همه مخالفان «آشتی ملی»

جهانصنعت – «برخی مصاحبهها و اظهارنظرها کمکی به تقویت فضای خوب کنونی کشور بهویژه در حوزه سیاست خارجی که راهبردها مشخص است، نخواهد کرد»؛ این را محمدرضا عارف گفته که دیروز در غیاب رییسجمهور، ریاست جلسه هیاتدولت را برعهده داشت. موضعی که اگرچه ظاهرا مخاطب مشخصی ندارد اما بهنظر میرسد در واکنش به بیانیهای مطرح شده که ابتدای هفته جاری از سوی جبهه اصلاحات ایران صادر شد؛ بیانیهای که از همان نخستین ساعات انتشار، با انتقادهایی پرشمار مواجه شد و جالب آنکه در میان منتقدان نهتنها پایداریها و نیروهای منتسببه منتهیالیه جناح راست بلکه طیفی از نیروهای میانهرو و بهظاهر اصلاحطلب نیز حضور داشتند. چنانکه دیروز هم عارف بهعنوان سیاستمداری با پیشینه اصلاحطلبی اینچنین بهطور غیرمستقیم به بیانیه جبهه اصلاحات ایران پرداخته و جالب اینکه در حالی تاکید کرده ایندست مواضع بهویژه در حوزه سیاست خارجی مطلوب نیست که در عین حال از دانشگاهیان، نخبگان و صاحبنظران خواسته نظرات و پیشنهادات خود را جهت اصلاح امور ارائه کنند! لابد منظور او این است که دانشگاهیان و نخبگان نظراتشان را ارائه کنند تا در نهایت او و کسانی چون او، به اظهارنظرکنندگان بتازند و آنان را مورد عتاب و خطاب قرار دهند!
۹+۲ پیشنهاد اصلاحطلبان برای «آشتی ملی»
در شرایطی طی این چند روز گذشته شاهد واکنش گسترده منتقدان بیانیه جبهه اصلاحات ایران بودیم که با نگاهی به سطور و بینسطور این بیانیه درمییابیم آنان اتفاقا بیش از هر نکته بر راهبرد یا به بیان دقیقتر شعار محوری دولت که همان «وفاق ملی» باشد، تاکید کردهاند. این جریان سیاسی در بیانیه تازه خود پس از تشریح شرایط خطیر پس از جنگ ۱۲روزه و مخاطرات و تهدیدهای جدی پیشروی ایران و ایرانیان، در ۱۱بند توصیههایی را برای برونرفت از این شرایط حساس مطرح کرده و در راس این پیشنهادهای یازدهگانه، از لزوم برقراری آشتی ملی و ترک تخاصم در داخل و خارج از کشور بهعنوان تنها راه نجات کشور و فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم سخن گفتهاند و احتمالا به همین دلیل نیز این بیانیه را در وبسایت رسمی خود با این تیتر منتشر کردند؛ «آشتی ملی؛ فرصتی طلایی برای تغییر و بازگشت به مردم»
جبهه اصلاحات ایران در تشریح و تبیین آنچه «نقشه راه فوری و عملیاتی خود برای انجام اصلاحات ساختاری در دو حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی» عنوان کردهاند، بر مطالبههایی همچون «اعلام عفو و بخشودگی عمومی، برداشتن حصر و آزادی همه زندانیان سیاسی، عقیدتی و فعالان مدنی»، «تغییر گفتمان حکمرانی به توسعه ملی»، «انحلال نهادهای موازی و تغییر معنادار در نهادهای انتصابی و رویکرد آنها»، «بازگشت نیروهای نظامی به پادگانها و خروج آنان از حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ»، «بازنگری در رویکردها و سیاست امنیت داخلی و حفظ توان دفاعی بازدارنده»، «اصلاح رویکرد و مدیریت صداوسیما و آزادی رسانهها و حذف سانسور»، «تغییر در قوانین مربوط به حقوق زنان»، «خارجکردن اقتصاد کشور از تیول الیگارشهای حکومتی» و «همگرایی منطقهای برای ایجاد صلح پایدار و استفاده از فرصت تعامل با همسایگان» تاکید کرده است. با این حال آنچه در روزهای گذشته اینچنین با انتقاد تندروهای جناح راست و برخی از دیگر نیروهای سیاسی مواجه شد، نه هیچیک از محورهای ۹گانه، بلکه مشخصا دو بند دیگر این بیانیه ۱۱بندی بود که هردو به مسائل سیاست خارجی اشاره شد. بندهای نهم و دهم این بیانیه که در اولی بر لزوم «اصلاح سیاست خارجی بر پایه آشتی ملی و همبستگی میان همه ایرانیان داخل و خارج از کشور، بهرهگیری از تمام ظرفیتهای دیپلماسی رسمی و عمومی برای جلوگیری از فعالسازی مکانیسم ماشه، لغو تحریمها و بازگشت به جایگاه شایسته ملت بافرهنگ و صلحطلب ایران در نظام بینالملل» تاکید شده و در بند دیگر نیز اصلاحطلبان خواستار «بهکارگیری ابتکار هستهای برای خروج از بحران و اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها، با هدف آغاز مذاکرات جامع و مستقیم با ایالاتمتحده آمریکا و عادیسازی روابط براساس عزت، حکمت و مصلحت» شدهاند.
همصدایی اصلاحطلبان و دستگاه دیپلماسی درآستانه اسنپبک
اینکه چرا در میان پشنهادهای یازدهگانه جبهه اصلاحات ایران، تنها همین دو محور خاص از این بیانیه، مورد توجه منتقدان قرار گرفته، پرسشی است که برای یافتن پاسخ آن ابتدا باید به شرایط خاص زمانی این روزها ارجاع دهیم و به یاد بیاوریم که چند روزی بیشتر تا فرارسیدن ضربالاجل تروئیکای اروپا برای فعالسازی مکانیسمماشه باقی نمانده و بخشی، به همین دلیل است که جبهه اصلاحات ایران را به این صرافت انداخته که دست به قلم ببرند و بیانیه صادر کنند! نکتهای که بهویژه وقتی آشکارتر خواهد شد که به تاریخ و زمان انتشار بیانیه جبهه اصلاحات ایران دقت کنیم و به یاد بیاوریم که این بیانیه شامگاه ۲۶مردادماه و درست دوهفته پیش از فرارسیدن ضربالاجل تروئیکای اروپا برای فعالسازی مکانیسمماشه در ۹شهریورماه منتشر شده است. به بیان دیگر اگرچه اصلاحطلبان پیشنهاد راهبردی و اصلی خود مبنیبر «تعلیق داوطلبانه غنیسازی» را لابهلای مطالبههای جدی و اساسی دیگری ذیل «آشتی ملی» مطرح کردهاند اما بیراه نیست اگر بگوییم که دستکم آنچه آنان را در این بزنگاه خاص زمانی بر آن داشته تا اقدام به انتشار بیانیه کنند، همین مهلت اندک باقیمانده تا فعالسازی مکانیسمماشه و بازگشت تمامی تحریمهای سازمان ملل متحد بوده است. نکتهای که ازقضا در روزهای بعد، به محور اصلی انتقادهای طیفهای گوناگون مخالف این بیانیه تبدیل شد.
حتی اگر بپذیریم طرح پیشنهاد «تعلیق داوطلبان غنیسازی» در واقع علت و انگیزه اصلی جبهه اصلاحات ایران از صدور این بیانیه بوده، کماکان این میزان هجمه انتقادی به بیانیه جبهه اصلاحات قابلدرک و توجیه نیست. چه آنکه آنچه در این رابطه مورد مطالبه جبهه اصلاحات ایران قرار گرفته، اگرچه ظاهرا خط قرمز طیفهایی از نیروهای سیاسی و حتی بخشی از نیروهای حاکمیتی عنوان شده اما واقعیت این است که این موضوع در روزهای پیش از انتشار بیانیه جبهه اصلاحات ازسوی برخی مسوولان ارشد دولتی و حاکمیتی نیز مطرح شده و بسیاری از مسوولان از مسعود پزشکیان، عباس عراقچی و مجید تختروانچی بهعنوان مهمترین مسوولانی که در بدنه دولت با پرونده هستهای ایران سر و کار دارند تا علی لاریجانی بهعنوان نماینده رهبری در شورایعالی امنیت ملی، به انحای گوناگون در ارتباط با این احتمال سخن گفتهاند.
چنانکه کمتر از یک هفته پیش از انتشار این بیانیه جبهه اصلاحات ایران، رییسجمهور در دیداری با مدیران رسانه صراحتا نسبتبه پیامدهای خودداری از تعامل و مذاکره برای حلوفصل پرونده هستهای سخن گفت و ضمن تاکید بر اینکه مذاکره و گفتوگو بهمعنای ترس و تسلیم نیست، اظهارکرد: «گفتوگو نمیکنید؛ میخواهید چه کار کنید؟! میخواهید بجنگید؟! دشمن به ما حمله کرد. مجددا خرابیها را بسازیم، باز به ما حمله میکند. اینها مواردی نیست که بتوانیم با آنها احساسی برخورد کنیم!» همچنین کمتر از ۲۴ساعت پس از این سخنان مسعود پزشکیان، متن کامل مصاحبه مجید تختروانچی با یک رسانه ژاپنی منتشر شد که معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران در بخشی از آن با اذعان به اینکه «ایران در ازای لغو تحریمهای آمریکا، محدودیتهایی بر توسعه هستهای را برای مدت معینی میپذیرد»، عملا قصد خود را برای کاهش سطح غنیسازی اورانیوم ابراز کرد.
همه مخالفان «آشتی ملی»؛ از پایداریها تا روزنهگشایان
بدینترتیب روشن نیست پایداریها و البته دیگر جریانهای منتقد بیانیه جبهه اصلاحات که بهویژه این جریان سیاسی را بهدلیل طرح پیشنهاد «تعلیق غنیسازی اورانیوم» بهشدت مورد هجمه قرار دادهاند، چرا چنین مواضعی را علیه رییسجمهور و برخی از دیگر مقامهای ارشد دولتی اتخاذ نکردهاند! بهویژه آنکه با نگاهی به پیشینه سیاسی منتقدان درمییابیم دستکم آن طیفی از منتقدان این بیانیه که بهطور سنتی مخالف و منتقد ایدههای جبهه اصلاحات و اصولا راهبردهای اصلاحطلبانه هستند، در ماههای گذشته به دفعات اثبات کردهاند که ابایی از انتقاد و هجمه علیه رییسجمهور و دولت وفاق ملی ندارند. مخالفانی همچون روزنامه کیهان و خبرگزاری تسنیم یا حمید رسایی و صادق محصولی که در این چند روز گذشته تمام فکر و ذکرشان این بوده که به این بیانیه و نویسندگان آن بتازند و آنان را وادار به عقبنشینی کنند.
این در حالی بود که روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان «بیانیه جبهه اصلاحات، یا ترجمه فارسی سخنرانی نتانیاهو» به نقد آن پرداخت و حسین شریعتمداری، مدیرمسوول این روزنامه در یادداشتی در این رابطه نوشت: «ستون پنجم دشمن اگرچه همه تلاش خود را به کار میگیرد که شناخته نشود ولی همخوانی و همسویی آن با اهداف اعلامشده دشمن میتواند نشانهای از هویت اجارهای آنها باشد.» همزمان صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری نیز با ادبیاتی تقریبا مشابه کیهان به بیانیه جبهه اصلاحات ایران تاخت و با بهانه قرار دادن این بیانیه برای تاختن به جواد ظریف و مقاله اخیرش در «فارن پالسی» که در آن از لزوم «تغییر پارادایم» سخن گفته بود، نوشت: «از مسوولان محترم کشور انتظار میرود اینبار به شکلی ورود کنند که متوهمان براندازی بفهمند بین برخورد با خیانت و حماقت تفاوت اساسی وجود دارد.» روزنامه اصولگرای خراسان نیز بهسرعت به جمع منتقدان بیانیه جبهه اصلاحات ایران پیوست و در این رابطه نوشت: «بیانیه اخیر جبهه اصلاحات را میتوان بیش از هرچیز، اعلام رسمی عبور این جریان از دولت مسعود پزشکیان و گفتمان او دانست. این عبور نهتنها سیاسی بلکه ماهوی است. در سالگرد یکسالگی دولت، بیش از آنکه حامل پیام تازهای باشد، بیشتر به منزله خنجری پنهان بر پیکره دولت تلقی میشود.»
دفاع از «واقعبینی»، حمایت از «آشتی ملی»
هرچند همزمان با طرح این انتقادهای تند و تیز اصولگرایان منتسببه جبهه پایداری و طیفی از نیروهای اعتدالی و چهرههایی که در سالهای گذشته ذیل عنوان «روزنهگشایان» دستهبندی میشوند، شماری از اصلاحطلبان تحولخواه و بعضی اعضای شاخص جبهه اصلاحات ایران از این بیانیه دفاع کردند؛ چنانکه ابراهیم اصغرزاده بهعنوان رییس کمیته سیاسی جبهه اصلاحات ایران در این رابطه با پایگاه خبری- تحلیلی جماران گفتوگو و در بخشی از سخنانش تاکید کرد: «منتقدان بیانیه جبهه اصلاحات عملا با امنیتیسازی فضای سیاسی و نشاندن این جبهه در کنار دشمن، همان کاری را میکنند که سالها امثال حسین شریعتمداریها و مفسران صداوسیما انجام دادهاند یعنی برچسبزنی برای خفهکردن گفتمان اصلاحی.» اصغرزاده همچنین با انتقاد نسبتبه روزنهگشایان، آنان را بهدلیل «مصادره پروژه وفاق ملی به اصلاحات میلیمتری، امنیتیسازی گفتمان اصلاحی و ایستادن در کنار اقتدارگرایان به اسم اصلاحات» متهم کرد و گفت: «اگر اصلاحطلبی بخواهد باقی بماند، باید مرز خود را با این منطق روشن کند.» همزمان صادق زیباکلام نیز با تاکید بر اینکه بیانیه جبهه اصلاحات، رویکردی «واقعبینانه» دارد، گفت: «این بیانیه بهنفع مردم ایران، آینده کشور و حتی خود نظام است.»