وقتی کندل حرف آخر را میزند

جهانصنعت- در دنیای تحلیل تکنیکال، گاهی همهچیز در یک کندل خلاصه میشود؛ کندلی که با بدنهای بلند، سایهای معنیدار یا حجمی غیرمنتظره، جهت حرکت بعدی بازار را نشان میدهد. به این کندلها، در اصطلاح عمومی، «ابر کندل» یا big candle گفته میشود؛ ساختارهایی که برخلاف شمعهای معمول بهتنهایی میتوانند پیام روشنی به معاملهگر بدهند.
ابر کندلها اغلب در نقاطی از نمودار ظاهر میشوند که بازار درگیر تصمیمگیری است؛ جایی میان تردید و تصمیم، نوسان و جهش. این کندلها میتوانند آغازگر یک روند جدید باشند یا پایاندهنده به یک روند فرسوده. بسته به موقعیت آنها در نمودار، رنگ، اندازه بدنه و سایه، تفسیر آنها متفاوت خواهد بود اما در تمام حالات، پیام اصلی یکی است: حرکت جدی در جریان است.
یکی از رایجترین اشکال ابر کندل، کندل صعودی پرقدرت با بدنهای بلند و بدون سایه بالاست؛ نشانهای از قدرت خریداران و عزم بازار برای ادامه مسیر صعود. در نقطه مقابل، کندل نزولی قوی با سایهبالای بلند و بدنه فشرده میتواند از ضعف خریداران و احتمال بازگشت قیمت خبر بدهد اما مهمتر از رنگ و شکل کندل، موقعیت آن در روند است.
برای مثال اگر ابر کندل صعودی در پایان یک روند نزولی ظاهر شود، میتواند بهعنوان نشانهای از بازگشت روند تلقی شود، بهویژه اگر با حجم بالا و در سطح حمایتی مهمی همراه باشد.
در عوض اگر همین کندل در اوج یک روند صعودی و پس از چند کندل افزایشی متوالی دیده شود، ممکن است بیشتر شبیه یک «تله صعودی» باشد تا شروع یک حرکت جدید.
باید توجه داشت که ابر کندلها بهتنهایی ابزار کافی برای تصمیمگیری نیستند اما بهعنوان «نقطه تمرکز» در نمودار بسیار مفیدند. معمولا در اطراف این کندلها سطوح مقاومتی و حمایتی جدیدی شکل میگیرد. بسیاری از تحلیلگران از سقف و کف ابر کندلها بهعنوان مرجع ورود، حد ضرر یا هدف قیمتی استفاده میکنند. این سطوح در صورت شکست یا نفوذ، پیامهای واضحتری به بازار میدهند.
در بازارهای ، به ویژه بورس، ابر کندلها معمولا در واکنش به اخبار ناگهانی، تغییر در وضعیت بنیادی شرکت یا تحولات کلان اقتصادی ظاهر میشوند. این کندلها بهدلیل تاثیر دامنه نوسان، گاهی بهشکل کندلهای با گپ یا کندلهای درجا نمایان میشوند. تحلیل این کندلها نیازمند تطبیق با قواعد بومی بازار است.
در تحلیل ابر کندلها، یکی از نکات کلیدی، همراهی یا عدم همراهی حجم معاملات است.
اگر یک کندل بزرگ در شرایطی شکل بگیرد که حجم معاملات نسبت به میانگین روزهای قبل افزایش یافته باشد، میتوان آن را نشانهای معتبرتر از تغییر جهت یا شتاب در روند دانست. در مقابل، ابر کندلهایی که در سکوت معاملاتی ظاهر میشوند، ممکن است صرفا نوسانی مقطعی باشند بنابراین برای تفسیر دقیق این ساختارها، باید آنها را در بستر روند، حجم، سطوح حمایت و مقاومت و احساس بازار در همان لحظه تحلیل کرد؛ نه صرفا بر اساس شکل ظاهری.
در نهایت معاملهگر حرفهای کسی است که در میان کندلهای کوچک و در ظاهر بیاهمیت، ابر کندلی را که در سکوت شکل میگیرد، شناسایی کند و بداند که «وقتی کندل حرف آخر را میزند»، وقت آن رسیده که با دقت بیشتری به نمودار نگاه کرد.