گارد صعودی بورس با گزارشهای جذاب
امیرعلی امیرباقری*- با توجه به تورم مالی حاکم بر اقتصاد کشور در بازه تحلیلی ششماهه و حتی ادوار گذشته شاهد رشد نسبی در کلیت بازار بودیم. اگرچه در تحلیل دقیق باید تمرکز بر تغییرات بخش عملیاتی شرکتها باشد اما در شرایطی که متغیرهای کلان اقتصادی و انتظارات فعالان بازارسرمایه نیز نقش پررنگی دارند میتوان گفت گزارشهای مالی شرکتها در مجموع عملکردی بهتر از انتظار داشتند.
بهویژه در حوزه عملیاتی بسیاری از بنگاهها موفق شدند رشد واقعی را تجربه کنند؛ رشدی که فراتر از تورم بوده و در صورتهای مالی بهوضوح مشاهده میشود. نکته مهم در این میان تفاوت میان وضعیت بنیادی شرکتها و چشمانداز قیمتی سهام آنهاست.
این دومقوله الزاما همراستا نبوده و نباید در شرایط فعلی اقتصاد کشور در کنار هم قرار بگیرند. تجربه چند سال گذشته نشان داده است که بازارسرمایه بیش از آنکه تحت تاثیر عوامل بنیادی باشد از فضای بیرونی، تحولات سیاسی و متغیرهای تکنیکال اثر میپذیرد.
همین مساله موجب شده در بسیاری از مقاطع میان وضعیت واقعی شرکتها و رفتار قیمتی سهام واگرایی مشاهده شود. بنابراین مقایسه مستقیم تغییرات صورتهای مالی با رشد شاخصها رویکرد دقیقی نیست. با این حال اگر فرض کنیم اتفاق غیرمنتظرهای در اقتصاد کشور رخ ندهد و روند فعلی در سطح کلان ادامه پیدا کند میتوان انتظار داشت که در میانمدت و بلندمدت بازارسهام به سمت ارزش ذاتی خود همگرا شود.
ارزش واقعی هر سهم برآیند عملکرد مالی شرکتها و اعداد و ارقام صورتهای مالی است. از اینرو بازارسرمایه در مسیر طبیعی خود دیریازود به واقعیتهای بنیادی بازخواهد گشت و این به معنای چشمانداز صعودی بورس در افق میانمدت و بلندمدت است.
نکته دیگر آن است که بخش عمدهای از ریسکها و شوکهای پیشین اثر خود را بر بازار گذاشته و تا حد زیادی پیشخور شدهاند. ریزشهای گذشته نیز سبب شده قیمت بسیاری از سهمها در محدودهای امنتر قرار گیرد. به همین دلیل میتوان گفت بازار در مقطع کنونی مستعد رشد است و سهام شرکتها ظرفیت افزایش قیمت را دارند.
در مقایسه با بازارهای موازی همچون ارز، طلا یا مسکن چشمانداز بورس مثبتتر ارزیابی شده و احتمال ادامه روند صعودی در ماههای آتی وجود دارد. در بررسی دقیقتر باید میان «مقدار فروش» و «نرخ فروش» تمایز قائل شد. مقدار فروش در حقیقت بخش واقعی اقتصاد را نمایندگی میکند؛ همان «کیکاقتصاد» که رشد یا کوچک شدن آن نشانگر وضعیت تولید ناخالص داخلی (GDP) است. در شرایط فعلی که اقتصاد در فضای انقباضی و تحریمی قرار داشته و هزینههای مالی و مبادلاتی نیز فشار مضاعفی وارد میکند انتظار رشد محسوس در این بخش چندان منطقی نیست.
در مقابل رشد نرخ فروش عمدتا منعکسکننده اثر تورم و تغییرات قیمتی است که میتواند بازدهی ریالی برای بنگاهها و سرمایهگذاران ایجاد کرده و بخشی از عقبماندگی بورس نسبت به سایر بازارها را جبران کند. با وجود این آنچه در بلندمدت رشد واقعی اقتصاد و توسعه پایدار شرکتها را تضمین میکند افزایش تولید و گسترش فعالیتها در سطح عمودی و افقی است.
صرف رشد نرخ فروش اگر با افزایش حجم تولید و بهرهوری همراه نباشد نمیتواند بنیان محکمی برای رونق اقتصادی و رشد پایدار بازار سرمایه فراهم کند. در مجموع میتوان گفت گزارشهای مالی اخیر تصویری نسبتا مطلوب از وضعیت شرکتها ترسیم کرده و این موضوع در کنار تخلیه ریسکهای گذشته و جذابیت نسبی قیمتها موجب شده گارد بازار بهسمت صعود باز شود. هرچند مسیر پیشروی بورس همچنان به متغیرهای کلان اقتصادی و ثبات سیاستگذاری وابسته است اما نشانههای فعلی از بازاری حکایت دارند که با اتکا به عملکرد واقعی شرکتها درآستانه بازگشت به روزهای امیدوارکننده خود قرار گرفته است.
*کارشناس بازار سرمایه
