چرا قیمتها نمیلغزند؟

جهانصنعت – یکی از پدیدههای مهم و در عین حال کمتر درکشده در اقتصاد، مسالهای بهنام چسبندگی قیمتهاست. این مفهوم توضیح میدهد که چرا برخی قیمتها بهخصوص در کوتاهمدت، به کندی تغییر میکنند، حتی اگر شرایط اقتصادی دستخوش دگرگونیهای جدی شود. بهعبارت دیگر، چسبندگی قیمتها یعنی مقاومت بازار در برابر کاهش یا افزایش سریع قیمتها در واکنش به تغییرات عرضه و تقاضا.
نخستینبار اقتصاددانان مکتب کینزی، این پدیده را بهعنوان یکی از دلایل بروز بحرانهای اقتصادی معرفی کردند. آنها معتقد بودند برخلاف فرضیه بازارهای رقابتی که بر انعطافپذیری کامل قیمتها استوار است، در دنیای واقعی قیمتها همیشه خود را با شرایط جدید هماهنگ نمیکنند. همین کندی در واکنش، موجب رکود، بیکاری یا تورم میشود.
چرا قیمتها اما چسبندهاند؟ دلایل این پدیده را میتوان در سه سطح بررسی کرد: نهادی، روانی و ساختاری. در سطح نهادی، قراردادهای بلندمدت میان کارگران و کارفرمایان، یا میان شرکتها و تامینکنندگان، مانع از تغییر سریع قیمت دستمزد یا کالای واسطه میشود. شرکتها برای حفظ ثبات در روابط تجاری، معمولا تمایل دارند قیمتها را در بازههای زمانی مشخصی ثابت نگه دارند. در سطح روانی، مصرفکنندگان معمولا به قیمتهای گذشته عادت میکنند. بههمیندلیل، افزایش قیمت ممکن است با مقاومت روانی یا حتی واکنش منفی از سوی مشتریان مواجه شود. در نتیجه، شرکتها از بیم از دست دادن سهم بازار، ترجیح میدهند قیمتها را با احتیاط تغییر دهند. همچنین در بسیاری از موارد کاهش قیمت نیز پیام منفی به بازار ارسال میکند؛ گویی کیفیت محصول کاهش یافته است. در سطح ساختاری نیز تغییر قیمت همیشه با هزینههایی همراه است. این هزینهها که هزینههای منو نامیده میشوند، شامل هزینه چاپ فهرست جدید قیمتها، تغییر برچسبها، بهروزرسانی سامانههای فروش و حتی آموزش کارکنان است. برای بسیاری از بنگاهها، این هزینهها بهاندازهای بالاست که از تغییر مکرر قیمت جلوگیری میکند.
چسبندگی قیمتها تنها یک پدیده اقتصادی نیست بلکه پیامدهای سیاسی و اجتماعی نیز دارد. بهطور مثال، در شرایط تورمی، اگر قیمت کالاها سریعتر از دستمزدها افزایش یابد، قدرت خرید مردم کاهش مییابد و نابرابری اقتصادی بیشتر میشود. در مقابل، اگر در دوران رکود اقتصادی، قیمتها به سمت پایین انعطاف نداشته باشند، رکود عمیقتر و طولانیتر میشود.
از نگاه سیاستگذاران پولی نیز، چسبندگی قیمتها یک عامل کلیدی در طراحی سیاستهای ضدتورمی یا محرک اقتصادی است. اگر قیمتها یا دستمزدها بهراحتی کاهش نیابند، کاهش نرخ بهره بهتنهایی برای تحریک تقاضا کافی نخواهد بود. همین مساله باعث شده برخی اقتصاددانان مدرن، مانند کسانی که در چارچوب اقتصاد نوکینزی کار میکنند، تاکید بیشتری بر نقش انتظارات، قراردادها و نهادها داشته باشند.
در نهایت، چسبندگی قیمتها واقعیتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. شناخت این پدیده به ما کمک میکند تا درک بهتری از نوسانات بازار، کارایی سیاستهای اقتصادی و دلیل برخی ناکارآمدیهای مزمن در اقتصادهای مدرن داشته باشیم.