نجات بورس از لبه پرتگاه
نوید خیرخواه
بازار سرمایه پس از چند روز پرتنش و قفلشدگی، روز گذشته بالاخره نفسی تازه کرد. منابع حمایتی بالاخره وارد شدند، صفهای فروش آب رفت، نمادها روان شدند و ارزش معاملات خرد به حدود ۲۷هزار میلیارد تومان رسید؛ عددی کمسابقه از سال۱۳۹۹ تا امروز. نزدیک به نیمی از نمادها در محدوده مثبت بسته شدند و در یک کلام میتوان گفت بازار از لبه پرتگاه نجات یافت. این وضعیت شکننده، هرچند قابل تقدیر است اما پرسشهای جدی و سنگینی را هم بر جای گذاشته است: اگر این منابع زودتر تزریق میشد، چه بسا این حجم از خسارت و بیاعتمادی به بار نمیآمد. اگر دیرتر اقدام میشد، اصلا چیزی برای بازگرداندن باقی میماند؟
سرمایهگذاران این بازار، ریسکها را پذیرفتهاند. میدانستند که پس از یک جنگ ۱۲روزه و با فضای پرالتهاب منطقهای، طبیعی است که بازار و شاخصها نزولی شود. هیچکس از افت بازار در چنین شرایطی شگفتزده نشد. سوال اما اینجاست: چرا اجازه ندادید این افت در مسیری طبیعی، سریع و یکروزه رخ دهد؟ چرا دامنه نوسان را باز نکردید تا بازار در یک شوک کوتاه، خود را تخلیه کرده و تعادل پیدا کند؟ در عوض، با دامنههای بسته و قفل، سرمایه مردم را روزها در صف فروش معلق نگه داشتید و ترس را به جای تعادل تزریق کردید.
نکته مهمتر آن است که حتی پیش از بازگشایی بازار هم، هیچ نشانی از اندیشه در تصمیمات دیده نشد. با وجود آن همه هشدار و تحلیل، چرا پیش از باز کردن بازار، آن جلسات هماندیشی و تمهیداندیشی که همیشه در کلام مسوولان پررنگ است، در عمل وجود نداشت؟ چرا بدون آمادگی و برنامهریزی، بازاری را که آسیبپذیر و ملتهب بود به حال خود رها کردید؟ این نهتنها بیتدبیری بود بلکه بیمسوولیتی هم بود در قبال سرمایههای میلیونها نفر.
بازار فعلا آرام گرفته است اما این آرامش بیشتر شبیه آرامش پس از طوفان است. اگر اتفاق بزرگتری میافتاد، اگر جنگ طولانیتر میشد، اگر منابع حمایتی دیرتر میرسید، چه کسی پاسخگو بود؟ مردم و بازار برای چندمینبار، قربانی تعلل و بیبرنامگی شدند و باز هم در آخرین لحظهها دستکم گرفته نشدند بلکه آخرین فرصت برای نجاتشان استفاده شد.
بر همگان ثابت شد که امکان آن وجود داشت که از اول بهتر عمل کرد. میشد با ابزارهای بهروزتر، تصمیمگیریهای سریعتر و همدلی واقعیتر با فعالان بازار، این بحران را کوتاهتر و کمهزینهتر مدیریت کرد. اینبار دیر اما بالاخره کاری کردند. دفعه بعد اما اگر قرار است فکری شود، قبل از اینکه کار به احیا برسد، به درمان و پیشگیری بیندیشید؛ برای اعتمادی که هر بار ترمیمش سختتر از قبل میشود.