سپر پنهان نظام پولی

جهانصنعت – ذخایر بانکها یکی از مهمترین مفاهیم در نظام پولی و مالی هر کشور است که به عنوان ستون اصلی سلامت بانکی و ابزار کلیدی سیاستگذاری پولی شناخته میشود. منظور از ذخایر وجوهی است که بانکها نزد بانک مرکزی نگهداری میکنند یا بهصورت نقدینگی در اختیار دارند تا بتوانند تعهدات خود در برابر مشتریان و سایر بانکها را ایفا کنند. به زبان ساده ذخایر مانند سپری عمل میکنند که از بروز بحران نقدینگی و هجوم بانکی جلوگیری میکند.
ذخایر بانکی معمولا به دو دسته تقسیم میشوند؛ ذخایر قانونی و ذخایر مازاد. ذخایر قانونی همان نسبت اجباری است که بانکها باید از سپردههای خود نزد بانک مرکزی نگه دارند. بانک مرکزی این نسبت را با هدف کنترل نقدینگی، مدیریت تورم و تضمین ثبات سیستم بانکی تعیین میکند.
به عنوان نمونه، اگر نسبت ذخیره قانونی ۱۰درصد باشد، بانکی که هزار میلیارد ریال سپرده جذب کرده باید ۱۰۰میلیارد ریال آن را به عنوان ذخیره نزد بانک مرکزی نگه دارد و تنها میتواند ۹۰۰میلیارد ریال را وارد چرخه تسهیلات کند. این ابزار یکی از مهمترین ابزارهای غیرمستقیم سیاست پولی برای کنترل تورم و هدایت نقدینگی است.
در مقابل ذخایر مازاد وجوهی هستند که بانکها بیش از حد الزامی نزد بانک مرکزی یا به صورت نقد در اختیار دارند. وجود ذخایر مازاد نشانهای از احتیاط بانکها یا محدودیت در اعطای تسهیلات است. این ذخایر در بازار بینبانکی نقش حیاتی ایفا میکنند؛ جایی که بانکها با یکدیگر مبادله وجوه میکنند و نرخ بهره بینبانکی از تعادل عرضه و تقاضای این ذخایر شکل میگیرد. از همین رو، ذخایر مازاد ارتباط مستقیمی با سیاستگذاری بانک مرکزی در تعیین نرخ بهره و مدیریت تورم دارد.
اهمیت ذخایر بانکی تنها به بعد فنی محدود نمیشود بلکه آثار گستردهای بر اقتصاد کلان دارد. در شرایطی که بانکها ذخایر کافی نداشته باشند، توان اعطای تسهیلات آنها کاهش مییابد و رکود اقتصادی تشدید میشود. از سوی دیگر ذخایر بیش از حد نیز میتواند نشاندهنده کاهش تمایل بانکها به وامدهی باشد که اغلب ناشی از ریسکهای بالای اقتصادی یا ضعف اعتماد به بازگشت تسهیلات است. بنابراین تنظیم سطح ذخایر بانکی نیازمند توازن دقیق است؛ توازنی که باید هم از ثبات بانکی محافظت کند و هم رشد اقتصادی را محدود نکند.
از منظر تاریخی، بحرانهای مالی در کشورهای مختلف نشان دادهاند که فقدان ذخایر کافی میتواند به سرعت به ورشکستگی بانکها و حتی فروپاشی کل نظام بانکی بینجامد. نمونه بارز آن بحران مالی سال۲۰۰۸ در آمریکا بود که طی آن کمبود نقدینگی بانکها و عدم اعتماد متقابل، بازارهای مالی جهان را به لرزه انداخت.
به همین دلیل امروزه مقررات بینالمللی همچون بازلIII استانداردهای سختگیرانهای برای نسبت ذخایر و سرمایه بانکها تعیین کردهاند تا از بروز چنین بحرانهایی پیشگیری شود.
ذخایر بانکها نهتنها ابزاری برای سیاستگذاری پولی بلکه شاخصی از سلامت نظام مالی هستند. بانک مرکزی با رصد و مدیریت این ذخایر، هم از ثبات بازار پول اطمینان حاصل و هم مسیر نقدینگی در اقتصاد را هدایت میکند بنابراین درک اهمیت ذخایر بانکی برای فعالان اقتصادی، سپردهگذاران و حتی عموم مردم ضروری است زیرا آنچه در پشت پرده سپردههای بانکی جریان دارد، پایهای برای ثبات یا بیثباتی کل اقتصاد کشور بهشمار میآید.