پرتگاه معیشتی

فاطمه عباسپور– در اقتصاد برخی شکافها وجود دارند که اگر همان ابتدا برایشان راهحلی پیدا نکنیم به مرور زمان بزرگ و بزرگتر میشوند؛ در این مواقع گاهی به خودمان میآییم و میبینیم این شکافهای ناچیز با گذر زمان تبدیل به درههای عظیمی شدهاند که در بسیاری مواقع حیات اقتصادیمان را تهدید میکنند. بهنظر میرسد معیشت مردم نیز در یکی از همین درهها گرفتار شده و مدتهاست که روشنایی روز را ندیده؛ در اینجا دره عظیمی که معیشت را گرفتار کرده همان شکاف قیمتی کالا از گمرک تا بازار است.
چرا مردم باید یک کالا را در بازار به چند برابر قیمت همان کالا در گمرک تهیه کنند؟ در این فاصله کوتاه چه اتفاقی میافتد که ثمره آن کوچک شدن بیش از پیش سفره مردم و حذف اقلام ضروری سبد معیشت است؟ لازم است در زمان پاسخ به این سوالات به خاطر داشته باشیم که در جامعه امروز ایران حدود یکچهارم مردم دیگر توان خرید اقلام پروتئینی از قبیل گوشت و مرغ را برای سفرههایشان ندارند. امنیت غذایی در ایران دیگر در معرض خطر نیست بلکه آسیب جبرانناپذیری دیده است که بسیاری از جنبههای آن در سالهای آینده مشخص میشود.
ارز از جیب مردم اما نه بر سر سفره مردم
این یک امر مشخص است که آنچه در فاصله گمرک تا بازار رخ میدهد تنها دلیل گرانی کالاهای اساسی در بازار نیست و بدون شک عوامل و متغیرهای گوناگونی در خلق این شرایط نقش دارند. قیمتگذاری دستوری، عدم حمایت درست از تولیدکننده، بیاعتمادی به بخشخصوصی و نادیده گرفتن پیشنهاداتشان و مواردی از این دست همگی از متهامان ردیف اول بابت بلایی هستند که بر سر سفرههای مردم آمده است. با این حال اینکه مردم یک کالا را گاهی تا چهار برابر قیمت گمرک در بازار تهیه میکنند موضوعی است که نباید به آسانی از آن گذر کرد. علیرضا مناقبی، رییس مجمع عالی واردات در این خصوص به «جهانصنعت» گفت: زمانی که کالایی با ارز مبادلهای و قیمت پایین وارد میشود باید نظارت بر قیمتگذاری آن به گونهای انجام شود تا قیمت نهایی براساس ارز قیمت پایین تعیین شود و ارز تخصیصی بر سر سفره مردم برود اما در حال حاضر زمانی که کالا از گمرگ خارج میشود، شرایط بهنوعی است که آن کالا در چند دست میچرخد و قیمت نهایی بالا میرود و این موضوع میتواند توسط افرادی که کالا را آوردند انجام شود یا رانتهایی که در این میان شکل میگیرد.
رییس مجمع عالی واردات ادامه داد: نقطه غمانگیز ماجرا در این است که ما ارز ارزان را به واردات این کالاها اختصاص میدهیم تا با قیمت پایینتری بر سر سفره مردم بروند اما در انتهای کار میبینیم تنها کسانیکه از این ماجرا سود نمیبرند مردم هستند؛ در حقیقت دولت به کالا ارز تخصیص میدهد تا قیمت نهایی کالاها برای مردم مصرفکننده مناسب باشد اما متاسفانه در آخر هیچ تغییری در قیمت نهایی آن ایجاد نمیشود. از سوی دیگر کالاهایی که با ارز پایینتر وارد میشوند از مسیر صادرات غیرمیآیند نه مسیر صادرات استاندارد و در نتیجه ارزی که برای مردم است از مسیر نادرست و گرانتر از کشور خارج میشود.
دلالی بهدنبال عدم اشباع بازار
بدون شک هر جا نام فساد در میان باشد شبکههای دلالی نیز حضور پررنگ دارند. مناقبی در اینباره گفت: در شرایط امروز ما شاهد حضور روزافزون دلالها در کشور هستیم و علت آن یک چیز است؛ بازار به صورت کامل اشباع نیست. سیستمهای دلالی تنها در زمانی میتوانند فعالیت کنند که عرضه و تقاضا هماهنگی نداشته باشند و زمانیکه عرضه محصولی در بازار کم میشود، دلالها برای تامین بازار به میان میآیند و قیمت را بالاتر میبرند. در حقیقت آنها تلاش میکنند با یک قیمت غیرمتعارف کمبود عرضه را در کشور پر کنند و در نهایت کالا با قیمت بالاتر به دست مصرفکننده رسیده و ضرر نهایی به مردم و سود این موضوع به یک دسته افراد خاص میرسد.
وی گفت: ادامه این معضل بازار میتواند به آثار غیرقابل جبرانی در بازار ختم میشود، درحالیکه ما هرروز شاهد افزایش قیمتها در بازار هستیم درآمد مردم کماکان ثابت است و شاهد رشدی نیستیم، این شرایط باعث افزایش قشر آسیبپذیر مردم و کوچکتر شدن سفره آنها خواهد شد. اندازه جیب مردم مشخص است و هرگونه افزایش قیمتها باعث کوچکشدن بیشتر طبقه متوسط و افزایش قشر آسیبپذیر جامعه میشود.
اقتصاد غیرمردمی، بستر مناسب فساد
مناقبی درباره نقش نظارتها گفت: پیش از این گفتهام و باز هم خواهم گفت که کار مردم را باید به مردم سپرد؛ در غیراین صورت نیاز به نظارت به علت افزایش فساد روزافزون میشود. زمانیکه بازار به عهده مردم رها نشود و تحت اختیار بخشخصوصی قرار نگیرد نیازمند افزایش جایگاههای نظارتی و نظارت قوی است زیرا کار از مسیر طبیعی خود که رقابت است خارج میشود و وارد مسیری میشود که ملزم به نظارت بیش از اندازه خواهد بود اما بهدلیل آن که نمیتواند کاملا بازار را تحت سلطه و نظارت درآورد در نتیجه فساد رخ میدهد.
وی ادامه داد: ما برای جلوگیری از این معضلات باید تغییراتی را اعمال کنیم که بهجای افزایش نیاز به نظارت، بازار مسیر مستقل خود را دنبال کند و در نتیجه نقش نظارت صرفا کنترلگر باشد و با تخلفات برخورد کند، در واقع وجود نیروهای نظارتی پر تعداد نیز یکی از علل بالا رفتن قیمت است. در حالت عادی زمانی که کالا از گمرک خارج میشود اگر در بازار مناسب رقابت عرضه شود، قطعا نیاز به نظارت و پیگیری نیست زیرا کار به روال عادی پیش میرود، قیمتها بهدلیل فضای رقابتی محاسبه میشوند و متعادل میشوند؛ هرچند بهدلیل عدم توازن در عرضه و تقاضا و بالاتر بودن تقاضا ایجاد این شرایط میسر نیست. در حال حاضر ما در فروشگاهها قفسه اجناس را پر میبینیم اما در حقیقت پر بودن قفسه نه به دلیل تامین کامل بازار بلکه بهدلیل خالی بودن جیب مردم است، قاچاق نیز به همین دلیل شکل میگیرد چراکه تولید داخلی کشور چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی پاسخگوی نیاز مصرفکننده نیست.