غایب بزرگ بریکس

محمدرضا ستاری- برای نخستینبار از زمان تاسیس بریکس در سال ۲۰۰۹، شی جینپینگ، رییسجمهوری چین در نشست سالانه این گروه که در ریودوژانیروی برزیل در حال برگزاری است، شرکت نکرده است. به همین دلیل برخی تحلیلگران معتقدند، غیبت او از نشست جولای ۲۰۲۵ در ریودوژانیرو نشستی که در مقطعی از آشفتگی ژئوپلیتیک و با ترکیب اعضایی بهشدت گسترش یافته برگزار میشود، نشان میدهد این مساله فراتر از یک تداخل برنامهای ساده است. در واقع این یک پیام آرام اما مهم است که نارضایتی فزاینده چین از بلوکی را نشان میدهد که از یک وزنه تعادلی در برابر غرب به صحنهای برای اعلامیههای نمادین و اصطکاکهای داخلی تبدیل شده است. در نتیجه این غیبت بیسابقه احتمالا احساس خواهد شد و همزمان پرسشهایی درباره اولویتهای دیپلماتیک چین و توان پکن برای پیشبرد دستور کارش در این اجلاس را مطرح میکند.
در همین رابطه، اندیشکده اروپایی مدرن دیپلماسی در گزارشی با اشاره به غیبت معنادار شی در اجلاس اخیر بریکس، آورده است: از زمان به قدرت رسیدن شی جینپینگ در سال ۲۰۱۲، او بدون وقفه در تمام نشستهای بریکس شرکت کرده است. بنابراین خبر غیبت او برای نخستینبار از سوی رسانههای چین در دوم جولای منتشر شد، وزارت امور خارجه این کشور رسما اعلام کرد که نخستوزیر لی چیانگ به جای او به ریودوژانیرو خواهد رفت.
از سوی دیگر، کرملین اعلام کرده که ولادیمیر پوتین رییسجمهوری روسیه نیز به صورت مجازی در نشست شرکت میکند و سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه در محل حاضر خواهد بود. بنابراین با غیبت شی و پوتین، تنها نارندرا مودی، نخستوزیر هند به عنوان یکی از رهبران اصلی اولیه بریکس در کنار میزبان یعنی لولا داسیلوا، رییسجمهوری برزیل، به صورت حضوری شرکت خواهد کرد.
بریکس در بزنگاهی تاریخی
بریکس در ابتدا توسط برزیل، روسیه، هند و چین تاسیس شد و کمی بعد آفریقای جنوبی نیز به آن پیوست. در سالهای اخیر، این گروه دستخوش تحولی چشمگیر شده است. آنچه به عنوان ائتلافی جمعوجور از قدرتهای نوظهور با منافع مشترک آغاز شد، اکنون به ائتلافی وسیع و متنوع با انسجام کمتر تبدیل شده است. در سال ۲۰۲۴، کشورهای مصر، اتیوپی، ایران و امارات متحده عربی به بریکس پیوستند و اندونزی نیز در اوایل سال جاری عضو شد.
همزمان با توسعه عضویت کامل، بریکس یک طبقه جدید به نام کشورهای شریک نیز ایجاد کرده که شامل وابستگی منعطفتری برای کشورهای درجه دوم است. ۱۰کشور از جمله بلاروس، بولیوی، کوبا، قزاقستان، مالزی، نیجریه، تایلند، اوگاندا، ازبکستان و ویتنام در چنین وضعیتی قرار دارند. این کشورها میتوانند در رویدادهای بریکس شرکت کنند اما از حق تصمیمگیری رسمی برخوردار نیستند. با این گسترش، اکنون بریکس تقریبا نیمی از جمعیت جهان را نمایندگی میکند، ۴۰درصد از تجارت جهانی را شامل میشود و حدود ۴۰درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را بر حسب برابری قدرت خرید در اختیار دارد.
به گفته برخی تحلیلگران، این گسترش سریع فرصتها و اصطکاکهایی را پدید آورده است. در واقع چین احتمالا موج اول عضویتهای جدید را یک پیروزی دیپلماتیک تلقی میکرد اما ورود بازیگران جدید با اولویتهای منطقهای و جهتگیریهای ژئوپلیتیک مختلف، هماهنگی و اقدام جمعی را دشوارتر کرده است. بنابراین آرزوی ارائه صدای واحد از جهان جنوب اکنون با واقعیت برنامههای ملی متضاد به چالش کشیده شده است.
با این حال، برخی موضوعات کلیدی همچنان در دستور کار بریکس باقی ماندهاند. مهمترین آنها تلاش برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا در تجارت، ذخایر و تامین مالی جهانی است؛ موضوعی که از آن با عنوان دلارزدایی یاد میشود. چین پیشتاز این فراخوان برای استفاده بیشتر از ارزهای محلی بوده و حتی از ایده ایجاد یک ارز مشترک بریکس حمایت کرده است. روسیه نیز که اکنون از نظام مالی غرب جدا شده، در کنار چین از جایگزینی سلطه دلار حمایت میکند. در نشست ۲۰۲۴ در روسیه، ولادیمیر پوتین آمریکا را به سلاحسازی از دلار متهم کرد و شی جینپینگ نیز خواستار اصلاح ساختار مالی بینالمللی شد و حمایت چین از بانک توسعه جدید را تکرار کرد.
با این حال، تحقق این اهداف مالی دشوارتر از آن چیزی بوده که تصور میشد. با وجود شعارها، پیشرفت عملی در دلارزدایی بسیار محدود بوده است. کشورهایی مانند هند و برزیل با احتیاط برخورد کردهاند و به موانع فنی و مخاطرات ژئوپلیتیک اشاره میکنند. برزیل همچنین همواره تاکید کرده که نباید شرکای تجاری غربی خود را تحریک کند و دهلی نیز در حال سیاستورزی دوگانه است؛ یعنی از یکسو مشارکت در بریکس و از سوی دیگر، تعمیق روابط راهبردی با آمریکا و گروه۷ را در دستور کار دارد.
رقابتهای درون گروهی
در چنین شرایطی، باوجود شعارهای همبستگی و وحدت جهانی جنوب، روابط میان اعضای بریکس پر از تنشهای راهبردی و بیاعتمادی متقابل است. با گسترش دامنه و اهداف گروه، اختلافات داخلی نیز بیشازپیش آشکار شدهاند؛ به ویژه بین چین و برخی از شرکای کلیدیاش.
مهمترین خط گسست، روابط پرتنش چین و هند است. این تنشها از زمان درگیریهای مرزی مرگبار در دره گالوان در سال ۲۰۲۰ ادامه دارد. به طوری که رقابت راهبردی شدت گرفته چرا که هند روابط امنیتی و اقتصادی خود با آمریکا و اعضای چهارجانبه کواد را تعمیق میبخشد؛ حرکاتی که پکن با سوءظن به آنها نگاه میکند. افزون بر این، گزارشهایی مبنی بر انتقال فناوری نظامی از چین به پاکستان، رقیب منطقهای هند این تنشها را تشدید کردهاند. در نتیجه هرچند هر دو کشور خواستار رهبری منطقهای و نفوذ چندجانبه هستند اما بیاعتمادی بر همکاری غلبه دارد.
از سوی دیگر اما روابط چین و برزیل ظاهرا باثباتتر است. با این حال احتیاط عمیقتری در آن وجود دارد.
به عنوان مثال لولا رییسجمهور، برزیل، خواهان جهانی چندقطبی بوده و روابط اقتصادی خود با چین را تقویت کرده است اما همچنان تمایل دارد روابط نزدیکش با واشنگتن را نیز حفظ کند. در نتیجه این احتیاط آرام میتواند توان پکن برای ایجاد اجماع در بریکس را محدود کند.
در همین راستا به گفته برخی کارشناسان، مجموع این اصطکاکها نشان میدهد که بریکس دیگر یک ائتلاف کوچک با منافع مشترک نیست؛ بلکه به گروهی پراکنده، ناهماهنگ و درگیر رقابتهای استراتژیک تبدیل شده است. در واقع هر چند گسترش بریکس، چتر اعضای این گروه را بزرگتر کرده اما پایهها را مستحکمتر نکرده است. زیرا اجماع سختتر شده و رقابتها بیش از پیش به چشم میآیند.
رمزگشایی از غیبت شی جینپینگ
در چنین شرایطی تصمیم شی جینپینگ برای عدم حضور در نشست ۲۰۲۵ را نمیتوان به صورت جداگانه تحلیل کرد. این تصمیم ناشی از تلاقی اولویتهای داخلی و بازنگری راهبردی در دیپلماسی چندجانبه چین است. در داخل، شی با چالشهای متعددی روبهرو است: رکود اقتصادی، کاهش تقاضای مصرفکننده، بحران مداوم بخش مسکن و بیکاری فزاینده جوانان. افزون بر این، تهدیدات تعرفهای مجدد از سوی آمریکا بر چشمانداز اقتصادی چین سایه افکندهاند.
همزمان، حزب کمونیست چین در حال تدوین پیشنهادهای برنامه پنجساله پانزدهم (۲۰۳۰–۲۰۲۶) است. رسانه دولتی شینهوا اعلام کرده که این فرآیند با مشاوره عمومی یکماهه از ماه می آغاز شده است. بنابراین با توجه به اهمیت این چرخه برنامهریزی برای تحقق چشمانداز «احیای ملی» شی، مشارکت مستقیم و عمیق او ضروری است.
در این چارچوب، غیبت شی از نشست بریکس را میتوان به عنوان عقبنشینی تاکتیکی برای تمرکز بر تثبیت داخلی تلقی کرد اما این تصمیم، پیامدهای خارجی نیز دارد زیرا با اعزام نخستوزیر به نشست، پکن ضمن حفظ پیوستگی در حضور رسمی از ریسکهای سیاسی ناشی از حضور شخصی در نشستی پر از تنشهای داخلی و رقابتهای آشکار بهویژه با هند پرهیز میکند.
این تصمیم همچنین، امکان رویارویی مستقیم با مودی را حذف و احتمال بروز اختلافات علنی را کاهش میدهد.
فراتر از آن، این غیبت با اولویت روزافزون چین برای چندجانبهگرایی گزینشی هماهنگ است؛ یعنی ترجیح دادن پلتفرمهایی مانند سازمان همکاری شانگهای که در آن پکن نفوذ بیشتری دارد یا پیشبرد منافع از مسیر روابط دوجانبه مبتنی بر اهرم اقتصادی. بنابراین بریکس که زمانی سنگبنای دیپلماسی جنوب- جنوب چین بود، اکنون در اولویت راهبردی کمتری قرار گرفته است.
با وجود این، این بهمعنای کاهش اهمیت بریکس برای چین نیست.
پکن همچنان از گسترش بریکس حمایت کرده و بزرگترین اقتصاد در این بلوک است. همچنین، چین بزرگترین شریک تجاری اکثر اعضای بریکس است و از این نفوذ ساختاری برای هدایت تحول گروه بهره میبرد. در مجموع، غیبت شی هم بازتابی از تمرکز بر مسائل داخلی و هم نوعی عقبنشینی راهبردی است. در واقع این تصمیم تلاشی است برای مدیریت چالشهای درونی بدون رها کردن آرمان چین برای بازتعریف نظم بینالمللی اما نه از مسیر بریکسی که دیگر کارایی سابق خود را ندارد.