مکانیسم ماشه دیر و زود دارد، سوختوسوز ندارد
وحید شقاقی شهری، کارشناس اقتصادی
مکانیسم ماشه و فعال شدن آن برای کشورهای اروپایی با چراغ سبز آمریکا کاملا قطعی است؛ دیر یا زود دارد اما سوختوسوز ندارد. در صحبتهایی که آقای لاریجانی، دبیر شورایعالی امنیت ملی مطرح کردند، گفتند که ما به روشها و طرق مختلف حسننیت خود را به طرف اروپایی نشان دادهایم اما انتظاراتی که آنها دارند بسیار فراتر از چیزی است که ما در نظر داشتهایم و عملا امتیازاتی میخواهند که امکانپذیر نیست.
معامله زمانی اتفاق میافتد که دو طرف حاضر باشند سر میز مذاکره بنشینند و هر کدام اندکی از مواضع خود کوتاه بیایند تا توافق شکل بگیرد اما وقتی یک طرف دنبال بهانه است و نمیخواهد توافقی حاصل شود، اصرار طرف مقابل هم بیمعنی خواهد بود. از این نظر میخواهم بگویم که برای خود من هم روشن بود و در گذشته هم مسجل شده بود که اروپاییها
مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد. حالا یا این روزها آن را فعال میکنند،یا ابتدا امتیازاتی از ایران میگیرند و با وقفهای زمانی فعال میکنند یعنی مثلا شش ماه تمدید میکنند، امتیازات لازم را میگیرند و بعد آن را فعال میکنند.
برداشت من این است که در هر دو سناریو، مکانیسم ماشه فعال خواهد شد؛ در سناریوی دوم با وقفه زمانی و پس از کسب امتیازات. در این حالت ما هم امتیاز میدهیم و هم در نهایت مکانیسم فعال میشود یعنی ما را وارد یک مخمصه کردهاند. جهان غرب دقیقا چنین راهبردی دارد: ما را در شرایطی قرار میدهد که میان «پذیرفتن یا نپذیرفتن» بیتفاوت شویم و در تنگنایی گرفتار آییم که نتیجهاش از پیش طراحی شده است. مشابه کاری که علیه روسیه انجام دادند. شرایطی ساختند که روسیه ناچار شد به اوکراین حمله کند و عملا راهحل دیگری نداشت.
در موضوع ما نیز چنین است. این مکانیسم ماشه از ابتدا به اشتباه پذیرفته شد و حالا غربیها در حال بهرهبرداری از آن هستند. با فعالسازی مکانیسم ماشه، شش قطعنامه سازمان ملل که از آن تاریخ تاکنون تعلیق شده بود، دوباره بازمیگردد. البته اینها قطعنامههای اقتصادی مستقیم نیستند اما اثرات غیرمستقیم اقتصادی خواهند داشت.
سفر آقای پزشکیان هم در این میان تاثیر خاصی نداشت و شرایط به گونهای نبود که بتواند نقشی در تغییر وضعیت ایفا کند. این سفرها بیشتر جنبه تشریفاتی و مرتبط با اجلاسهای سازمان ملل دارد و به مسائل پیچیده ما ربط چندانی ندارد. برنامهریزی غربیها کاملا از پیش طراحی شده است و ارتباطی با اینگونه گفتوگوها ندارد. حتی در گذشته دیدهایم که در میانه مذاکرات، اسرائیل حمله کرد و ترامپ هم از قبل در جریان بود. مذاکرات آمریکاییها با ایران بیشتر جنبه نمایشی داشت و نوعی فریب بود.
بزرگنمایی برخی از این دیدار نیز سادهلوحانه است. مساله جهان دیدار دو رییسجمهور نیست حتی اگر دیداری هم انجام شود، به معنای حل مشکلات نیست. جهان غرب برای خاورمیانه، ایران، روسیه و چین برنامهریزی بلندمدت دارد. ممکن است با تغییر روسایجمهور شتاب و تاکتیکها تغییر کند اما جهت کلی ثابت است.
وضعیت ایران نیز مشخص است؛ کشورهای اروپایی به نیابت از آمریکا برنامه دارند که مکانیسم ماشه را فعال کنند. در سناریوی دوم هم ابتدا امتیاز میگیرند و سپس اقدام میکنند که بهمراتب بدتر است. در نهایت حتی اگر چند ماه زمان بخرند، دوباره بهانهای پیدا میکنند و مکانیسم را فعال خواهند کرد. به نظر من ایران نباید امتیاز بدهد چون تفاوتی در سرنوشت ما ایجاد نمیکند.
مکانیسم ماشه بهتنهایی تحریمهای اقتصادی را تشدید نمیکند اما به آمریکا بهانه جدیدی برای فشار و ایجاد اجماع علیه ایران میدهد. تاکنون آمریکا برای اعمال فشار صرفا به تهدید کشورها اکتفا میکرد اما حالا با فعال شدن مکانیسم ماشه میتواند با پوشش «قانونی» فشارها را گسترش دهد.
این روند نگرش مردم ایران را هم تغییر میدهد. اگر مردم حس کنند بعد از ۱۰سال تلاش دوباره به نقطه شروع بازگشتهایم، ممکن است بپذیرند که تحریمها ماندگار است و دیگر امیدی به گشایش اقتصادی نداشته باشند. این نااطمینانی و ریسک اقتصادی افزایش مییابد و بازارها را تحت تاثیر قرار میدهد.
دولت هم در این زمینه آماده نیست. تیم اقتصادی دولت مشخص نیست چه برنامهای دارد. ما باید همه سناریوهای بدبینانه را در نظر بگیریم و آماده باشیم.
هیچ چارهای نداریم جز اینکه مسیر حکمرانی اقتصادی کشور را تغییر دهیم.حتی بدون تحریم هم مشکلات اقتصادی ما ادامه داشت و حالا با اضافه شدن تحریمها وضعیت وخیمتر میشود.
نیاز داریم واقعا ریل حکمرانی اقتصادی خود را تغییر داده و به بخشخصوصی بها بدهیم. از این اقتصاد رفاقتی، رانتی، نفتی، شبهدولتی و غیررقابتی فاصله بگیریم. ساختار فعلی اقتصاد ما همین است: رفاقتی، رانتی، نفتی، غیررقابتی و شبهدولتی. حتی اگر تحریم هم نبودیم، همین ساختار بحرانزا بود. حالا که تحریم هستیم، ابعاد بحران شدیدتر خواهد شد.
باید حکمرانی اقتصادی را به نفع بخش خصوصی تغییر دهیم و اقتصاد را رقابتپذیر کنیم؛ تقویت تابآوری اقتصاد ملی، بهبود محیط کسبوکار، تحول در نهادهای تامین مالی بخش خصوصی و اصلاحات جدی در نظام مالیاتی برای ایجاد عدالت و حمایت از تولید ضروری است، همچنین باید سهم و نقش بخشخصوصی در اقتصاد افزایش یابد، حقوق مالکیت تقویت شود و منابع کشور از حیفومیل در امان بماند.
ریل حکمرانی اقتصادی فعلی بحرانزاست و تحریمها هم این بحرانها را تشدید میکند. مثل خانوادهای که هم در درونش اختلاف و بیاعتمادی هست و هم از بیرون فشار میآید، طبیعی است که شرایط بدتر میشود اما اگر درون یک خانواده عقلانیت، اعتماد و همدلی حاکم باشد و اعضا تلاش کنند، فشار بیرونی کمتر اثر میگذارد.
تحریمها خارج از اراده ما هستند. شرایط بینالمللی علیه کشور ماست و تصور اینکه با سفر یا مذاکرهای تحریمها برداشته شود، سادهلوحانه است. دستکم باید در داخل، اقتصادمان را اصلاح کنیم. ساختار فعلی ما -رفاقتی، رانتی، شبهدولتی، غیررقابتی و نفتی -خود بحران تولید میکند: از بحران انرژی و صندوقهای بازنشستگی گرفته تا بحران آب. در بسیاری کشورها، بدون تحریم هم این حکمرانی غلط باعث بحران شده است؛ چه برسد به ما که تحریم هم هستیم.
از بیرون جهان غرب کاملا برنامهریزی کرده است؛ هدف مهار چین، فرسایش اقتصاد روسیه و «کلنگی» کردن اقتصاد ایران است. حتی کشورهای منطقه مانند عربستان و ترکیه و قدرتهایی مثل چین و روسیه نیز مایل نیستند اقتصاد ایران تقویت شود چون اقتصاد ضعیف و کلنگی راحتتر کنترل و بهرهبرداری میشود.
پس حداقل باید خودمان در داخل مسیر حکمرانی را تغییر دهیم. باید رقابتپذیری اقتصاد ملی را بالا ببریم، محیط کسبوکار را سالم کنیم، نظام مالیاتی را اصلاح کنیم تا هم عادلانه باشد و هم حامی تولید، نهادهای مالی را تقویت کنیم و حقوق مالکیت را جدی بگیریم. بدون بخش خصوصی بحرانها کاهش پیدا نمیکند.
تحریمها عامل مهمی هستند اما عقلانیت حکم میکند اصلاحاتی را که در اختیار خودمان است، انجام دهیم. آمریکا نگفته اقتصاد ما باید رانتی، رفاقتی و غیررقابتی باشد. فساد و محیط ناسالم کسبوکار محصول تصمیمات و ذینفعان داخلی است که از این وضعیت هزارانمیلیارد تومان سود میبرند و در برابر اصلاح مقاومت میکنند. تغییر این ریل نیازمند تصمیمات سخت، تیم اقتصادی مقتدر و دولتی توانمند است.