مذاکرات ایران و آمریکا و آینده مبهم

مجید سلیمی‌بروجنی
کدخبر: 536246

مجید-سلیمی‌بروجنی

مجید سلیمی‌بروجنی، کارشناس اقتصادی

دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا چند روز پیش در کشور عمان برگزار شد. پس از پایان جلسه طرفین مذاکره از روند پیشرفت کار ابراز رضایت کرده و خود را مهیای حضور در جلسه پنجم کردند. تصمیم برای آغاز مذاکرات با آمریکا نشان‌دهنده تحولی بزرگ در روابط ایران و آمریکاست. برگزاری چهار دور مذاکرات در مسقط و رم به این معناست که طرفین چارچوب‌های کلی یک تفاهم را پذیرفته‌اند. طی چند روز اخیر شاهد صحبت‌هایی از طرف آمریکایی بودیم با این مضمون که ایران نباید غنی‌سازی اورانیوم انجام دهد و در این سوی میدان نیز نمایندگان ایران مخالفت خود را با این موضوع اعلام کردند. بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند عوامل بسیاری وجود دارند که می‌توانند دستیابی به توافقی پایدار در مذاکرات هسته‌ای را متوقف کرده یا به تاخیر بیندازند. یکی از مهم‌ترین عواملی که می‌تواند توافق را به خطر بیندازد، اختلاف بر سر جزئیات غنی‌سازی است. ایران بر حفظ بخشی از برنامه هسته‌ای خود

به عنوان اهرم استراتژیک تاکید دارد و خواستار رفع کامل تحریم‌ها پیش از هرگونه تعهد جدید است. در مقابل آمریکا به‌دنبال توافقی قوی‌تر از برجام ۲۰۱۵ است که شامل محدودیت‌های طولانی‌مدت باشد. بخشی از نیروهای تندرو داخل ایران همواره اعلام کرده‌اند که برجام توافقی منصفانه نیست بنابراین توافق جدید باید خصمانه باشد و منافع، اعتبار و احترام ایران را حفظ کند. در طرف مقابل آمریکا هم چنین حسی داشت. اگر به خاطر داشته باشیم، ترامپ هم به همین دلیل از برجام خارج شد زیرا معتقد بود که برجام منافع آمریکا را دربر نگرفته و به نفع دیگر کشورهاست. علاوه‌براین برخلاف برجام، توافق جدید باید برای همه الزام‌آور باشد تا رییس‌جمهور بعدی در آمریکا نتواند از آن خارج شود و آن را ملغی کند. مذاکرات فعلی یک تفاوت مهم با مذاکرات گذشته دارد، در دوران آقای روحانی دولت مدعی مذاکرات بود و به عبارتی دولت مذاکرات را اداره می‌کرد اما این‌بار مذاکرات مستقیما زیر نظر بالاترین مقام کشور در حال انجام است و دست نیروهای تندرو در مخالفت با مذاکرات عملا بسته شده است. ایرانیان تصور می‌کنند که با توافق ایران و آمریکا، منافع، امنیت و موجودیتشان با تهدید روبه‌رو می‌شود به همین خاطر نگران مذاکرات هستند.

واقعیت هم این است که با بهبود روابط ایران و آمریکا موقعیت اسرائیل تضعیف می‌شود. ترامپ طی چند ماه گذشته با تمدید کمپین «فشار حداکثری» به دنبال تضعیف اقتصاد ایران بوده است، همچنین با تحریم شبکه «کشتی‌های ارواح» و شرکت‌های ثانویه‌ای که برای دور زدن تحریم‌ها علیه تحویل نفت ایران به چین ایجاد شده‌اند، می‌خواهد روزنه‌های تنفسی اقتصاد و شریان حیاتی اقتصاد ایران را مسدود کند. خروج سوریه از مدار ایران، تضعیف حزب‌الله، اعزام فرستاده آمریکایی به لبنان و تلاش برای حل مسائل معوقه میان لبنان و اسرائیل از دیگر هدف‌های ایالات‌متحده برای مقابله با ایران است.

به عبارت دیگر آرامش در صحنه منطقه (از غزه گرفته تا سوریه و لبنان) می‌تواند دست ترامپ و نتانیاهو را برای رسیدگی به نقش ایران و پرونده هسته‌ای این کشور باز کند و از سوی دیگر روابط عربستان و امارات و سایر کشورهای عربی با ایران در مسیر گرم شدن قرار دارد.

آرامش در منطقه از مسیر ایران می‌گذرد و اگر پرونده هسته‌ای ایران به نتیجه نرسد، باید شاهد یک سابقه تسلیحاتی در منطقه باشیم. شواهد گویای این است که ترامپ «دیپلماسی» و «روابط شخصی» را به برخورد نظامی یا حقوق بشر ترجیح می‌دهد. با توجه به پیشینه ۴۶ساله بی‌اعتمادی میان تهران- واشنگتن نباید خیلی به انجام توافق نهایی در زمان کم خوش‌بین بود اما شکستن تابوی مذاکره میان دو کشور و رسیدن به یک نتیجه منطقی، تندروهای دو طرف را برای یک تعامل بزرگ ترغیب خواهد کرد. برنامه هسته‌ای ایران در موقعیت بسیار متفاوتی نسبت به یک دهه پیش قرار دارد. اکنون ایران انواع پیشرفته‌تری از این ماشین‌ها را در اختیار دارد، همچنین تجربه بیشتری در طراحی، ساخت و بهره‌برداری از سانتریفیوژهای گازی دارد. در نتیجه این پیچیدگی، هیچ توافق هسته‌ای جدید قادر نخواهد بود قابلیت‌های ایران را به جایی که قبل از برجام بود بازگرداند. ترامپ باید به تیم فنی در کنار مذاکره‌کنندگانش اهمیت بیشتری بدهد. تجربه نشان داده در مذاکرات نباید به «همه یا هیچ» تکیه کرد. این اصل می‌تواند ضرر بیشتری داشته باشد. رویکرد «خریدن، راه رفتن و دویدن» ممکن است حتی منطقی‌تر باشد. به طور حتم توافق زمانی حاصل می‌شود که همه طرف‌ها معتقد باشند که پیروز شده‌اند. این امر در صورتی کاملا امکان‌پذیر است که مذاکره‌کنندگان، مواضع مکمل و اهداف استراتژیک شفاف داشته باشند. توافق بر سر برنامه هسته‌ای ایران باید از سوی همه طرف‌ها مفید تلقی شود. ترامپ در کتابی به درستی گفته که «توافق زمانی بهترین نتیجه را می‌دهد که هر طرف چیزی را که از طرف دیگر می‌خواهد به دست آورد.» آمریکا در پی فضایی است که بتواند ایران را کنترل کند و علاوه بر محدود کردن مساله هسته‌ای بر چشم‌اندازهای منطقه‌ای و قدرت محورانه ایران در قالب گفتمان انقلابی نیز نائل آید. در طرف مقابل ایران در عین آنکه تحت فشارهای فلج‌کننده اقتصادی و تحرکات میناتوری پنهان اسرائیل علیه خود در منطقه است، در تلاش است که میز مذاکره را ترک کند. اگر مذاکرات حالت فرسایشی پیدا کند به نفع هیچ‌کس نیست. در واقع این روند فرسایشی در نهایت می‌تواند افکار عمومی را خسته کند و نارضایتی عمومی از وضعیت موجود را گسترش دهد.

وب گردی