خطر در کمین است

نادر کریمی‌جونی 
کدخبر: 540757

برخی ایرانیان مذاکرات انجام ‌شده میان ایران و ایالات ‌متحده آمریکا را طرح پوششی رهبران کاخ سفید برای دادن آدرس غلط و سرگرم کردن تهران ارزیابی و ابراز عقیده می‌کنند که از ابتدا هم قرار نبود واشنگتن با تهران بر سر پرونده‌ای به توافق برسد بلکه ترامپ و همکارانش از ابتدا می‌خواستند ایران را با مذاکره و افت‌وخیز آن سرگرم کنند تا اسرائیل  برنامه راهبردی و مخفیانه خویش برای حمله به ایران را به پیش ببرد و در زمانی مناسب به اجرا در آورد. این شهروندان ایرانی پایان ۶۰روز مهلت از پیش تعیین‌شده ترامپ را بهانه خوبی برای آغاز حمله اسرائیل به ایران می‌دانند و می‌گویند در تمامی این ۶۰روز مقامات نظامی و امنیتی اسرائیل اقدام نظامی علیه ایران را طراحی، تدوین، تمهید و اجرا و در پایان این ۶۰روز آن را عملیاتی کردند. از این منظر ایالات‌ متحده از ابتدا همکار و شریک اقدام نظامی- امنیتی علیه ایران بوده و بخشی از این نقشه توسط مقامات واشنگتن به زانو درآوردن ایران است و اسرائیل و ایالات‌متحده مانند دو تیغه قیچی برای نابودی ایران و حکومت تلاش می‌کنند.

برخی دیگر اما معتقدند که ایالات ‌متحده در میانه راه به اسرائیل پیوسته و در ابتدا هم ایران و هم آمریکا حل مشکل را از طرق دیپلماتیک و مذاکره ممکن و قابل حصول می‌دانسته‌اند و به همین خاطر اصولا گفت‌وگوهای مسقط شکل گرفت. از دید این عده در ابتدای مذاکرات گروه نزدیک به ترامپ در هیات حاکمه آمریکا حتی با غنی‌سازی غیرنظامی ایران هم موافقت کردند اما رفته‌رفته گروه نزدیک به اسرائیل در این هیات حاکمه تقویت شدند، فشارها بر ترامپ بیشتر شد و او پذیرفت که شرط تغییرناپذیر به نتیجه رسیدن گفت‌وگوها را حذف غنی‌سازی ایران قرار دهد و از آنجا که این شرط هرگز از سوی ایران مورد قبول قرار نمی‌گیرد، در نهایت گفت‌وگوها رو به شکست گذارد و ترامپ نیز برای دادن چراغ سبز به اقدام نظامی اسرائیل آماده شد. در واقع ضرورت برچیدن دائمی غنی‌سازی، بمبی بود که نتانیاهو در مذاکرات کار گذاشت و ضعف سیاسی دولت جدید آمریکا باعث شد تا این بمب منفجر شود و ترامپ با موافقت خواسته اسرائیل برای حمله به ایران در واقع سیاست چماق و هویج را به اجرا گذاشته است و در میانه مذاکرات و برای اینکه ایران را به تمکین وادار کند، دست اسرائیل را برای تنبیه و تحت فشار قرار دادن ایران بازگذاشته است.

ممکن است ترامپ چنین قصور کرده که سرسختی ایران در مورد حفاظت از دستاوردها، دانشمندان، تجهیزات و توانایی‌های هسته‌ای‌اش را با تنبیه نظامی برطرف کند و در نهایت ایران وادار به برچیدن فعالیت‌های هسته‌ای‌اش در هر سطح شود. اینکه ترامپ پس از آغاز حمله اسرائیل چند بار به ایران یادآوری می‌کرده که فرصت توافق را از دست داده است. در واقع این پیام را به تهران ارسال می‌کند که باید در زمان و موقعیت دراختیار قرار گرفته، به خواسته‌های واشنگتن تمکین می‌کرد، غنی‌سازی را برمی‌چید و هر آنچه را در طرح پیشنهادی واشنگتن وجود داشت می‌پذیرفت. البته داستان در همین نقطه پایان نمی‌پذیرد و از صحبت‌های روزهای جاری دونالد ترامپ چنین برمی‌آید که او در واقع می‌خواهد به ایران هشدار دهد که از فرصت باقی‌مانده استفاده و خواسته‌های ایالات ‌متحده در مورد پرونده هسته‌ای را قبول کند. همین که رییس‌جمهور ایالات‌ متحده با عجله نشست گروه ۷ را ترک کرده و عناصر امنیتی کابینه‌اش را برای تشکیل یک جلسه مهم در اتاق وضعیت کاخ سفید فراخوانده ممکن است به این معنی باشد که ترامپ در مورد منازعه جاری میان ایران و اسرائیل می‌خواهد تصمیم‌های جدید و جدی بگیرد.

البته نتانیاهو از همان ابتدا تلاش زیادی کرد که ترامپ را در حمله به ایران با خود همراه سازد. او بارها با رییس‌جمهور ایالات ‌متحده تلقنی و حضوری صحبت کرد و از دوستانش در کابینه، کنگره و سنای آمریکا برای تحقق این هدف کمک گرفت اما ترامپ تنها پذیرفت که در مورد لجستیکی و تسلیحاتی به اسرائیل کمک کند. از این بابت هواپیماهای سوخت‌رسان مستقر در جزیره دیگر کارسیا را به قطر منتقل کرد تا به ارتش اسرائیل IDF در حمله به ایران کمک کند. در گام دوم نیز آمریکا نه فقط خود به دفاع از اسرائیل در برابر پرتاب‌های ایران اقدام کرده بلکه به انگلستان و فرانسه هم برای مشارکت در این دفاع از اسرائیل فشار وارد آورده است. تا اینجای کار آمریکا اگرچه در حمله به ایران به طور مشخص و مستقیم حضور نداشته اما نمی‌توان انکار کرد که بدون حمایت‌ها و اقدام‌های ترامپ و سنتکام در خاورمیانه، اسرائیل حتی توان رویارویی با ایران را به مدت محدود نداشت.

برخلاف انتظار ایالا‌ت‌ متحده و اسرائیل، ایران نه‌فقط در برابر حملات رژیم صهیونیستی اقدام متقابل کرد بلکه تقاضاها برای میانجیگری و خویشتن‌داری را هم نپذیرفت. گزارش منابع عربی از داخل سرزمین‌های اشغالی که برخی از آن به تایید منابع انگلیسی زبان و حتی عبری‌زبان رسیده است نشان می‌دهد با گذشت زمان اگرچه تعداد موشک‌ها و پرتابه‌های ایران کاهش می‌یابد ولی به همین میزان دقت و اثرگذاری آن افزایش پیدا می‌کند و به این دلیل ضربه‌های ایران به اسرائیل رفته‌رفته سخت‌تر می‌شود.

در واقع اکنون اسرائیل فهمیده آنچه در سوریه و لبنان و یمن انجام داده، در ایران قابل انجام نیست و علاوه بر این پاسخ‌هایی که ایران به اقدامات اسرائیلی‌ها می‌دهد اصلا با آنچه حزب‌الله و انصارالله به اسرائیل می‌دادند، قابل مقایسه نیست. از این بابت تلاش اسرائیل برای کشاندن پای آمریکا به این جنگ به شدت افزایش یافته و اگرچه رهبران و نظامیان ایرانی خردمندی نشان داده و از هر آنچه واشنگتن را در این منازعه درگیر کند، پرهیز کرده‌اند اما مشکل بزرگ آن است که این خردمندی در نزد رهبران کاخ سفید موجود نیست و ممکن است با تشدید فشارها علیه اسرائیل و وارد شدن ضربات سخت‌تر به نظامیان و اقتصاد اسرائیل، بالاخره نتانیاهو پای ترامپ را به این جنگ باز کند.

این سناریوی احتمالی باید به‌ویژه برای مقامات دیپلماتیک و سیاسی کشورمان زنگ‌های خطر را به صدا درآورد تا در روزهای آینده هم آنچه در هفته‌ها به آمریکا واگذار نکرده‌اند تحت فشار و ترس واگذار نکنند و هم از ورود عنصر سوم (و بالاخص آمریکا) به این منازعه جلوگیری کنند.

وب گردی