۵مرحله حرکت بازارسرمایه در دوران جنگ و پساجنگ
جهانصنعت – واکاوی و تجربه جنگ ۱۲روزه در بازارسرمایه، تدابیر سازمان بورس، پنجمرحله مسیر حرکت بازارسرمایه در دوران جنگ و پساجنگ و ظرفیتهای قانون جدید تامین زیرساختها از جمله مباحثی بود که در «پنل بازارسرمایه و تجربه جنگ ۱۲روزه» از سوی کارشناسان مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
به گزارش پایگاه خبری بازارسرمایه ایران(سنا)، «پنل بازارسرمایه و تجربه جنگ ۱۲روزه» در دومین روز از نمایشگاه کیش اینوکس ۲۰۲۵ برگزار شد.
این پنل با حضور سعید اسلامیبیدگلی رییس هیاتمدیره گروه خدمات بازارسرمایه آرمانآتی، حمیدکردبچه عضو شورای عالی بورس، رامین ربیعی مدیرعامل گروه مالی فیروزه، جعفر قادری رییس کمیسیون ویژه حمایت از تولید و نظارت بر اجرای سیاستهای کلی اصل۴۴ قانون اساسی و حمید قنبری معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه برگزار شد.
واکاوی تبعات جنگ ۱۲روزه
سعید اسلامی بیدگلی در پنل «بازارسرمایه و تجربه جنگ ۱۲روزه» در واکاوی تبعات اینجنگ تحمیلی گفت: «شبیهترین تجربه بازارهای سرمایه به جنگ تحمیلی ایران تجربه جنگ اوکراین و روسیه بوده است.» او علاوه بر تاثیر جنگها بر بازارسرمایه به برخی دیگر از عوامل موثر بر بازارهای مالی مانند اپیدمی کرونا پرداخت.
اسلامیبیدگلی گفت: «در دورههای بحرانی مانند جنگها و همهگیریها سیاستهای نوینی از ادغام بورسها تا تغییر در ریزساختارها در بازارهای سرمایه اجرا میشود.»
او تلاش برای صیانت از دارایی سرمایهگذاران با بستن بازار، حفظ نقدشوندگی سرمایهگذاران با بازکردن صندوقهای درآمد ثابت و حمایت از بازار توسط صندوقهای حمایتی، زمینهسازی ایجاد تعادل در بازار با تداوم حمایتها، ایجاد تثبیت در تعادل بازار و ایجاد رونق در بازار را پنج مرحله مسیر حرکت بازار در دوره جنگ و پساجنگ از نگاه سیاستگذار بازارسرمایه تعریف کرد.
تجربه جنگ ۱۲روزه در بازارسرمایه
در ادامه این پنل حمید کردبچه، عضو شورای عالی بورس گفت: «تجربهای که در بازارسرمایه کشور در جنگ ۱۲روزه رخ داد کاملا از جنگهای دیگر مانند اوکراین و روسیه متفاوت و شبیه اتفاق تجربهشده در انگلستان در جنگ جهانی بود.» او تصمیم تعطیلی بورس پس از وقوع جنگ ۱۲روزه را کاملا درست دانست و افزود:« در دنیا نیز چنین تجربهای وجود دارد.»
کردبچه با بیان اینکه بورس مهمترین بستر برای تولید انتظارات است، گفت: «بعضیها میگویند اساسا لازم نبود در جنگ در بازار دخالت کنیم و باید اجازه داده میشد مکانیسم بازار خودش اقدام کند بلکه بازار سریعتر به تعادل میرسید اما با شرایط جنگ و اتفاق عظیمی که افتاد انتظاراتی که در جامعه شکل گرفته بود با مدیریت درست ظرف سهتاچهار روز تنها حدود ۱۲روز کاهش داشتیم. بهنظر میرسد سیاستهای سازمان بورس و شورایعالی بورس موفق بود.»
او اضافه کرد: « بهشخصه شاهد بودم سازمان بورس تا دیروقت در ایام جنگ با نهادها، ناشران، بانک مرکزی و… جلسه برگزار میکردند و فهرست بلندبالایی از سیاستها در این جلسات پیشنهاد و مطرح شده بود اما موضوع مهم این بود که سازمان بورس وحشت و هیجان در بازار را با تعطیلی و بازگشایی مرحلهای بازار کنترل کرد.» بهگفته کردبچه، در مرحله بعد سعی شد نقدشوندگی در بازار با ایجاد محدودیتهایی چون فروش حقوقیها حفظ شود.» او با بیان اینکه بانک مرکزی در حمایت قابلتوجهی از بازارسرمایه داشت و به تعادل بازار کمک کرد، گفت: «در مجموع اگر تجربه مدیریتی بازار پس از جنگ مستند شود میتواند برای آینده درسهایی داشته باشد.»
شوک جنگ ۱۲روزه
رامین ربیعی، مدیرعامل گروه مالی فیروزه در پنل بازارسرمایه و تجربه جنگ ۱۲روزه این جنگ را شوک و اتفاق آخرالزمانی خواند و گفت: «این درحالی است که مذاکرات خوشبینانهای در فضای سیاسی وجود داشت. » او تاکید کرد: «تصمیم به بستهماندن صندوقهای درآمد ثابت ممکن بود بازار کالاهایی اساسی و دارو را دچار مشکل کند.»
ربیعی با بیان اینکه بازارسرمایه ایران نسبت به کشورهای در حال توسعه توسعهیافته و پیشرفته است، گفت:« بازارسرمایه ایران یکی از متنوعترین ابزارها را دارد. برخی این نکات را نمیدانند چراکه یک جزیره دورافتاده بودیم.» ربیعی میزان نقدینگی صندوقهای طلا در ایران را ۳میلیارد دلار و صندوقهای درآمد ثابت را ۱۰میلیارد دلار ذکر کرد.
او گفت: «در روز اول بعد از بازگشایی ۲۲همت از ترس و وحشت ناشی از بسته شدن از صندوقهای درآمد ثابت خارج شد. روز دوم هم خروج پول داشتیم اما در روز سوم پس از بازگشایی و هفتهدوم جنگ صدور داشتیم و این نشانه بازگشت اعتماد است.» ربیعی صندوق طلا را تنها ابزار هدجینگ در بازار ایران دانست.
قانون جدید تامین زیرساختها
جعفر قادری، رییس کمیسیون ویژه حمایت از تولید و نظارت بر اجرای سیاستهای کلی اصل۴۴ قانون اساسی نیز در ادامه با اشاره به تصویب قانون جدید تامین زیرساختها گفت: «طرح اولیه این قانون توسط وزارت اقتصاد در دولت دوازدهم تدوین و در دو تا سه سال بررسی کارشناسی در کمیسیون به قانون تبدیل شد.»
او با بیان اینکه در این قانون ظرفیتهای جدیدی با درنظرگرفتن ریسکها طراحی شده است، افزود: «یکی از محورهای مهم امکان سپردهگذاری ارزی است که میتواند زمینه جذب سرمایهگذاری خارجی را فراهم کند. اگر مردم از طریق خرید سپردهگذاری ارزی منابع خود را وارد سیستم بانکی کنند بخش قابلتوجهی از مشکلات واحدهای تولیدی رفع خواهد شد.» قادری از پیشبینی کارتهای ارزی و ریالی برای بازرگانان خارجی نیز خبر داد و گفت:« پیش از این تضامین بانکی تنها محدود به واحدهای تجاری داخلی بود اما در قانون جدید این محدودیت برطرف شده است.» او بیان کرد: «برای جذب سرمایهگذاران خارجی ساختار تازهای ایجاد کردهایم و موضوعاتی مانند پیشفروش و تهاتر بهعنوان روشهای قانونی تامین مالی در قانون جدید لحاظ شده است.»
به گفته قادری، در این قانون قدرت مانور رگولاتور بازارسرمایه نیز افزایش یافته و موضوعاتی مانند رشد ناکافی تولید برق که برای شرکتهای بورسی اهمیت داشته در قالب برنامههای توسعه تامین مالی پیگیری خواهد شد.» او هدف نهایی قانون تامین زیرساختها را رفع موانع سرمایهگذاری، حمایت از تولید داخلی و ایجاد ثبات و شفافیت در فضای اقتصادی کشور برشمرد.
بدون اصلاحات اقتصادیداخلی جعبهابزار دیپلماتیک یا نظامی پاسخگو نیست
حمید قنبری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارتامورخارجه نیز در ادامه با اشاره به ضرورت همافزایی در سیاستگذاری کلان کشور گفت: « برای مقابله با چالشها باید پشتوانهای واقعی داشته باشیم. حتی با تکیه صرف بر نیروی نظامی نمیتوان مسائل را حل کرد. اگر هر ابزار را جداگانه ببینیم(چه نظامی و چه دیپلماتیک) هیچکدام به تنهایی قادر به رفع نگرانیها نیستند اما اگر توان همه این ابزارها را در کنار هم قرار دهیم میتوانیم نگرانیها را کاهش داده و حداقل به سطح قابلمدیریتی برسانیم.»
او افزود: « یکبار فرصت استفاده از این فضا را داشتیم اما در حوزه اقتصادی از آن بهره کافی نبردیم. درحالی که فضای دیپلماتیک باز شده بود اصلاحات اقتصادی لازم را در داخل انجام ندادیم. نتیجه این شد که وقتی پنجره فرصت بسته شد توان تابآوری لازم را نداشتیم.» قنبری در عین حال توضیح داد: «در سالهای ۹۵تا۹۷ فشارها بهصورت فشرده جمع شده بود. در آن مقطع نفت فروختیم و منابع را برداشت کردیم اما اصلاحات ساختاری انجام نشد. دقیقا در همان زمان که فضای سیاسی تغییر کرد و دولت ترامپ تحریمها را بازگرداند اوج فشار اقتصادی همزمان با تغییرات سیاسی رقم خورد.»
به گفته او، تجربه گذشته نشان داد که اتکا به یک ابزار خاص کافی نیست. تنها با ترکیب هوشمندانه ظرفیتهای اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و مدیریتی میتوان تابآوری کشور را افزایش داد و از فرصتهای آینده به شکلی پایدار بهرهمند شد.
