اقتصاد قبل و بعد از جنگ

گروه اقتصادی
کدخبر: 544688
فرشاد مومنی تاکید کرد که اقتصاد ایران پس از انقلاب با مدیریت عدالت‌محور و کاهش خام‌فروشی رشد کرد اما سیاست‌های بازارگرایی پس از جنگ باعث ورشکستگی تولید و وابستگی کشور شد.
اقتصاد قبل و بعد از جنگ

جهان صنعت – فرشاد مومنی، اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در نشستی به مناسبت سالگرد درگذشت استاد میرمصطفی عالی‌نسب، تصویری از سیاست‌ها و اولویت‌های دهه نخست پس از انقلاب اسلامی ارائه داد؛ دهه‌ای که به‌گفته او، بر پایه درک عمیق از تاریخ اقتصادی ایران، شناخت جامع از گفتمان‌های توسعه جهانی و اندیشه‌ای اصیل و عدالت‌محور از اسلام استوار بود و با التزام اخلاقی و عملی کم‌نظیر کارگزاران وقت، موفق شد اقتصاد کشور را حتی در شرایط تحریم، جنگ و بحران‌های داخلی، با عزت و کرامت اداره کند.

مومنی با اشاره به کارنامه‌ای که آن را یکی از «درخشان‌ترین دوره‌های توسعه زیرساختی در تاریخ ایران» دانست، تاکید کرد که امروز در کشاکش «جنگ روایت‌ها»، این دستاوردها عمدا تحریف یا نادیده گرفته می‌شوند تا چرخش سیاستی سال‌های پس از جنگ که به اسم بازارگرایی اما در واقع به کام مافیای واردات و علیه تولید ملی رقم خورد، مشروعیت بیابد.

او افزود: سخنانش علاوه‌بر شرح یک تجربه تاریخی، هشدار و دعوتی جدی برای بازاندیشی در مسیر طی‌شده و احیای گفتمان توسعه‌گرای ملی مبتنی‌بر مردم، تولید و استقلال واقعی است؛ مسیری که در صورت تداوم غفلت از آن به وابستگی ذلت‌بار، بحران ساختاری و فروپاشی تولید ملی منتهی خواهد شد.

ورشکستگی مردم و تولیدکنندگان، نتیجه سیاست‌های غلط

رییس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با اشاره به بخش‌هایی از کتاب «دکتر شریعتی: جست‌وجوگری در مسیر شدن» مطالعه آن را برای مقایسه بعد و قبل از انقلاب بسیار راه‌گشا دانست و گفت: علاوه‌بر این عناصر فکری، ما شاهد «التزام عملی و اخلاقی» برای تحقق آرمان‌ها و وعده‌ها نیز بودیم.

آنچه بعد از جنگ به نام «بازارگرایی» در ایران اعمال شد، حتی در حد اصول اولیه‌ بازارگرایی نیز نبود. بازارگرایی، رویکرد نظری‌ای است که مبانی و اصول موضوعه غیرقابل تخطی دارد اما در ایران هیچ‌کدام از آنها رعایت نشد. این دروغ و محملی بود که به نام بازار، مردم و تولیدکنندگان را دچار اخلال و ورشکستگی کردند و کشور را به عقب‌ماندگی غیرعادی کشاندند.

جرات و صداقت حاکمیت و همراهی مردم

مومنی یادآور شد: درباره‌ التزام عملی، مثالی مهم وجود دارد. در سال۱۳۵۸، در پاسخ به انتقاد گسترده از حکومت پهلوی درباره‌ خام‌فروشی و تک‌محصولی شدن اقتصاد، یکی از نخستین تصمیمات حکومت جدید، کاهش شدید صدور نفت‌خام بود: از حدود ۴‌میلیون بشکه در روز به ۸۰۰‌هزار بشکه یعنی کاهش ۸۰درصدی. هرکس که دستی در اداره‌ اقتصاد ملی داشته باشد، درک می‌‌کند که چنین تصمیمی چه میزان جرات، صداقت و اطمینان به همراهی مردم می‌‌طلبد. وقتی حاکمیت با مردم صادق باشد، مردم چندین برابر بیشتر برای کشورشان مایه می‌‌گذارند و ما این را در همان سال‌ها به چشم دیدیم.

دفع شوک منفی به اقتصاد

مومنی با بیان اینکه یکی از مشکلات بزرگ امروز ما این است که در جنگ روایت‌ها، خیلی وقت‌ها موازین علمی قربانی سلطه ایدئولوژی‌زدگی و منافع منحط می‌شوند، اضافه کرد: مطالعه‌ای وجود دارد که در سازمان برنامه انجام شده که در آن مطالعه گفته شده تنها تصمیم کاهش ۸۰‌درصدی خام‌فروشی، باید در سال۱۳۵۸ یک شوک منفی معادل ۳۰‌درصد به تولید ناخالص داخلی ایران وارد می‌کرد اما گزارش‌های رسمی می‌گویند که رشد منفی در آن سال حدود ۷ تا ۸‌درصد بوده است یعنی انرژی‌ای که انقلاب اسلامی آزاد کرد، باعث شد از آن شوک منفی ۳۰درصدی، نزدیک به سه‌چهارم آن با تولید ملی جبران شود اما آنهایی که نگاه کلیشه‌ای و سطحی به مسائل ایران دارند، وقتی به سال۱۳۵۸ می‌رسند، صرفا به همین آمار ۸‌درصد رشد منفی نگاه می‌کنند و نتیجه می‌گیرند که این نشانه نداشتن برنامه، غلبه احساسات و به خطر افتادن امنیت سرمایه بوده است. در‌حالی‌‌که اگر این متغیر مهم را وارد تحلیل کنیم، همین رشد منفی ۸‌درصدی تبدیل می‌شود به یکی از بزرگ‌ترین افتخارات تاریخ اقتصادی معاصر ایران.

جهش اقتصادی بدون بیماری هلندی

این اقتصاددان افزود: آنها که به رژیم پهلوی انتقاد داشتند که چرا اقتصاد ایران را عمیقا به خام‌فروشی وابسته کرده، در همان آغاز کار با یک اراده جدی و تاریخی، این وابستگی را به‌طور چشمگیری کاهش دادند.

در فصل‌نامه «اقتصاد و جامعه» در مقاله‌ای با عنوان «واکنش‌های نظام سیاستگذاری در ایران به سه تجربه جهش قیمت نفت» که مربوط‌به سال‌های۱۳۵۲، ۱۳۵۸و ۱۳۸۴ است، در آن مطالعه نشان دادم تنها دوره‌ای که در هنگام جهش قیمت نفت، هیچ‌یک از علائم بیماری هلندی در اقتصاد ایران مشاهده نشده، دوره پس از سال۵۸ است یعنی بخش بزرگی از تولید نفت‌خام، با تولید حقیقی جایگزین شد و هیچ‌کدام از عوارض رایج بیماری هلندی دیده نشد. مومنی ادامه داد: هر حکومتی که الفبای حکمرانی اقتصادی را بفهمد، می‌فهمد این یعنی چه. چون ما امروز با تمام وجود و با تک‌تک سلول‌های‌مان داریم عوارض ریشه‌دار بیماری هلندی از سال۱۳۸۴ تا امروز را لمس و با آن زندگی می‌کنیم.

عوارض بحران‌ساز خام‌فروشی

مومنی با اشاره به یکی از درخشان‌ترین بحث‌ها که از سوی «تریکال» انجام شده که می‌گوید خام‌فروشی رانت‌محور یک صورت‌حساب ۱۲مولفه‌ای ضد توسعه برای کشورها صادر می‌کند، توضیح داد: او می‌گوید صورت‌حساب ابتلا به بیماری هلندی فقط مربوط به خام‌فروشی نیست بلکه هر حکومتی که در اسارت این مناسبات قرار گیرد، شفافیت در فرآیندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع را کنار می‌گذارد و وارد چرخه ۱۲گروه عارضه بحران‌ساز می‌شود. حکومت در این مناسبات، بغایت شکننده و ضعیف می‌شود. رشد اقتصادی شکننده، نوسانی و اندک می‌شود

. سطوح بالای فقر، نابرابری و بیکاری پدیدار می‌شود. فساد گسترده نهادینه می‌شود. حکومت، بسته به شدت اسارت در خام‌فروشی، به همان اندازه وارد مناسبات خودکامه می‌شود. فرهنگ غالب، به‌جای مولدبودن، رانت‌جو و غیرمولد می‌شود. حاکمیت قانون، به‌شدت تضعیف می‌شود.

اهتمام به حقوق حداقلی انسان‌ها کاهش می‌یابد. بنیه تولید ملی، رو به اضمحلال می‌رود. رفاه اجتماعی کاهش می‌یابد. کیفیت محیط‌زیست سقوط می‌کند. مناسبات مبتنی‌بر همکاری، جای خود را به ستیز، حذف و انکار رقبا می‌دهند.

وب گردی