جهان‌صنعت از دلیل عقب‌نشینی ترامپ از تعرفه‌ها و تشدید فشار بر چین گزارش می‌دهد

اقتصاد جهان در تله جنگ تجاری

گروه بین‌الملل
کدخبر: 534240
ترامپ پس از اعمال تعرفه‌های سنگین تجاری، به دلیل فشار بازارهای مالی، نگرانی از رکود اقتصادی و اعتراض فعالان اقتصادی، تعرفه‌ها را برای متحدان آمریکا ۹۰ روز تعلیق کرد.
اقتصاد جهان در تله جنگ تجاری

جهان صنعت – دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری ایالات متحده یک روز پس از اعمال تعرفه‌های تجاری جدید در اقدامی غیرمنتظره از سیاست خود عقب‌نشینی کرده و برای متحدان آمریکا این تعرفه‌ها را برای ۹۰ روز تعلیق کرد. همزمان در اقدامی عجیب ترامپ تعرفه‌های چین را به ۱۴۵‌درصد افزایش داد در حالی که چینی‌ها نیز در اقدامی متقابل برای کالاهای آمریکایی بیش از ۸۰‌درصد تعرفه اعمال کردند.

چنین فرآیندی نه‌تنها برای اقتصاد جهانی بلکه برای دو اقتصاد بزرگ جهان نیز پیامدهایی جدی به همراه خواهد داشت. در نتیجه در گزارش پیش رو، نخست به دلیل عقب‌نشینی ترامپ از تعرفه‌ها می‌پردازیم و سپس پیامدهای تشدید جنگ تجاری میان چین و ایالات متحده را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

چرا ترامپ عقب‌نشینی کرد؟

طبق گزارشی که در این خصوص روزنامه ایندیپندنت منتشر کرده، خریداران سهام طی روزهای اخیر با قدرت وارد بازار شده‌اند و رییس‌جمهور آمریکا از بخش عمده‌ای از تعرفه‌های سنگین خود عقب‌نشینی کرده است. اگرچه ماجرای تعرفه‌ها فعلا متوقف شده اما ابهاماتی درباره مدت زمان این توقف ۹۰ روزه وجود دارد؛ به‌ویژه با توجه به سابقه تغییرات مکرر مواضع ترامپ. در همین رابطه کارشناسان سه عامل مهم را در تغییر سیاست ترامپ در خصوص اعمال تعرفه‌ها مورد توجه قرار داده‌اند.

نخستین مساله، موضوع کاهش قیمت نفت است زیرا کاهش قیمت نفت به خودی‌خود برای برخی کشورها نامطلوب نیست. در واقع هر چند سوخت ارزان‌تر برای مصرف‌کنندگان مفید است اما نشان‌دهنده مشکلات بزرگ‌تر اقتصادی بوده و افزایش هزینه‌های تجاری ناشی از تعرفه‌ها باعث کاهش تولید صنعتی و تقاضا شده که به کاهش رشد اقتصادی منجر می‌شود.

در آمریکا، کاهش قیمت نفت موجب خواهد شد تولیدکنندگان نفت شیل، تولید خود را کاهش دهند زیرا قیمت به زیرسطح سربه‌سر آنها خواهد رسید. از سوی دیگر، بانک آمریکا پیش‌بینی کرده است که جنگ تجاری می‌تواند به مازاد عرضه بیش از یک‌میلیون بشکه در روز منجر شود که قیمت‌ها را بازهم بیشتر کاهش خواهد داد.

مساله دوم مواجه شدن ترامپ با واقعیت‌های اقتصادی است. به گفته کارشناسان شاید واقعیت‌های اقتصادی ساده اما قابل‌توجه در این تصمیم نقش داشته‌اند. ترامپ ثروتمند است اما جزو ثروتمندترین افراد جهان نیست و شاهد هستیم چندین چهره سرشناس که در فهرست میلیاردرهای بلومبرگ قرار دارند، با سیاست تعرفه‌ای او مخالفت کرده‌اند.

به عنوان مثال بیل اَکمن با ثروت بیش از ۵/‏۷‌میلیارد دلار، اگرچه از تعرفه‌ها به عنوان اقدامی معقول حمایت کرده اما این بار هشدار داد که این سطح از تعرفه‌ها می‌تواند به جنگ اقتصادی اتمی علیه همه کشورهای جهان منجر شود. همچنین جیمی دایمون، مدیرعامل جی‌پی مورگان نیز نگرانی خود را درباره اثرات بلندمدت تعرفه‌ها ابراز کرده و هشدار داد که ممکن است چنین سیاستی به رکود اقتصادی بینجامد. حتی ایلان ماسک که معمولا از ترامپ حمایت می‌کند، با کاهش ۱۰۰‌میلیارد دلاری ثروت شخصی خود در سال ۲۰۲۵ مواجه شده است.

عامل سوم هم وضعیت بازار سرمایه است که برخی تحلیلگران معتقدند این مهم‌ترین عامل در عقب‌نشینی ترامپ از تصمیمش بوده است. این تحلیلگران معتقدند، معمولا وقتی بازار سهام سقوط می‌کند، قیمت اوراق قرضه افزایش می‌یابد اما این بار قیمت اوراق خزانه‌داری آمریکا به شدت کاهش یافت.

در همین راستا، بازدهی اوراق ۱۰ساله خزانه‌داری آمریکا از ۴‌درصد به بیش از ۵/‏۴‌درصد در مدت حدودا سه روز افزایش یافت که در مقایسه با بازه‌های زمانی کوتاه، افزایش بسیار بزرگی محسوب می‌شود. این ارقام به تنهایی کوچک به نظر می‌رسند اما نشانه‌های مهمی از ثبات اقتصادی پیش‌بینی شده آمریکا و مبالغی هستند که باید برای بدهی‌های چندین تریلیون دلاری پرداخت کنند.

در همین رابطه راس مولد، مدیر سرمایه‌گذاری ای‌جی‌بل می‌گوید: بازدهی اوراق قرضه بلندمدت دولت آمریکا که افزایش آن ممکن است توجه کاخ‌سفید را جلب کرده باشد، هنوز در سطح بالایی قرار دارد. این امر نشان می‌دهد که نگرانی‌هایی درباره سیاست تجاری آمریکا باقی است و اگرچه وقفه ۹۰ روزه خبر خوبی برای سهام است اما عدم شفافیت بلندمدت ممکن است به مشکل تبدیل شود. در این میان به گفته کارشناسان، افزایش تورم یک چیز است اما تحمیل این بار به دوش مردم آمریکا چیز دیگری است. بنابراین وقفه‌ای ایجاد شده، بازدهی اوراق ۱۰ساله به حدود ۳/‏۴‌درصد بازگشته است و ابهام درباره آنچه در آینده رخ خواهد داد، همچنان باقی است.

آسیب دائمی سیاست تجاری نامنسجم

در همین رابطه مجله اکونومیست نیز در تازه‌ترین مطلب خود با اشاره به اینکه ترامپ پس از سقوط بازارهای مالی، احمقانه‌ترین و مخرب‌ترین تعرفه‌های خود را به مدت ۹۰ روز به تعویق انداخت، آورده است: شاخص S&P 500 سهام آمریکا با ۵/‏۹‌درصد افزایش، سریع‌ترین رشد روزانه خود نزدیک به ۱۷سال گذشته را ثبت کرد. بنابراین بدبینانه‌ترین سناریوهای پیش‌بینی شده برای اقتصاد جهانی که تا آن لحظه در ذهن سرمایه‌گذاران وجود داشت، اکنون بعید به نظر می‌رسد اما این تسلی ناشی از اجتناب از فاجعه را با خوش‌شانسی اشتباه نگیرید. دامنه شوک وارد شده به تجارت جهانی توسط ترامپ، حتی در حال حاضر نیز در تاریخ بی‌سابقه است. او روابط تجاری پایدار را که آمریکا طی بیش از نیم‌قرن ساخته بود با سیاستگذاری‌های دمدمی‌مزاجانه و خودسرانه جایگزین کرده است. همچنین او هنوز درگیر یک رویارویی تجاری غیرعادی با چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان است.

آیا چین می‌تواند به تنهایی با آمریکا بجنگد؟

در هر صورت هر چند ترامپ تعرفه متحدان آمریکا را لغو کرده اما هنوز درگیر یک رویارویی آشکار با چین است که عقب‌نشینی از آن دشوار خواهد بود. تا زمان نگارش این مطلب، تعرفه جدید آمریکا بر واردات چینی به ۱۲۵‌درصد رسیده در حالی که چینی‌ها نیز در اقدامی متقابل ۸۴‌درصد تعرفه بر محصولات آمریکایی اعمال کرده‌اند. به گفته کارشناسان این تعرفه‌ها به اندازه‌ای بالا هستند که می‌توانند تجارت کالا بین دو اقتصاد بزرگ جهان را نابود کنند؛ اقتصادهایی که تاکنون باوجود افزایش تنش‌ها میان واشنگتن و پکن به شدت در‌هم ‌تنیده بوده‌اند.

در چنین شرایطی ترامپ می‌گوید، چین می‌خواهد توافق کند اما همانند متحدان آمریکا، فقط خود او می‌داند چنین توافقی چه ماهیتی دارد. بیش از یک دهه است که شکایت‌های غرب از رویکرد چین به تجارت کم نبوده است. این کشور مدت‌هاست که حداقل روح تجارت جهانی را نقض کرده است. مدل سرمایه‌داری دولتی این کشور که در آن صادرکنندگان توسط یک سیستم غیرشفاف یارانه‌ها و مالیات‌های دولتی حمایت می‌شوند هم با یک نظام مبتنی بر قواعد شفاف سازگاری ندارد. همچنین مازاد تولید چین تا حدی به این دلیل بوده که مصرف داخلی آن بسیار پایین است. به همین دلیل ناظران معتقدند هیچ یک از این موارد به طور کلی آمریکا را فقیرتر نکرده اما به این معنی است که تجارت با چین منصفانه به نظر نمی‌رسد؛ به‌ویژه برای کارگرانی که شغل خود را از دست داده‌اند.

با این حال، یک جنگ تعرفه‌ای مخرب و غیرقابل پیش‌بینی هرگز راه درستی برای حل این مشکلات نبوده و نیست زیرا تعرفه‌های هر دو طرف آسیب‌های اقتصادی عمیقی وارد می‌کنند؛ این موضوع همچنین ممکن است خطر یک رویارویی نظامی را افزایش دهند. بنابراین راه امیدوارکننده‌تر برای آمریکا این بود که متحدان خود را در یک بلوک تجارت آزاد به اندازه‌ای بزرگ سازماندهی کند که به عنوان شرط عضویت چین را مجبور به تغییر روش‌های تجاری خود کند. این استراتژی پشت توافق مشارکت فراآتلانتیکی (TPP)  بود؛ توافقی که ترامپ در دوره اول خود آن را لغو کرد. در چنین وضعیتی، اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری از انجام یک توافق تجاری با متحدان و نزدیک شدن به چین به عنوان یک گروه صحبت می‌کند اما حالا که آمریکا با متحدان خود  قلدرمآبانه رفتار کرده و از توافق‌های گذشته خود عقب نشسته، آنها کمتر تمایل به همکاری خواهند داشت.

اهمیت تنش تجاری آمریکا و چین برای اقتصاد جهان

در همین رابطه روزنامه فایننشال‌تایمز در گزارشی که به تازگی منتشر کرده در خصوص اهمیت تشدید تنش‌های تجاری میان آمریکا و چین و پیامدهای آن برای اقتصاد جهانی آورده است: افزایش تعرفه‌ها نه‌تنها روابط اقتصادی دو کشور را تحت‌تاثیر قرار داده، بلکه اثراتی عمیق بر اقتصاد جهانی هم خواهد داشت. در واقع در حالی که جنگ تجاری از سال ۲۰۱۸ تاکنون باعث کاهش ۱۵۰‌میلیارد دلاری مبادلات تجاری میان دو کشور شده است، افزایش تعرفه‌های چین به ۸۴‌درصد بر کالاهای آمریکایی باعث می‌شود بسیاری از شرکت‌های چندملیتی مجبور به بازنگری در زنجیره‌های تامین جهانی خود شوند. امری که هزینه‌های تولید را افزایش داده و در نهایت به افزایش قیمت‌های مصرفی منجر شده است. به همین دلیل است که بانک جهانی تخمین می‌زند این جنگ تجاری تاکنون حدود ۵/‏۰‌درصد از رشد تولید ناخالص داخلی جهانی را کاهش داده است.

در خصوص واکنش بازارهای مالی نیز لازم به ذکر است، نوسانات شدید در بازارهای سهام و ارز از دیگر تبعات این جنگ تجاری بوده است؛ به طوری که شاخص‌های اصلی بورس در هر دو کشور در ماه‌های اخیر نوسانات قابل‌توجهی را تجربه کرده‌ و همچنین ارزش یوآن در برابر دلار در یک سال گذشته حدود ۶‌درصد کاهش یافته که این امر بر قدرت خرید مصرف‌کنندگان چینی تاثیر منفی گذاشته است. علاوه بر این تحلیلگران معتقدند، صنایع فناوری پیشرفته و تولیدات صنعتی بیشترین آسیب را دیده‌اند. برای مثال، صنعت نیمه‌هادی‌ها که به شدت به روابط تجاری این دو کشور وابسته است، با اختلالات جدی مواجه شده و از طرف دیگر، بخش کشاورزی آمریکا که وابستگی زیادی به صادرات با چین دارد، با کاهش تقاضا و افت درآمد مواجه شده است.

سایت خوان