اقتصاد جنگی
از روز ۲۳خرداد که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اشغالگر دستور حمله به جمهوری اسلامی ایران را صادر کرد تا امروز که به نظر میرسد پاسخ نظامی قابل اعتنایی دریافت کرده اقتصاد ایران با ابهامهای جدیتری روبهرو شده است. در این چند روز شهروندان ایرانی اعم از مردم عادی و فعالان بنگاههای اقتصادی به این میاندیشند که آیا قرار است در ادامه این روزها سیاستگذاران و فرماندهان اقتصادی تصمیمهای منطبق بر شرایط جنگی در پیش بگیرند یا آنها منتظرند سیاستمداران و دستگاه وزارت خارجه توضیح دهند این شرایط تا چه زمانی ادامه دارد.
واقعیت این است که در این روزها جز رییس بانک مرکزی که دستور داد یکمیلیارد دلار به واردات کالاهای اساسی اختصاص میدهد حرف تازهای از دیگر مدیران شنیده نشده است.
اگرچه سیاستمداران ایرانی و تصمیمگیران اصلی کشور باید به مدیران اقتصادی توضیح دهند که سرنوشت جنگ با اسرائیل به کدام سو خواهد رفت و شدت و عمق جنگ در کدام مسیر میرود اما سیاستگذاران اقتصاد کشور نیز باید هرچه زودتر از آنها مطالبه وضعیت کنند.
مدیران ارشد اقتصادی در این روزهای سرنوشتساز باید قدرت تشخیص داشته باشند و هرچه زودتر با مردم و فعالان اقتصادی حرف بزنند.
مدیران اقتصادی در این روزها باید با معاونان و مدیران و نیز با روسای بخشخصوصی گفتوگو کرده یا به بهانه اینکه کشور در حالت جنگی قرار دارد بازهم بر دخالت در اقتصاد بیفزایند و بخشخصوصی را بیشازپیش در گوشه رینگ قرار دهند.
مدیران اقتصادی و سیاسی دولت و دیگر نهادهای کشور باید توجه کنند رسیدگی جدی به حال و روز کارگران، کشاورزان و کارمندان یک ضرورت اجتنابناپذیر است.
سیاستگذاران اقتصادی و مدیران سیاسی ضمن اینکه به مصلحت حکومت میاندیشند بیشتر از آن باید به فکر مردم باشند.
باید از هر راهی که ممکن است به این جنگ عجیب پایان داده و مردم را از این وضعیت دردناک نجات داد. باید و میتوان از راه گفتوگوی بدون رودربایستی با غرب، ایران را از این شرایط رها کرد.
هر روزی که اینگونه سپری شود تن زخمی اقتصاد باید به سمت مداوا حرکت داده شود و اجازه نداد از تن بیرمق اقتصاد خون بیشتری برود. ادامه خونریزی بیهدف اقتصاد ایران کلیت کشور را در شرایط خطرناک قرار میدهد.