پتانسیل مغفول چابهار

جهان صنعت– تکمیل پروژه راهآهن چابهار- زاهدان و اتصال آن به شبکه ریلی کشور این ظرفیت را دارد که به عنوان نقطه عطفی برای اقتصاد ملی در نظر گرفته شود. این مسیر ریلی بهطور مستقیم بندر شهید بهشتی یعنی تنها بندر اقیانوسی ایران را به شبکه حملونقل داخلی متصل و امکان پیوند راهبردی ایران با کشورهای آسیای میانه و حتی شرق اروپا فراهم میکند. در شرایطی که بسیاری از کشورها با سرمایهگذاریهای کلان به دنبال تقویت موقعیت ترانزیتی خود هستند، چنین زیرساختی میتواند چابهار را به حلقه کلیدی در زنجیره لجستیک منطقه بدل کند اما آنچه تاکنون مشاهده میشود فاصله عمیق میان ظرفیت بالقوه و واقعیتهای موجود است.
چابهار از موقعیتی ژئوپلیتیک برخوردار است که کمتر بندری در منطقه میتواند با آن رقابت کند. قرارگیری در سواحل مکران و دسترسی مستقیم به آبهای آزاد اقیانوس هند، به این بندر امتیازی بیبدیل میبخشد که نهتنها ایران بلکه کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه نیز به آن نیازمندند. در صورت مدیریت اصولی، این ظرفیت میتواند ایران را به مسیر اصلی انتقال کالا بین شرق و غرب بدل و سهم قابلتوجهی از درآمدهای ترانزیتی را به اقتصاد کشور تزریق کند اما نبود زیرساختهای جانبی، تاخیرهای مکرر در تکمیل طرحها و مهمتر از همه نبود یک نگاه کلان و هماهنگ در سطح ملی موجب شده این فرصت همچنان در حاشیه باقی بماند.
پیامدهای تعلل در فعالسازی ظرفیتهای چابهار
آنچه وضعیت چابهار را پیچیدهتر میکند رقابت روزافزون کشورهای همسایه در توسعه بنادر و مسیرهای ترانزیتی است. بندر گوادر پاکستان با حمایتهای مالی و فنی چین به سرعت در حال تبدیل شدن به یک قطب منطقهای است. همین مساله سبب میشود که هرگونه تعلل ایران در فعالسازی ظرفیتهای چابهار به معنای واگذاری فرصت به رقبایی باشد که نهتنها زیرساختهای مدرنتری فراهم کردهاند بلکه از پشتوانه سرمایهگذاریهای بینالمللی نیز برخوردارند. در چنین شرایطی چابهار با وجود داشتن موقعیتی برتر، به دلیل مدیریت ناکارآمد و سیاستگذاریهای جزیرهای از قافله توسعه عقب مانده است. بخش دیگری از چالشها به شیوه نگاه حاکم بر مدیریت بندری و حملونقل در کشور بازمیگردد. در سالهای اخیر تصمیمگیریها بیشتر براساس ملاحظات کوتاهمدت یا اهداف نمایشی بوده تا یک برنامه جامع و بلندمدت. نتیجه چنین رویکردی نیمهکاره ماندن طرحها، کندی جذب سرمایهگذاری خارجی و ضعف در هماهنگی میان دستگاههای مختلف است. در حالی که توسعه بندر شهید بهشتی و تکمیل خط آهن چابهار-زاهدان میتوانستند در قالب یک پروژه ملی با مدیریت یکپارچه پیش بروند، هر کدام به شکل منفرد و در سایه کمبود منابع مالی و اختلافات نهادی پیش رفتهاند.
ملزومات تحقق اهداف توسعهای چابهار
از زاویه اقتصادی نیز تاخیر در بهرهبرداری کامل از این پروژه، زیانهای پنهان بسیاری بر کشور تحمیل کرده است. در سالهایی که درآمدهای نفتی کاهش یافته و ایران بیش از هر زمان دیگر به منابع ارزی غیرنفتی نیاز دارد، توسعه ترانزیت و تجارت دریایی میتوانست بخشی از فشارها را کاهش دهد اما غفلت از ظرفیتهای چابهار نهتنها به معنای از دست دادن درآمدهای بالقوه است بلکه فرصت اشتغالزایی گسترده در استان سیستانوبلوچستان را نیز سوزانده است. منطقهای که میتوانست با تبدیل شدن به محور تجارت منطقهای از حاشیهنشینی تاریخی خارج شود همچنان با مشکلات توسعهنیافتگی و بیکاری گسترده مواجه است.
در نهایت باید تاکید کرد که چابهار صرفا یک پروژه بندری یا ریلی نیست بلکه گرهای استراتژیک در آینده اقتصاد و ژئوپلیتیک ایران محسوب میشود. تحقق ظرفیتهای آن نیازمند نگاه ملی، مدیریت یکپارچه، جذب سرمایهگذاری خارجی و برنامهریزی دقیق برای هماهنگی میان بخشهای حملونقل، گمرک، تجارت و دیپلماسی اقتصادی است. در غیر این صورت این بندر همچنان در سایه بیتدبیری به عنوان یک فرصت از دسترفته باقی خواهد ماند و جایگاه ایران در رقابت منطقهای هر روز بیش از پیش تضعیف میشود.
مزایای پیوند بنادر با ریل
در همین خصوص یک کارشناس ارشد مناطق آزاد تجاری گفت: تکمیل ریلی چابهار- زاهدان و اتصال بندر شهید بهشتی، چابهار را به هاب ترانزیتی جنوب و دروازهای برای دسترسی به بازارهای افغانستان و فراتر تبدیل میکند.
کمال ابراهیمیکاوری با تاکید بر ضرورت تکمیل کریدور ریلی چابهار- زاهدان و اتصال بندر شهید بهشتی به این شبکه اظهار کرد: اتصال موثر بنادر به شبکه ریلی از بنیادینترین محورهای تحول لجستیکی و توسعه اقتصادی در دهههای اخیر بهشمار میرود. او افزود: زمانی که بندر به ریل متصل میشود، زنجیره تامین ملی فشردهتر، هزینههای حملونقل کاهش یافته و رقابتپذیری صادرات کشور بهطور چشمگیری تقویت میشود. در این میان تکمیل خط ریلی چابهار- زاهدان و اتصال بندر شهید بهشتی به این شبکه، فراتر از یک پروژه زیرساختی محلی عمل کرده و ظرفیت تبدیل چابهار بههاب ترانزیتی منطقهای را به شکل بنیادین افزایش میدهد.
این کارشناس ارشد مناطق آزاد تجاری بیان کرد: پیوند بنادر با ریل در سطح ملی به معنای انتقال بار از هابهای بندری به داخل کشور و بازارهای هدف منطقهای با کارایی بالاتر است. ریل برای مسافتهای طولانی، اقتصادیتر، کمخطرتر و پایدارتر از جاده عمل میکند از این رو اتصال بندر شهید بهشتی به شبکه ریلی، امکان انتقال سریع و ارزان کانتینرها، محمولههای فله و کالاهای با ارزشافزوده را فراهم کرده و مسیرهای جدید ترانزیتی را پیشروی صادرکنندگان و فعالان ترانزیت قرار میدهد. او ادامه داد: از منظر کارکردی مزایای اصلی اتصال بندر به شبکه ریلی در چند محور کلیدی خلاصه میشود؛ نخست، کاهش هزینههای لجستیکی و افزایش بهرهوری است. حمل ریلی برای بارهای سنگین و فواصل طولانی، هزینه هر تنکیلومتر را بهطور قابلملاحظهای کاهش میدهد و همین امر رقابتپذیری کالای ایرانی در بازارهای خارجی را تقویت میکند. ابراهیمیکاوری تاکید کرد: دوم، افزایش ظرفیت و سرعت تخلیه و بارگیری بندر با دسترسی ریلی، جریان خروج و ورود کالا را روانتر میکند و صف کامیونها و تراکم در محوطه بندر کاهش مییابد. سوم، کاهش مخاطرات جادهای و زیستمحیطی است. انتقال حجم بالایی از بارها از جاده به ریل، تصادفات، مصرف سوخت و انتشار آلایندهها را کاهش میدهد و در بلندمدت هزینههای اجتماعی و زیستمحیطی را کم میکند.
او افزود: چهارم، تضمین تداوم و تابآوری زنجیره تامین است. شبکه ریلی علاوه بر تنوعبخشی مدالی، در شرایط بحران یا اختلالات جادهای، پایداری بیشتری در لجستیک ملی ایجاد میکند. تمرکز ویژه بر بندر شهید بهشتی و مسیر چابهار- زاهدان دلایل راهبردی خاص خود را دارد.
ظرفیتهای منحصربهفرد چابهار
این کارشناس ارشد مناطق آزاد تجاری تاکید کرد: چابهار بهواسطه دسترسی مستقیم به آبهای آزاد و عمق مناسب برای جابهجایی کشتیهای بزرگ، موقعیتی منحصربهفرد در جنوب شرق کشور دارد. تکمیل مسیر ریلی چابهار- زاهدان و اتصال بندر شهید بهشتی، چابهار را به هاب ترانزیتی جنوب کشور و دروازهای مطمئن برای دسترسی به بازارهای افغانستان، آسیای میانه و فراتر تبدیل میکند.
او یادآور شد: این کریدور میتواند بهعنوان مسیر جایگزین و مکمل برای مسیرهای ترانزیتی منطقهای عمل کند، فشار بر مسیرهای مرسوم را کاهش دهد و پذیرای محمولههای ترانزیتی کشورهای همسایه باشد. یکی از پیامدهای مهم چنین اتصالی، جذب بار ترانزیتی منطقهای است چراکه افغانستان و کشورهای آسیای میانه به مسیرهای دستیافتنی و کمهزینه به آبهای آزاد نیاز دارند.
ابراهیمیکاوری ادامه داد: کریدور چابهار- زاهدان در ترکیب با شبکه ریلی داخلی مسیری رقابتی در مقابل مسیرهای دیگر منطقهای ارائه و توجیهپذیری اقتصادی انتقال کالا از راه دریایی به داخل قاره را افزایش میدهد. این ظرفیت میتواند منجر به رشد درآمدهای بندری، توسعه خدمات لجستیکی محلی و ارتقای زنجیرههای ارزش منطقهای شود.
ضرورت توجه به چالشها و ملاحظات فنی و سازمانی
این کارشناس ارشد مناطق آزاد تجاری تصریح کرد: در کنار این مزایا باید به چالشها و ملاحظات فنی و سازمانی نیز توجه داشت تا صرف اجرای خط ریلی، منجر به تحقق منافع مورد انتظار نشود. از منظر فنی طراحی ظرفیت ایستگاهها و پایانههای بینمدلی بندر شهید بهشتی باید متناسب با پیشبینی حجم کانتینری و محمولات فله انجام گیرد.
او افزود: ایجاد ترمینالهای کانتینری مجهز، خط کالسکهکشی (rail yard) با ظرفیت مناسب، سیستمهای تخلیه ماشینی و امکانات نگهداری کانتینر از ضروریات است، همچنین اتصال سیستمهای اطلاعاتی بندر و اپراتورهای ریلی (WMS/TMS و سیستمهای مانیتورینگ) برای هماهنگی زمانبندی کشتی، قطار و کامیون باید پیشبینی شود تا از ایجاد گلوگاههای عملیاتی جلوگیری گردد.
ابراهیمیکاوری ادامه داد: از منظر بینالمللی و حقوقی، اتصال موفق نیازمند هماهنگی رویههای گمرکی و ترانزیتی، ایجاد پنجره واحد الکترونیک برای ترخیص سریع و اتخاذ رویههای تسهیلی برای عبور کالاهای ترانزیتی خارجی است. برای جذب مشتریان منطقهای نیز باید بستههای تعرفهای رقابتی، تضمین امنیت محموله و تسهیلات انطباقپذیر ارائه شود.
او تصریح کرد: سازوکارهای توافقی با کشورهایی که قصد استفاده از این مسیر برای ترانزیت دارند، از جمله افغانستان، کشورهای آسیای میانه و هند باید از پیش مذاکره و تثبیت شود تا مخاطره حقوقی و عملیاتی کاهش یابد، همچنین ترکیب منابع دولتی و سرمایهگذاری بخش خصوصی از جمله مدلهایPPP، کنسشنها و امتیازدهی به اپراتورها میتواند راهکار عملی تامین منابع لازم باشد.
این کارشناس ارشد مناطق آزاد تجاری افزود: لازم است مطالعههای اقتصادی دقیق شامل پیشبینی تقاضا (Demand Forecast)، تحلیل هزینه-فایده (Cost-Benefit Analysis) و سناریونگاری بلندمدت انجام گیرد تا حجم بار مورد انتظار، نرخ بازگشت سرمایه و ظرفیت مورد نیاز بهصورت واقعگرایانه مشخص شود.
چند توصیه راهبردی
ابراهیمیکاوری تصریح کرد: ابعاد توسعهای این پروژه نیز قابلتامل است. اتصال ریلی به بندر شهید بهشتی، محرک شکلگیری پارکهای لجستیکی، نواحی صنعتی متصل به بندر و زنجیرههای پاییندستی صنایع معدنی و کشاورزی خواهد بود. این خوشههای صنعتی میتوانند ارزشافزوده محلی ایجاد کرده، اشتغال پایدار فراهم و صادرات غیرنفتی را متنوع کنند، همچنین کاهش استفاده از کامیونهای سنگین و آلایندهها، مزیتهای زیستمحیطی قابلتوجهی دارد و به بهبود کیفیت زندگی جوامع محلی و پذیرش اجتماعی پروژه کمک میکند.
ابراهیمیکاوری چند توصیه راهبردی برای بهرهبرداری حداکثری از اتصال بندر شهید بهشتی به شبکه ریلی و تکمیل کریدور چابهار- زاهدان ارائه کرد: طراحی نقشه راه جامع لجستیکی شامل خطوط عملیاتی بندر، ایستگاههای ریلی، ترمینالهای میانمدلی و مسیرهای دسترسی جادهای، ایجاد پنجره واحد الکترونیک برای ترخیص و تسهیل ترانزیت کالا، تدوین بستههای مشوق برای اپراتورهای ریلی و صاحبان کالا جهت انتقال بار از جاده به ریل، جذب سرمایهگذاران استراتژیک و اپراتورهای بینالمللی بندری با مدلهای PPP، توسعه زیرساختهای جانبی مانند انبارهای کانتینری، سردخانهها و خدمات ارزشافزوده در نزدیکی بندر، آموزش نیروی انسانی متخصص در مدیریت پایانههای ریلی- بندری و لجستیک چندوجهی و پیگیری مذاکرات منطقهای برای تضمین عبور و بهرهبرداری ترانزیتی کشورهای همسایه از این مسیر.
او در پایان خاطرنشان کرد: اتصال بندر شهید بهشتی به شبکه ریلی و تکمیل خط چابهار- زاهدان فراتر از یک پروژه عمرانی است و میتواند نقطه عطفی در بازتعریف نقش ایران در شبکههای ترانزیتی منطقهای و جهانی باشد. با سیاستگذاری هوشمند، سرمایهگذاری هدفمند و هماهنگی میانبخشی چابهار میتواند از یک بندر محلی به هاب ترانزیتی و لجستیکی منطقهای تبدیل شود که ارزشافزودهساز، اشتغالآفرین و پایدار است و دروازه اقتصاد ایران را به بازارهای جدید و گسترده میگشاید.