جهان‌صنعت به بهانه روز خبرنگار بررسی کرد:

روزگار سخت خبرنگاران

مهدیه بهارمست
کدخبر: 549941
خبرنگاران ایرانی در شرایط دشوار اقتصادی و سیاسی، با چالش‌های جدی مواجه‌اند و در عین حال تلاش می‌کنند تا به وظیفه خود در اطلاع‌رسانی و روشنگری پایبند بمانند.
روزگار سخت خبرنگاران

مهدیه بهارمست– جامعه روزنامه‌نگاری ایران در ماه‌های گذشته اتفاقات ریز و درشت زیادی را از سر گذرانده است؛ اتفاقاتی که متاثر از تنش‌های ژئوپلیتیکی و جنگ مستقیم با رژیم صهیونیستی بود و موجب شده تا روزنامه‌نگاران برای انجام وظیفه حرفه‌ای‌شان در رخدادهای حساس با محدودیت‌ها و چالش‌های متعددی روبه‌رو شوند. دو موضوع دارای اهمیت که نظام سیاستگذاری باید به‌روشنی موضعش را درباره آن روشن کند، عبارت است از «تقویت مرجعیت رسانه‌ها» و «آزادی فعالیت رسانه‌ای» که با یکدیگر پیوند ناگسستنی دارند زیرا حوادث تلخی مانند «جنگ ۱۲روزه» که در کشور رخ داد، بار دیگر لزوم خبررسانی آزاد و حرفه‌ای را برای افکار عمومی و سیاستگذاران یادآوری کرد. قریب به ۱۵۰نفر از خبرنگاران در این ایام به خاطر مشکلات اقتصادی رسانه‌ها اخراج یا به تعبیر برخی مدیرمسوولان برای حفظ بقای رسانه تعدیل شدند. نیمی از آنها به خاطر شرایط خانواده خود خواستار دورکاری بودند اما با مخالفت رسانه روبه‌رو شدند و در نهایت از کار بیکار شدند. البته در این روزها اوضاع بسیاری از رسانه‌ها بر وفق مراد نبود و حقوق خبرنگارانی که ماندند با چالش مواجه شد زیرا حقوق‌شان تا سه ماه پس از جنگ فقط ۵۰‌درصد یا با تاخیر پرداخت شد. آمارهای غیررسمی در جامعه مطبوعاتی، از اخراج حدود ۱۵۰روزنامه‌‌نگار در این روزها خبر می‌‌دهند. این در حالی است که جنگ تنها ۱۲روز به طول انجامید، اگر هشت سال طول می‌کشید، با این شرایط دیگر رسانه‌ای باقی نمی‌ماند. از سوی دیگر آزادی عمل با قطعی اینترنت و امنیتی شدن ماجرا برای خبرنگاران بسیار محدود  بود و همین موضوع باعث به حاشیه رانده شدن رسانه‌های داخلی شد. این اتفاق حاکی از سیاست غیرمنسجم و نادقیق درباره وظایف رسانه‌ها و مرجعیت آنها نزد افکار عمومی است. البته این متن در پی رد هرگونه خطا در جامعه روزنامه‌نگاری نیست بلکه مقصود ما رویه‌هایی است که آزادی فعالیت روزنامه‌نگاران را مخدوش کرده و موجب شده مرز میان کار حرفه‌ای و تخلف چنان باریک باشد که بسیاری از خبرنگاران از بیم پیگردهای بعدی قید عمل به وظایف حرفه‌ای‌شان را بزنند اما جنگ تنها مرجعیت رسانه را زیر سوال نبرد. روح و روان آنها را هم درگیر کرد. از سوی دیگر در جنگ ۱۲روزه بسیاری از خبرنگاران ناخواسته به اینترنت سفید تن دادند اما با شروع آتش بس هجمه‌های زیادی به سوی آنها روانه شد. در نهایت خبرنگاران در ایران به چوب دو سر سوخت معروف هستند. حال همزمان با روز خبرنگار به سراغ خبرنگارانی رفتیم که در چنین فضایی به سختی کار می‌کنند، آنها از سایه سنگین نگاه امنیتی، تبعیض، سکوت، بحران‌ اقتصادی و جنگ می‌گویند. اینکه چطور در فقدان انتشار اخبار از دروازه‌های رسمی، اخبار جعلی بیش از پیش قدرت می‌گیرند و نگاه جامعه نسبت به روزنامه‌نگاران خدشه‌دار می‌شود.

خبرنگاران در ۲گانه‌ فشار و تطمیع

یکی از خبرنگاران روزنامه رسمی درخصوص مشکلات خود در این روزها به «جهان‌صنعت» گفت: دوگانه‌ فشار و تطمیع برای خبرنگاران پدیده‌ای آشناست؛ تجربه‌ای ملموس که بسیاری از آنان با جان و دل آن را درک کرده‌اند. روزنامه‌نگار براساس مسوولیت حرفه‌ای و تعهد اخلاقی خود موظف است از حقوق اقشار محروم دفاع کند و در برابر تصمیمات نادرست ایستادگی نشان دهد. در سوی دیگر ماجرا اما برخی افراد و نهادهای مورد نقد همواره کوشیده‌اند با ایجاد دوگانگی‌هایی مانع پیگیری رسانه‌ای و طرح مطالبات مردمی شوند.

وی در ادامه بیان کرد: در یک‌سوی این دوگانه، تهدید به شکایت، قطع آگهی رسانه و ایجاد فشارهای حقوقی و مالی قرار دارد و در سوی دیگر، هدایا و امتیازاتی که در حاشیه نشست‌ها و جلسات خبری ارائه می‌شود و ابزارهایی برای تطمیع به شمار می‌آیند. هر دو روش، گرچه با شکل و شدت متفاوت، ابزاری برای محدود کردن استقلال خبرنگاران شمرده می‌شوند؛ یکی نرم، دیگری سخت. با وجود این فشارها اما هنوز هم کم نیستند خبرنگارانی که ایستادگی می‌کنند؛ کسانی که به باور خود برای «زبان مردم بودن» پایبند مانده‌اند و دفاع از حقوق عمومی را رسالت اصلی خود می‌شمرند.

این خبرنگار گفت: واقعیت آن است که اگر نگاه سازمان‌ها و روابط‌عمومی‌هایشان به‌جای مقابله با رسانه‌ها معطوف به اصلاح مشکلات و پاسخگویی به نقدها بود نه‌تنها خبرنگاران با چنین تهدیداتی مواجه نبودند بلکه همان نهادها نیز عملکرد موثرتری داشتند و می‌توانستند با برطرف کردن ایرادات و نقدها به شکوفایی برسند.

وی افزود: ادموند برک، نظریه‌پرداز سیاسی زمانی مطبوعات را «رکن چهارم دموکراسی» نامید؛ رکنی که به نظر می‌رسد در دنیای امروز نه‌تنها به آن توجهی نمی‌شود بلکه جایگاه آن به‌طور جدی در معرض تهدید است. در صورت تداوم این روند دور از ذهن نیست که در آینده چیزی جز نامی از رسانه و خبرنگار باقی نماند و چراغ نیمه‌جان مطبوعات برای همیشه خاموش شود. از سوی دیگر باید توجه داشت که امروز خبرنگاران در شرایطی پرتنش و با حداقل حقوق و امکانات به کار خود ادامه می‌دهند و این در حالی است که بسیاری از آنان دارای تحصیلات دانشگاهی و سال‌ها تجربه حرفه‌ای هستند.

این خبرنگار در پایان ذکر کرد: در نهایت باید اذعان داشت که در روز خبرنگار بهتر است به جای اعطای هر لوح تقدیر یا تندیس، دو نکته مورد توجه جدی مسوولان و صاحبان قدرت قرار گیرد: نخست، پاسخگویی صادقانه و شفاف به رسانه‌ها به جای فشار و تطمیع و دوم، رسیدگی به وضعیت نابسامان مطبوعات که امروز با گرانی کاغذ، محدودیت‌ها و فشارهای مختلف بیش از همیشه در معرض خطر قرار دارند.

خبرنگاری در میانه خط قرمزها و بحران‌ها

آرزو فرشید، دبیر سرویس سیاسی یکی از خبرگزارهای معتبر در خصوص چالش‌های این شغل به «جهان‌صنعت» گفت: متاسفانه زندگی در ایران به خودی خود سخت است؛ از مشکلات اقتصادی گرفته تا فشارهای اجتماعی، از غیرقابل پیش‌بینی بودن آینده گرفته تا فرسودگی ذهنی ناشی از روزمرگی‌های مبهم. حالا تصور کنید وسط همه این‌ فشارها و مشکلات خبرنگار هم باشی. این یعنی صبح تا شب در دل بحران‌ها باشید، خبرهای تلخ را پیگیری کنید، با آدم‌های خسته و عصبانی گفت‌وگو کنید و مدام از خودتان بپرسید اصلا منتشر کردن این گزارش چه فایده‌ای دارد؟

وی افزود: خبرنگار بودن در ایران فقط یک شغل سخت نیست؛ خبرنگاری در شرایط موجود یعنی نفس کشیدن در فضای تردید و استرس. نه‌فقط به‌خاطر نبود امنیت شغلی و قراردادهای مبهم بلکه به‌خاطر سنگینی باری که هر روز روی دوش‌تان گذاشته می‌شود بدون اینکه امکانات یا پشتوانه‌ای در اختیارتان باشد. همین است که در سال‌های اخیر خیلی از روزنامه‌نگارها این مسیر را رها کرده‌اند. بعضی‌ها مهاجرت کرده‌اند، بعضی تغییر شغل داده‌اند و گروهی هم که مانده‌اند اغلب در حال سازش با شرایطی هستند که روزبه‌روز سخت‌تر می‌شود. کار در رسانه‌های رسمی با محدودیت‌های محتوایی و کار در رسانه‌های مستقل با فشارهای بیرونی و نبود منابع مالی همراه بوده و هردو هم به غایت سخت است. در این میان وضعیت رسانه‌های مکتوب هر روز بدتر از دیروز می‌شود. بسیاری از روزنامه‌ها مخاطبان‌شان را از دست داده‌اند؛ چاپ محدود شده، صفحات کم شده و سهم بازارشان در برابر فضای مجازی به حداقل رسیده و… با این حال خبرنگارها همچنان موظف‌ هستند همه‌چیز را همانطور که باید ببینند، بفهمند، بنویسند و منتشر کنند ولو برای مخاطبی که شاید دیگر به آنها اعتماد ندارد یا اصلا آنها را نمی‌خواند. خبرنگاری در همه دنیا از جمله مشاغل پراسترس است اما در ایران علاوه بر پرتنش بودن، کم‌درآمد و بدون تضمین برای آینده هم هست. خط قرمزها هر روز تغییر می‌کنند، منابع اطلاعاتی در دسترس نیستند و کوچک‌ترین اشتباه ممکن است به شکایت و تهدید ختم شود. در بسیاری از تحریریه‌ها، نه از امکانات خبری هست، نه از پشتیبانی حقوقی و نه از چشم‌انداز مشخص برای رشد. برخی رسانه‌ها حتی در موارد حساس هم به راحتی پشت خبرنگار را خالی می‌کنند. شاهدش همین اخراج‌هایی که در دوره جنگ ۱۲روزه شاهد بودیم.

فرشید در ادامه گفت: با این حال هنوز کسانی هستند که مانده‌ و می‌نویسند؛ نه به امید معجزه بلکه با این باور که نوشتن، هرچند محدود، هنوز مهم است. باورمان این است باوجود سختی‌ها هنوز ارزش دارد حرفی را ثبت کرد، سوالی را مطرح کرد یا حتی فقط بخشی از واقعیت را از فراموشی نجات داد. در کشوری که اساسا زندگی به یک جنگ روزانه و تلاش برای بقا بدل شده، خبرنگاری چیزی فراتر از یک شغل و نوعی ایستادگی و مبارزه است.

زخمی اما سربلند؛ روایت استقلال رسانه‌ای در پساجنگ

زینب مختاری، دبیر سرویس بورس یکی از خبرگزاری‌های رسمی درخصوص چالش‌های خود در جنگ ۱۲روزه به «جهان‌صنعت» گفت: اگر بخواهید مستقل باشید و سرتان را بالا بگیرید، باید فشار زیادی را تحمل کنید تا سرتان را جلوی کسی خم نکنید و به حیات شرافتمندانه ادامه دهید. این قصه‌ای آشنا برای هر رسانه مستقل بخش خصوصی‌ است که تصمیم گرفته یکه و تنها از مشکلات عبور کند و در برابر چالش‌هایی که دولت‌ها برای او ایجاد می‌کنند، بایستد تا به ارگان رسانه‌ای طیف‌های سیاسی و دولتی تبدیل نشود. با این حال اما جنگ ۱۲روزه چالشی نبود که گذر از آن به این سادگی‌ها باشد و لاجرم تیغ مشکلات اقتصادی ناشی از نااطمینانی‌های سیاسی و اقتصادی به تن رسانه مستقل و خصوصی ما هم خورد.

وی افزود: ناامیدی و نگرانی‌های پس از جنگ از یک‌سو و دلشوره آینده مبهم کاری از سوی دیگر، فشار روانی زیادی را به من و همکارانم وارد می‌کرد. هر روز را با خبر تعدیل همکارانمان در رسانه‌های دیگر شروع می‌کردیم و دلواپسی برای وضعیت معیشتی آنها هم به نگرانی‌های خودمان افزوده می‌شد. با این حال اما شتر تعدیل آنطور که در برخی رسانه‌ها رخ داد، پشت در خانه ما نخوابید و تنها دو تن از همکاران ما با تصمیم مدیریت از مجموعه جدا شدند. در این بین البته عصبانیت‌ها و برخی چالش‌های اخلاقی مسیر را سخت‌ کرد و بار فشار روانی را در تحریریه جوان ما بالا برد. در نهایت اما چاره ما برای عبور از این بحران در همدلی و همراهی نهفته بود. همدلی با یکدیگر و همراهی با چالش‌های اقتصادی مدیریت. بیراه نیست اگر بگویم این تعامل دو سویه و محترمانه میان همکاران تحریریه و مدیریت رسانه بود که توانست ما را از پیچ دشوار پساجنگ عبور دهد تا با کاهش هزینه‌ها و تحمل یک دوره سخت که به هر دو جبهه تحریریه و مدیریت تحمیل شده بود، دوباره به حالت عادی بازگردیم.

این دبیر بورس در پایان متذکر شد: حالا ما دوباره برگشته‌ایم و راه را با گام‌های کوچک و محتاطانه آغاز کرده‌ایم. چالش‌‌های تازه‌ای پیش‌روی ماست و باید مسیر سنگلاخ را با کمک تحریریه‌ای جوان و پرانرژی هموار کنیم. با این حال اما هنوز از خود می‌پرسیم که آیا با وقوع جنگ دوباره، امنیت شغلی‌مان برقرار و حل و فصل مشکلات جدید میسر خواهد بود؟ آیا ادامه این راه برای خبرنگاران و رسانه‌های مستقل هموار است؟ شاید تجربه جنگ به پایان رسیده اما واقعیت این است که دلهره‌ها و نگرانی‌هایی را در دل ما کاشت که نه می‌توان آنها را فراموش کرد و نه می‌توان از میان برداشت. اما در این بین باید پای تصمیمی که گرفته‌ایم بایستیم؛ خبرنگاری مستقل در رسانه‌ای مستقل. با وجود تمام مشکلات و موانع باید بتوانیم همچنان سرمان را بالا بگیریم و در برابر کسی سر خم نکنیم.

کوچ اجباری

جنگ که شروع شد، بخشی از روزنامه‌نگاران به دلیل فشارهای خانواده مانند تمام افراد جامعه، مجبور به ترک شهر و خانه شدند اما این کوچ اجباری، قلم‌های آنها را نشکست. آنها با اینترنتی که نصفه‌ونیمه بود، همواره راویان روزهای سخت و هولناک جنگ بودند. تعدادی از رسانه‌ها اما با دورکارشدن خبرنگاران‌شان مخالفت کردند. یکی از این خبرنگاران به «جهان‌صنعت» گفت: روزهای ابتدای جنگ بود که سردبیر جلسه طولانی با ما گذاشت و گفت، به دلایل مشکلات اقتصادی توانایی پرداخت حقوق‌ها را نداریم، کسانی که نمی‌توانند در این شرایط سر کار حاضر شوند از مجموعه بروند.این سخنان مصادف شد با همان روزهایی که در گوش‌ها مدام این جمله می‌پیچید: «تهران را تخلیه کنید.» در نهایت از تحریریه ۱۰ نفره، هشت نفر مجبور به ترک تهران شدند. همین هم سبب شد که تعداد زیادی از همکاران اخراج شوند. اول تیرماه بود که بخشی از تحریریه، پیامی دریافت کرد: «ما دوست داشتیم همکاری‌مان را با شما ادامه دهیم و از این اتفاق بسیار ناراحتیم. این پیام نه در حکم تعدیل، نه در حکم اخراج است؛ این پیام به معنای مرخصی بدون حقوق تا زمان پایداری شرایط است.» پیام در روزهایی به خبرنگاران رسید که حرف از آتش‌بس بود و آنها در رویای بازگشت به خانه بودند اما درِ خانه دوم به روی آنها بسته شده است.

روایتگر رنج و شادی

منیر حضوری یکی دیگر از روزنامه‌نگارانی است که در خصوص مشکلات شغلی خود اینگونه به «جهان‌صنعت» گفت: روز خبرنگار، فرصتی است برای بزرگداشت آنهایی که بی‌‌وقفه در مسیر آگاهی ‌بخشی، شفاف‌سازی و روشنگری گام برمی‌دارند؛ انسان‌‌هایی که گاه تا پای جان پیش می‌روند تا از آزادی بیان پاسداری کنند. آنهایی که وجدان بیدار جامعه‌ بوده و در دل بحران‌ها می‌ایستند تا صدای حقیقت خاموش نماند. نمونه‌ای روشن از این تعهد، در جریان جنگ ۱۲روزه دیده شد؛ زمانی که بسیاری از خبرنگاران با وجود شنیدن صدای موشک و لرزیدن دل‌های‌شان اما در خانه و محل کار ماندند و نوشتند! به محل حادثه رفته و در میان دود و خاک، دست در دست خانواده آسیب‌دیدگان جنگی پای گریه‌هایشان نشستند و نوشتند! البته خبرنگاران در سراسر جهان با تهدیداتی جدی مواجه ‌هستند. بعضی به‌ صورت هدفمند قربانی خشونت می‌شوند، برخی دیگر در جریان حوادثی مانند انفجار جان می‌دهند. افزون بر این برخی دولت‌ها خبرنگاران را به دلیل پوشش اخبار سیاسی و نگاه نقادانه، تحت فشار، تهدید و آزار قرار می‌دهند اما در ایران نیز خبرنگاری آسان نیست!

وی افزود: از نگرانی‌‌ها و استرس‌های همیشگی درباره قطعی اینترنت، آنتن دادن و ندادن، قطعی برق و لزوم ارسال به موقع خبرها که بگذریم، یکی از مشکلات اساسی بی‌تدبیری است که در وسط جنگ خود را به خوبی نشان داد! مساله این بود که برخی خبرنگاران به اینترنت آزاد دسترسی نداشتند که این مشکل گاهی مانع از بررسی خبرها حتی در سایت‌های داخلی می‌شد! درست هنگامی که اینترنت بر مردم ایران قطع شد، سوال مهم این بود که خبرنگار بدون اینترنت چطور می‌تواند بنویسد! در این شرایط از یک طرف باید مدام پیگیر دسترسی به اینترنت سفید بودیم و ناچارا در صف طولانی دریافت این مهم مانده بودیم که البته یکبار با این پاسخ روبه‌رو شدیم که بخش مربوطه مورد اصابت موشک قرار گرفته و فعلا نمی‌توانیم خدمات‌رسانی کنیم و از طرف دیگر باید پاسخ کارشناس را می‌دادیم که «مگر ما مسخره شماییم! چرا مطالب‌مان سریع‌تر بارگذاری نمی‌شود! ما برای ایران و به دفاع از کشور مطلب نوشته‌ایم، چرا زود منتشر نمی‌شود! چاپ دیر هنگام از اهمیت مطلب ما می‌کاهد.»

این خبرنگار در ادامه بیان کرد: اما از مشکلات فنی که بگذریم به محدودیت‌های فضای انتشار می‌رسیم که همگی بار مسوولیت این حرفه را سنگین‌تر می‌کند. اینکه جمله ‌به‌ جمله متن را گاهی تا ۱۰ بار مرور کنی که مبادا سوء‌‌برداشتی پیش آید یا نکند قلمت خط قرمزها را رد کند، آسان نیست! این در حالی است که جامعه‌ای زنده است که ظرفیت شنیدن نقد را داشته باشد، بستر گفت‌وگو را فراهم کند و رسانه‌‌هایش از استقلال برخوردار باشند تا بتوانند در مسیر بهبود عملکرد دولت و صیقل دادن این نهاد قانونی، نقش‌آفرینی کنند. روز خبرنگار یادآور تلاش‌‌های بی‌وقفه کسانی است که با قلم‌‌شان روشنایی را به دل تاریکی‌ها می‌برند. آنهایی که روایتگر رنج و شادی مردم‌ هستند، بازتاب‌‌دهنده واقعیت‌‌ها و همراه بخش‌خصوصی و جامعه مدنی. بی‌اعتنا به خطرات و بی‌‌مهری‌ها، گاه به ‌تنهایی بار رسالت آگاهی ‌بخشی را بر دوش می‌کشند. در این روز شایسته است به احترام قلم‌هایی که هرگز از نوشتن بازنایستادند و گام‌‌هایی که در مسیر حقیقت استوار ماندند، سر تعظیم فرود آوریم و قدر تلاشگران این عرصه را بیشتر بدانیم. روز خبرنگار بر همه فعالان این حرفه گرامی باد.

وب گردی