«جهان‌صنعت» به رسمیت شناخته شدن طالبان توسط روسیه را بررسی می‌کند؛

مهره جدید مسکو در بازی بزرگ

فاطمه عباسی
کدخبر: 543908
روسیه با به رسمیت شناختن طالبان به دنبال حفظ نفوذ ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود در آسیای مرکزی و بهره‌برداری از منابع و موقعیت ترانزیتی افغانستان است.
مهره جدید مسکو در بازی بزرگ

فاطمه عباسی- کرملین استوارنامه سفیر جدید طالبان را پذیرفت و بدین ترتیب به اولین کشور در جهان تبدیل شد که دولت طالبان و حاکمیت آن بر افغانستان را به رسمیت شناخت؛ پیش‌تر نیز در  زمان استقلال افعانستان از انگلستان روسیه نخستین کشوری بود که استقلال افغانستان را به رسمیت شناخته بود .

به همین ترتیب میر کابلوف، نماینده رییس‌جمهوری روسیه در امور افغانستان اعلام کرد: مسکو، به صورت رسمی، امارات اسلامی افغانستان را به رسمیت شناخته و به عبارت دیگر از نگاه مسکو، طالبان حاکم بر این کشور، دولت رسمی است.

در بیانیه وزارت امور خارجه روسیه آمده است: ما معتقدیم که اقدام به رسمیت شناختن رسمی دولت امارت اسلامی افغانستان، انگیزه‌ای برای توسعه همکاری‌های دوجانبه مفید بین کشورهای ما خواهد بود. روسیه تاکید کرد که پتانسیل همکاری تجاری و اقتصادی در حوزه‌هایی مانند انرژی، حمل‌ونقل، کشاورزی و زیرساخت‌ها را می‌بیند و به کمک‌های خود به کابل در مبارزه با تروریسم و قاچاق موادمخدر ادامه خواهد داد.

ادامه سیاست دوستی با طالبان

روسیه یکی از معدود کشورهایی بود که سفارت خود در افغانستان را در سال ۲۰۲۱ تعطیل نکرد و در تلگرام اعلام کرد که گسترش گفت‌وگو با کابل برای امنیت منطقه‌ای و توسعه منطقه‌ای نیاز است. امیرتقی‌خان متقی در ویدئویی از این نشست که در شبکه اجتماعی «ایکس» انتشار پیدا کرد، اظهار کرد: این تصمیم شجاعانه یک الگو برای دیگران خواهد بود. حالا که این پروسه به رسمیت شناختن شروع شده، روسیه از همه جلوتر قرار گرفته است.

در همین رابطه این حرکت روسیه تفاسیر و علل گوناگونی را شامل می‌شود؛ از علل ژئوپلیتیکی گرفته تا مسائل اقتصادی و آسیب‌های جنگ با اوکراین به هژمونی روسیه. در واقع تمامی این تفاسیر روسیه را به سمتی سوق داد تا به اولین کشوری تبدیل شود که سلطه طالبان بر افغانستان را به رسمیت شناخت.

رقابت نئواستعماری چین و روسیه

روسیه در خلل جنگ اوکراین بسیاری از جبهه‌های نفوذ خود در شرق و غرب آسیا را از دست داد. عقب زده شدن در جبهه جنگ و سیاست سوریه نمونه آشکاری از این ناکامی‌ها بود. به همین دلیل،  حال شاید دولت روسیه به دنبال دولت متحد و شریک این‌بار در قلب آسیا می‌گردد و افغانستان تحت حاکمیت طالبان لقمه آماده در این میان باشد.

از سویی دیگر رقابت قدیمی و نئواستعماری روسیه با چین بر سر آسیای مرکزی که پس از فروپاشی شوروی شدت گرفته بود و همواره دیوار حائلی برای تبدیل شدن این دو به یک متحد استراژیک با منافع هم‌راستا و همکاری گسترده در فضای بین الملل بود، نیز در باتلاق جنگ اوکراین به ضرر روسیه در حال پیشروی است.

دو سال جنگ در اوکراین، تحریم‌ها و انزوا، موقعیت روسیه را متزلزل کرده است. ممکن است به نظر برسد که مسکو موقعیت خود را در آسیای مرکزی کاملا از دست داده است و پکن به نیروی خارجی غالب در آنجا تبدیل شده است. اظهارات رهبران چین در مورد حمایت از تمامیت ارضی کشورهای آسیای مرکزی، سفرهای متعدد در سطوح عالی، شاخص‌های بی‌سابقه تجاری، سرمایه‌گذاری‌های چین در منطقه و اولین نشست پرشکوه سران چین-آسیای مرکزی در ماه می ‌۲۰۲۳، این دیدگاه را بیشتر تایید می‌کند.

در چنین موقعیتی روسیه که خواهان حفظ حداقلی نفوذ خود در آسیاست در یک حرکت پیش‌دستانه زودتر از چین طالبان را به رسمیت شناخت تا در مقابل چین که قراردادهای اقتصادی گسترده‌ای با طالبان امضا کرده بعد سیاسی را زودتر تحت سیطره خود بگیرد.

جنگ روسیه و اوکراین در کنار تحریم‌ها و انزوای روسیه از بازار جهانی برخلاف پیش‌بینی‌های کارشناسان روسیه را دچار بحران اقتصادی و سقوط رشد ناخالص ملی نکرد و حتی در دو سال گذشته بیشترین رشد تولید ناخالص ملی روسیه در ۱۰سال اخیر را رقم زد اما سهم زیادی از این رشد ناخالص ملی را بازار‌ها و شرکت‌های تسلیحاتی در اختیار دارند که به تبع با نزدیک شدن روسیه به پایان جنگ در اوکراین و توقف ماشین جنگ باعث می‌شود این بخش اقتصاد روسیه با رکود روبه‌رو شده که به اقتصاد روسیه نیز آسیب وارد خواهد کرد؛ پس روسیه به دنبال جایگزین جدید برای بازارهای اقتصادی خود است.

اقتصاد منزوی افغانستان، بازاری آماده

افغانستان تحت سیطره طالبان که از بازارهای جهانی طرد شده است و از لحاظ اقتصادی چیزی شبیه به فروپاشی را تجربه می‌کند؛ بنایراین بازار عرضه و روابط اقتصادی مناسبی برای روسیه به‌نظر می‌رسد. از سوی دیگر حاکمیت طالبان برای سفت کردن پایه‌های حکومت خود و سرکوب کلی مخالفان داخلی و خارجی خود حاظر به اعطای امتیازهایی است که کمتر کشور مستقل دیگری حاضر به اعطای آن امتیازهاست و به طور کلی از قدرت چانه زنی بسیار پایینی برخوردار است.

پتانسیل ترانزیت و انرژی

منابع‌، معادن و ترانزیت از ظرفیت‌های مطرح و با اهمیت افغانستان است. افغانستان کشوری غنی از منابع معدنی است. معادن این کشور شامل سنگ آهن، مس، طلا، زغال سنگ، نفت، گاز طبیعی، لیتیوم، کرومیت، لاجورد و سنگ‌های قیمتی بوده و افغانستان دارای ذخایر نفت و گاز است که بیشتر آن در شمال این کشور واقع شده است. با استخراج از منابع افغانستان شاید این کشور بتواند در بازارهای جهانی نفت نیز ورود کند. از سوی دیگر طالبان در همکاری با ترکمنستان و قزاقستان، می‌تواند  نفت روسیه را از راه افغانستان به جنوب آسیا انتقال دهد و نقش بزرگی در ترانزیت انرژی روسیه ایفا کند.

تا اینجا ما علل و اهداف روسیه از به رسمیت  شناختن افغانستان را بررسی کردیم و دانستیم که از دست دادن جبهه آسیای غربی ، رقابت نئواستعماری چین و روسیه در آسیای مرکزی و بازار اقتصادی منزوی و معادن و منابع دست نخورده افغانستان از اهداف، علل اصلی روسیه است.

در ادامه باید دید که به  رسمیت شناخته شدن طالبان توسط روسیه در صحنه‌های جهانی چه کنش‌هایی را درپی خواهد داشت؟

پیش‌بینی می‌شود به زودی چین و امارات متحده نیز دولت طالبان را به رسمیت بشناسند و همین امر سوال‌هایی را پیرامون عمکرد کشورهای غربی به وجود می‌آورد که آیا در تقابل با جبهه غرب کماکان به تحریم و عدم شناسایی طالبان ادامه خواهند داد و در جبهه حمایت از حقوق زنان‌، قومیت‌های به حاشیه رانده شده و اقلیت‌های مذهبی باقی خواهند ماند یا آنها نیز در راستای تعدیل رابطه با طالبان قدم برخواهند داشت؟

وب گردی