پرسش از پزشکیان درباره از گرسنگی مردن
یکم– بیشتر شهروندان ایرانی وجود دولت را برای اداره کشور ضرورتی اجتنابناپذیر میدانند و هرجا کار و زندگیشان به بنبست میرسد میگویند دولت باید این کار را درست کند. آیا این فکر ایرانیان درست است؟ البته درست است اما باید توجه داشت که نهاد دولت در ایران وظایفی دارد و نمیتوان بیشتر از آن به دولت فشار آورد. به طور مثال نمیتوان از دولت مستقر در ایران خواست در چهار سالی که بر سر کار است ایرانیان را از نظر رفاه به سطح حتی کرهجنوبی برساند.
دوم– پس ایرانیان از رییسجمهور مستقر چه باید بخواهند؟ بیشترین چیزی که شهروندان ایرانی باید از مسعود پزشکیان بخواهند این است به وعدههای خود که در زمان انتخابات ریاستجمهوری داده بود عمل کند. به طور مثال وی گفته بود راه آشتی با غرب را باز میکند و نیز گفته بود کاری میکند که از نظر مادی به ایرانیان سخت نگذرد. پزشکیان گفته بود اینترنت را از زندان آزاد میکند و…
سوم– آیا پزشکیان به حرفها و وعدههایش وفادار بوده و هست؟ به نظر نمیرسد جز در یک مورد که آن هم معلوم نیست درست باشد پزشکیان هرگز نتوانسته به وعدههایش عمل کند.
چهارم– برخی کارشناسان باور دارند مسعود پزشکیان نهتنها به وعدههایش عمل نکرده بلکه حرفهایی میزند که مردم را ناراحت میکند.
به طور مثال او چه گفته که مردم را ناراحت کرده است؟ رییسجمهور گفته است: باید باور داشته باشیم که میتوانیم مسائل را حل کنیم. اینگونه نیست که اگر با ما مذاکره نکنند و ما را تحریم کنند ما از گرسنگی خواهیم مُرد. مردم از چه حرف او ناراحتند؟ مردم میگویند مگر قرار است از گرسنگی بمیریم؟ اگر قرار بر این باشد چه نیازی به رییسجمهور و رایگیری و وعده دادن داشتیم. مردم همین جوری و بدون دولت هم از گرسنگی نمیمیرند.