پناهگاهسازی در سایه بیبرنامگی

جهانصنعت– در حالی که پسلرزههای جنگ ۱۲روزه مسوولان شهری و دولتی را ناچار به بازنگری در الزامات ایمنی شهرها کرده، موضوع ایجاد «پناهگاه شهری» به عنوان یک نیاز اساسی بارها از سوی تصمیمگیران شهری و کارشناسان مطرح شده است. از یکسو مدیران آموزشوپرورش از مدارس به عنوان پناهگاه یاد میکنند و شهرداری تهران نیز طرحهایی از پناهگاهسازی در پارکینگها و بوستانها رونمایی میکند و از سوی دیگر کارشناسان ایمنی و شهرسازی همچون دکتر علی بیتاللهی و علی اعطا با صراحت هشدار میدهند که سادهسازی این مفهوم میتواند به قیمت جان هزاران شهروند تمام شود. از نبود متولی مشخص و قوانین الزامآور گرفته تا ناآگاهی عمومی نسبت به تفاوت اسکان اضطراری و پناهگاه مقاوم، همگی نشانههایی از غفلتی ساختاری هستند که در روز حادثه تبدیل به بحرانی بزرگ خواهد شد. به تازگی سخنگوی وزارت آموزشوپرورش از بهرهگیری از مدارس به عنوان پناهگاه امن برای اسکان مردم خبر میدهد درحالیکه کارشناسان حوزه ایمنی هشدار میدهند بسیاری از مدارس به دلیل فرسودگی در لیست مکانهای ناایمن قرار میگیرند.
علی بیتاللهی، رییس بخش زلزلهشناسی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی نسبت به اشتباه رایج برخی مسوولان در هممعنا گرفتن پناهگاه و محل اسکان اضطراری هشدار میدهد و میگوید: سادهسازی این مفاهیم میتواند جان مردم را در مواقع بحرانی به خطر بیندازد.
او با انتقاد از برخی نگاههای غیرتخصصی به موضوع پناهگاهسازی در تهران تصریح میکند که موضوع «احساس پناهگاه» با مفهوم فنی «پناهگاه» کاملا متفاوت است اما در کلام برخی مسوولان این دو بهاشتباه هممعنا در نظر گرفته میشود.
بیتاللهی توضیح میدهد که اسکان موقت و پناهگاه دو مقوله جداگانه هستند: محل اسکان موقت جایی برای اسکان چندساعته یا چندروزه افراد در شرایط اضطراری است اما پناهگاه سازهای کاملا مقاوم در برابر انفجار، ترکش، موج انفجار و سایر تهدیدات جنگی محسوب میشود و بخشی از پدافند غیرعامل است.
او تاکید میکند که صحبت درباره استفاده از مدارس، مساجد یا پارکینگها به عنوان پناهگاه حیرتآور است چرا که این فضاها اساسا فاقد هرگونه ویژگی فنی لازم برای مقابله با تهدیدات نظامی هستند. پارکینگها بهویژه با وجود خودروهای دارای باک پر از بنزین در برابر انفجارها بسیار خطرناک هستند.
پناهگاهها در دهه۶۰
بیتاللهی با یادآوری تجربه دهه۶۰ و نهضت پناهگاهسازی گفت: در اوایل آن دهه با شروع بمباران شهرها توسط هواپیماهای عراقی، رسانهها این نهضت را مطرح میکردند. حتی شبی را شخصا در یکی از پناهگاههایی که کنار میادین شهری تهران ساخته شده بود، گذراندم اما متاسفانه این جریان ادامه پیدا نمیکند و به مرور فراموش میشود.
او رفتار نوسانی مدیریت بحران در ایران را یکی از علل اصلی عقبماندگی در ایجاد ساختارهای دفاعی شهری عنوان میکند و با اشاره به جنگ ۱۲روزه اخیر در منطقه هشدار میدهد: این جنگ نشان میدهد که چقدر از مساله پناهگاهسازی غفلت شده است. حتی در شناسایی ساختمانهای ایمن نیز کاری صورت نمیگیرد.
بیتاللهی تاکید میکند که اکنون هیچ نهاد مشخصی مسوولیت ساخت پناهگاه را برعهده نمیگیرد. اگر بپرسید چه نهادی مسوول است؟ شهرداری؟ پدافند غیرعامل؟ شهرسازی؟ پاسخ روشنی وجود ندارد. هیچکدام مسوولیت عملی، نظارت، تعیین ضابطه یا تامین بودجه را نپذیرفتهاند.
او ادامه میدهد که موضوع پناهگاه در هیچ قانون، بودجه یا برنامه رسمیای تعریف نمیشود و این موضوع باید به یک ضرورت حقوقی و اجرایی بدل شود، نه یک واکنش مقطعی به بحرانها.
بیتاللهی پیشنهاد میدهد که تهران به فضاهایی نیاز دارد که امکان سکونت چندساعته یا چندروزه برای خانوادهها، کودکان، سالمندان و حتی حیوانات خانگی را فراهم کند. این فضاها باید از نظر بهداشتی قابل تحمل باشند و امنیت جانی شهروندان را تضمین کنند.
مترو میتواند پناهگاه باشد؟
بیتاللهی درباره استفاده از ایستگاههای مترو به عنوان پناهگاه نیز هشدار میدهد و میگوید که این ایستگاهها با چنین رویکردی طراحی نشدهاند. حتی اگر برخی بهخاطر عمق زیاد ایمن باشند، برای اسکان طولانیمدت مناسب نیستند و میتوانند منشأ مشکلات جدید شوند.
وی بر ضرورت شناسایی سریع و دقیق مکانهای ایمن در محلههای مختلف تهران تاکید میکند و آن را یک اقدام ملی میداند. بیتاللهی میگوید: فقط احداث پناهگاههای عمومی کافی نیست بلکه باید سازههای مقاوم موجود نیز بهدرستی شناسایی و معرفی شوند.
بیتاللهی با اشاره به تجربه کشور سوییس نقل میکند که طبق مطالعات یکی از همکارانش، ظرفیت پناهگاههای سوییس ۳۰درصد بیشتر از جمعیت فعلی آن کشور است؛ کشوری آرام، بدون زلزله و بدون تهدید نظامی. بیتاللهی میگوید: این سطح از آیندهنگری برای کشوری مثل ما، از نان شب واجبتر است.
او میگوید که تهران فاقد قانون الزامآور و دستورالعمل دائمی برای پناهگاهسازی است و هشدار میدهد: اگر این موضوع به صورت مصوبه هیات دولت یا قانون مشخصی تصویب نشود که هر سال قابل پیگیری باشد، باز هم مانند دفعات قبل فراموش میشود.
هشدار درباره سادهسازی مفهوم پناهگاه
بیتاللهی پیشنهاد میدهد که کار باید با دو محور آغاز شود: احداث پناهگاههای عمومی جدید و شناسایی دقیق ساختمانهای موجود با قابلیت پناهگاهی. او تاکید میکند که بسیاری از ساختمانهای مسکونی یا تجاری بالقوه ظرفیت تبدیل شدن به پناهگاه را دارند اما هیچ نهادی برای شناسایی، بودجهگذاری یا تجهیز آنها گام برنمیدارد. در زمان بحران مردم سردرگم میمانند چون نمیدانند کجا بروند. اگر مکان امن از پیش شناسایی و معرفی نشده باشد، مردم در لحظه حادثه رها میشوند.
او همچنین راهاندازی سامانه هشدار سریع را ضروری میداند و هشدار میدهد که اگر آژیر بدون مسیر و مکان مشخصی برای پناه گرفتن به صدا دربیاید، فقط اضطراب ایجاد میکند. او تاکید میکند که سامانه هشدار باید با مکانیابی پناهگاهها، تابلوهای راهنما و آموزش عمومی همراه باشد.
نیازهای احداث پناهگاه در تهران
در ادامه علی اعطا، پژوهشگر شهری و معماری و عضو هیاترییسه شورای شهر پنجم درباره موضوع احداث پناهگاه در تهران گفت: درست است که ما یک جنگ سخت ۱۲روزه را پشت سر میگذاریم و به تعبیر صاحبنظران نظامی، دفاعی و سیاست خارجی، باید همواره آمادگی برای چنین رخدادهایی را داشته باشیم اما اگر تلاش کنیم عقلایی و غیرهیجانی به موضوع نگاه کنیم، کالبد و فیزیک شهر با شعار و تصمیمات فوری و ناگهانی قابل تغییر سریع نیست. این با هیچ معیار عقلی و منطقی سازگار نمیشود که بدون طرح و برنامه پیشینی، اقداماتی منفرد و مجزا در نقاط پراکنده تهران تحت عنوان پناهگاهسازی انجام شود.
او ادامه داد: تهران مساحتی در حدود ۷۳۰کیلومتر مربع دارد. این عرصه در هر قسمت ویژگیهای خاص خود را از نظر تراکم جمعیت، تراکم کالبدی، عرصههای عمومی، زیرساخت موجود و مسائلی از این قبیل دارد و هیچ دو نقطهای در شهر یکسان نیست. بالاخره اراضی مجاور فرودگاه، انبار سوخت یا برخی نهادها، ملاحظات خاص خود را دارند و جاهای دیگر ممکن است مختصات متفاوتی داشته باشند بنابراین نمیتوان برای احداث پناهگاه بهصورت منفرد و جدا از یک نگاه کلاننگر، طرح و ایده ارائه داد.
اعطا یادآوری میکند: وقتی میگوییم پناهگاه دقیقا چه مقصودی داریم؟ چه نوع پناهگاهی نیاز داریم؟ به چه ریسکها، مخاطرات و تهدیدهایی میخواهیم پاسخ بدهیم؟ آیا مساله صرفا تهدیدهای غیرطبیعی مانند حملات نظامی، انفجار یا تهدیدهای امنیتی است؟ اگر چنین است در چه سطحی از تهدیدات و با چه هدفگذاریای مواجه هستیم؟ آیا مساله مدنظر، مواجهه با تهدیدهای طبیعی مانند زلزله هم هست؟ اینها پرسشهایی است که ابتدا باید در مقام هدفگذاری و سپس بهصورت فنی و تکنیکال به آنها پاسخ داده شود.
او اضافه میکند: این کار علاوه بر مطالعات کلان به ضوابط و مقررات فنی و تکنیکال نیاز دارد. ببینید من به عنوان یک مهندس معمار و ساختمان، وقتی میخواهم یک پروژه ساختمانی ساده و روتین، مثلا یک ساختمان مسکونی پنج،ششطبقه با دو طبقه زیرزمین را از مرحله طراحی تا اجرا مدیریت کنم، باید بیش از ۲۰مبحث مقررات طراحی و ساخت را رعایت کنم. حالا میخواهیم درباره احداث پناهگاه صحبت کنیم. سوال این است که مقررات و استانداردهای آن چیست؟ آیا چنین ضوابطی در کشور وجود دارد؟ آیا تدوین شده؟ اگر بله، برای چه هدفی و چه سطوحی؟ میخواهم بگویم اینها مواردی است که نشان میدهد موضوع اصلا ساده نیست. نمیتوان ابتدا بیل و کلنگ پناهگاهسازی را به زمین زد و بعد به فکر ضوابط و مقررات فنی آن افتاد. این روش قطعا با شکست مواجه میشود.
اعطا به نکته مهم دیگری اشاره میکند: نظام فنی-اجرایی و اداری انجام چنین کاری باید از ابتدا روشن شود. کدام دستگاهها مسوولیت دارند؟ هر کدام چه مسوولیتی را بر عهده میگیرند و چه تقسیمکاری میان آنها وجود دارد؟ اگر این موارد در ابتدای کار به درستی تبیین نشود، کار به مشکل میخورد.
شهردار چه میکند؟
شهرداری تهران پس از جنگ ۱۲روزه بارها از ایجاد پناهگاه درتهران سخن گفته؛ از ایجاد پناهگاه- پارکینگ تا ایجاد پناهگاه در بوستانهای شهری.
معاون شهرسازی شهردار هم به تازگی طرحی ترکیبی برای ساخت پناهگاههای شهری رونمایی کرده . او با اشاره به افزایش توان تخریبی سلاحها و لزوم تابآوری شهری گفت: تنها با ۳درصد افزایش در هزینه ساخت میتوان با بهرهگیری از تکنولوژی نانو، ساختمانها را در برابر حملات نظامی مقاوم کرد.
صارمی تاکید کرد که رویکرد فعلی ساختمانسازی در ایران تنها بر زلزله و سایر بلایای طبیعی متمرکز بوده و تهدیداتی چون حملات هوایی نادیده گرفته شده است. به گفته او، «بهترین گزینه برای ساخت پناهگاه در کوتاهمدت، استفاده از پارکینگهای طبقاتی با طبقات منفی است.» او از طرحی خبر داد که در آن طبقات منفی پنج، شش و هفت به سیستم تهویه و خدمات اولیه مجهز میشوند تا بتوانند در شرایط بحرانی، یک هفته تا۱۰روز پاسخگوی نیاز ساکنان باشند.
به گفته معاون شهرداری، پارکینگهای زیرسطحی به ویژه در پارکها میتوانند در شعاع ۸۰۰متری برای هر شهروند نقش پناهگاه ایفا کنند. او همچنین ساخت پارکینگهای طبقاتی با مشارکت بخشخصوصی را ممکن دانست: «در مناطقی که به درختان و فضای سبز آسیب نمیرسد، میتوان پروژههایی همچون آنچه در نزدیکی حرم حضرت معصومه (س) در قم انجام شده، اجرا کرد.»
وی البته به ضعف بزرگ جنوب شهر نیز اشاره کرد: مناطقی با خانههایی بدون پارکینگ یا زیرزمین و شرایطی که حتی یک انفجار غیرمستقیم میتواند به فروپاشی آنها منجر شود. این خانهها تابآوری صفر داشته و نیاز به مداخله فوری برای تامین فضای ایمن دارند.
گفتنی است موضوع پناهگاهسازی اگرچه این روزها بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته اما در سایه نبود نگاه کارشناسی، خلأ مقررات الزامآور، آشفتگی مدیریتی و اقدامات مقطعی، به مسیری پر از ابهام و خطر نزدیک میشود. آنچه روشن است اینکه در شرایط نوین امنیتی، تهدیدات طبیعی و انسانساز، بیش از گذشته شهر را به بازتعریف معماری و مدیریت بحران وادار میکند اما این بازتعریف، بدون تصمیمسازی حاکمیتی، قانون الزامآور، نقشه راه فنی و شفافسازی مسوولیتها نهتنها به پناهگاه نمیانجامد بلکه امنیت روانی و فیزیکی مردم را نیز به بازی میگیرد.