانی و مرتبط با وزارت علوم، وزارت بهداشت، دانشگاه آزاد، پلیس راهور، وزارت کشور و سایر نهادهاست، فاقد آییننامهای مدون و جامع است که استانداردها را بهطور کامل تعیین کرده باشد. از سوی دیگر آییننامهها و پروتکلهای موجود نیز بهدلیل سوءمدیریت و کماهمیتی که به این مباحث داده میشود، بهدرستی اجرا نمیشوند و همین امر موجب تکرار چنین رخدادهایی شده است.
وی افزود: در گام نخست ما با خلأ قانونی مواجه هستیم و در گام دوم، سوءمدیریت عامل اصلی تکرار این حوادث است. اما اگر بخواهیم کلانتر به موضوع بنگریم، کشور ما از نظر سوانح ترافیکی و تعداد کشتهها نسبتبه جمعیت، دومین کشور دنیا محسوب میشود و این مساله مختص امروز و دیروز نیست. سالهای طولانی است که این وضعیت وجود دارد اما توجهی به آن نمیشود. در کشوری که سالانه بیش از ۲۰هزار نفر در جادهها جان خود را از دست میدهند و دهها هزار نفر زخمی، معلول یا دچار قطع عضو میشوند، سهمی نیز برای دانشجویان و رخدادهای مرتبط با آنان در نظر گرفته میشود. اگر از سوءمدیریت سخن میگوییم، این سوءمدیریت فراتر از وزارت علوم، وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد است و به سطحی کلانتر مربوط میشود چراکه افرادی که مسوولیت این حوزه را برعهده دارند، شایستگی لازم را ندارند و هماهنگی لازم میان بخشها نیز وجود ندارد.
شریفییزدی ادامه داد: کارشناسیترین نهاد برای صدور مجوز تردد وسایل نقلیه، صلاحیت راننده و کنترل سرویسهای مدارس و دانشگاهها، پلیس راهور است که متاسفانه در این زمینه کوتاهی کرده است. این کوتاهی ناشی از سوءمدیریت و بیتفاوتی است. موجی ایجاد میشود، چند روزی نشریات پیگیر میشوند اما درنهایت خانوادهای داغدار میماند و جوانان خوشفکر و توانمند کشور از دست میروند. این درد سالهاست که تکرار میشود و صدایی از جایی بلند نمیشود. حتی نمایندگان مجلس نیز در این زمینه مقصرند. کدام نماینده پشت تریبون رفته و درباره این موضوع سخن گفته است؟ وقتی اولویتبندی در کشور دچار خدشه میشود و مسائل کماهمیت جای مسائل مهم را میگیرند، باید انتظار داشت که در ماهها و سالهای آینده نیز رخدادهایی مشابه روی دهد. درواقع باید بگویم که حنای مسوولان دیگر برای مردم رنگی ندارد. حتی آن دسته از افرادی که حقیقت را به مردم میگویند، جامعه به آنها اعتمادی ندارد.
این جامعهشناس با اشاره به راهکارهای جلوگیری از چنین حوادثی افزود: تقویت قواعد، قوانین و بهکارگیری افراد شایسته در این زمینه یکی از راهکارهای اصلی است که میتوان به آن اشاره کرد. از سوی دیگر ایجاد امکانات و نوسازی حملونقل در وهله بعدی چاره اصلی برای حل این معضل است. با این حال توصیهام به مردم این است که تا حد امکان به وسایل نقلیه عمومی اعتماد نکنند و خانوادهها خود برای حفظ سلامت فرزندانشان تدبیری بیندیشند.
مسوولان در خواب؛ دانشجویان در آغوش مرگ
در پایان گفتنی است همانطورکه کارشناس مربوطه به آن اشاره کرد، این موضوع از دستور کار مدیران خارج شده و صرفا به یک سوژه برای رسانهها تبدیل شده است. این امر موجب شده که دانشجویان بیش از پیش نسبتبه حملونقل عمومی و نهادها بیاعتماد شده که میتواند در آینده مشکلاتی را ایجاد کند. در خاطرات پدر مریم میرزاخانی آمده: «بعد از حادثه سقوط اتوبوس نخبگان در کرمان، به دانشگاه مراجعه کردم و بعد از درگیری لفظی با مسوولان دانشگاهی، آنها به من گفتند اگر دوست نداری دخترت را از اینجا ببر!» این گفتهها و نپذیرفتن اشتباهات از سوی مدیران چیزی جز فراری دادن نخبگان، نگرانی خانوادهها و اضطراب و آسیب به دانشجویان نتیجهای بههمراه ندارد.