مسیر مبهم صنعت منهای انرژی

جهانصنعت– صنعت موتور محرک اقتصاد هر کشور است و نشان از ظرفیت تولید و خودکفایی آن کشور بهشمار میرود. در ایران بخش صنعت سهم قابلتوجهی از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده است. در زمینه اشتغال نیز صنعت پس از خدمات در رتبه دوم اشتغالزایی قرار دارد. این بخش حیاتی در کشور در سالهای اخیر با چالشهای متعددی دستوپنجه نرم کرده که بیتردید یکی از مهمترین این چالشها، معضل ناترازی انرژی است؛ مشکلی که تابآوری واحدهای تولیدی را بهشدت کاهش داده و آنها را بسیار آسیبپذیر کرده است.
ناترازی انرژی بهمعنای عدم تعادل بین عرضه و تقاضای انواع حاملهای انرژی، تاثیری منفی مستقیمی بر پایداری، بهرهوری و رقابتپذیری واحدهای صنعتی بههمراه داشته است. در ادامه به بررسی ابعاد ناترازی انرژی در حوزه صنعت خواهیم پرداخت.
نمودهای ناترازی انرژی در صنعت
ناترازی انرژی در ایران طی سالهای اخیر خودش را به دو شکل نشان داده است؛ یکی قطعی و کاهش فشار گاز طبیعی در فصل سرماست که بخش عمدهای از صنایع ایران بهویژه صنایع انرژیبر مانند فولاد، سیمان، پتروشیمی، سیمان و شیشه که برای فرآیندهای تولید خود مانند کورهها، خشککنها و سیستمهای حرارتی به گاز طبیعی وابسته هستند را با چالش روبهرو کرده است. در ماههای سرد سال، با افزایش مصرف گاز در بخش خانگی و تجاری (برای گرمایش)، فشار گاز در خطوط انتقال بهشدت کاهش یافته یا بهطور کامل قطع میشود. این امر واحدهای صنعتی را مجبور میکند یا تعطیل شوند یا با ظرفیت بسیار پایین کار کنند. حتی در مواردی که قطعی کامل رخ نمیدهد، کاهش فشار گاز باعث اختلال در فرآیندهای حساس و کاهش کیفیت محصول نهایی میشود. دوم خاموشیهای برق در فصل گرماست که با افزایش استفاده از سیستمهای خنککننده در تابستان، مصرف برق را به اوج خود میرساند. از آنجایی که نیروگاههای ایران نیز به گاز طبیعی وابسته هستند، هرگونه محدودیت در تامین گاز، تولید برق را نیز تحتتاثیر قرار میدهد. علاوهبر این، پایین بودن راندمان نیروگاهها و رشد نامتوازن تقاضا، منجربه ایجاد خاموشیهای گسترده(قطعی برق) شده است. این خاموشیها که گاهی ساعتها به طول میانجامد، باعث توقف ناگهانی خطوط تولید و آسیب به ماشینآلات حساس، از بین رفتن مواد اولیه در حال فرآوری(مانند صنایع غذایی و پتروشیمی)، ایجاد نقص در محصولات نیمهساخته و افزایش ضایعات و اختلال در سیستمهای کنترلی و نرمافزاری واحدهای صنعتی میشود.
چرا به ناترازی انرژی دچار شدیم؟
باید به این موضوع توجه داشت که مشکل ناترازی انرژی در کشور به یکباره به وجود نیامده است و ریشه در عوامل ساختاری و سیاستگذاری دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
۱- یارانههای سنگین و قیمتگذاری غیراقتصادی انرژی طی چند دهه: ایران یکی از ارزانترین قیمتهای حاملهای انرژی را در جهان دارد. این سیاست که دهههاست ادامه دارد، دو اثر مخرب بههمراه داشته است؛ یکی رشد بیرویه تقاضاست که وقتی انرژی ارزان باشد، هم مصرفکننده خانگی و هم صنعتی انگیزه پایینی برای بهینهسازی و صرفهجویی دارد. این امر منجربه الگوهای مصرف ناکارآمد و رشد سریع تقاضا شده است.
دوم کمبود سرمایه برای توسعه زیرساخت بوده است که درآمد حاصل از فروش داخلی انرژی تنها صرف شرکتهای تابع وزارت نفت و نیرو و هزینههای جاری میشود و دیگر کفاف توسعه زیرساختهای جدید مانند احداث نیروگاههای مدرن و بهروزرسانی شبکههای انتقال و توزیع را نمیدهد.
۲- تحریمهای بینالمللی: تحریمها دسترسی ایران به فناوریهای روز، سرمایهگذاری خارجی و تبادلات مالی را با مشکل مواجه کرده است. این امر بهصورت مستقیم بر بخش انرژی نیز تاثیرگذار بوده است و مانع از نوسازی نیروگاههای فرسوده و افزایش راندمان آنها شده است. انتقال فناوریهای بهینهسازی مصرف انرژی در صنایع را کند یا متوقف کرده است. همچنین تامین قطعات یدکی مورد نیاز برای تعمیر و نگهداری شبکه را دشوار ساخته است.
۳- خشکسالی و کاهش تولید برق آبی: کشور ایران چندین سال است که با خشکسالی مواجه شده که این امر باعث کاهش محسوس ظرفیت تولید نیروگاههای برق آبی شده است. سهم این نیروگاهها در ترکیب تولید برق کشور کاهش یافته و فشار بیشتری بر نیروگاههای حرارتی وارد کرده است.
۴- رشد جمعیت و توسعه شهری: رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی بهطور طبیعی منجربه افزایش مصرف انرژی در بخش خانگی شده است. این افزایش تقاضا، بدون توسعه متناسب در عرضه، منجربه تشدید ناترازی شده است بهویژه اینکه با ورود هوشمصنوعی به زندگی مردم افزایش مصرف انرژی نیز بالا رفته است.
۵- فقدان برنامهریزی بلندمدت و یکپارچه: بهنظر میرسد بین سیاستهای کلان انرژی، توسعه صنعتی و برنامهریزی شهری هماهنگی و انسجام کافی وجود ندارد. تصمیمگیریها اغلب کوتاهمدت و واکنشی هستند تا آیندهنگرانه و راهبردی. اینگونه بهنظر میرسد که دولتمردان با عبور از فصل گرما و چالش تامین برق دیگر از اندیشیدن به ایجاد تامین نیروگاه غافل میشوند.
پیامدهای ناترازی انرژی بر صنعت ایران
بدیهی است که تداوم مشکل ناترازی، تهدیدهای جدی برای بخش صنعت و کل اقتصاد کشور ایجاد کرده است که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
۱- کاهش تولید و از دست دادن بازارها: توقف مکرر خطوط تولید بهمعنای کاهش حجم خروجی است. واحدهای صنعتی نمیتوانند به تعهدات خود در قالب قراردادهای داخلی و صادراتی عمل کنند. این امر منجربه از دست دادن مشتریان دائمی، پرداخت جریمههای قراردادی و خدشهدار شدن اعتبار برندهای ایرانی در بازارهای جهانی میشود.
۲- افزایش هزینههای تولید و کاهش رقابتپذیری: واحدهای صنعتی برای جبران قطعی انرژی مجبور به روی آوردن به سوختهای جایگزین (همانند گازوئیل یا مازوت) هستند که هم گرانترند و هم آلایندگی بسیار بیشتری دارند. همچنین هزینههای تعمیر و نگهداری و روشن و خاموش شدنهای مکرر افزایش مییابد که این عوامل هزینه تمامشده محصول را بالا برده و توان رقابت با محصولات مشابه خارجی را از بین میبرد.
۳- فرسایش سرمایه و دلسردی سرمایهگذاران: بیثباتی در تامین انرژی، مهمترین عامل بازدارنده برای سرمایهگذاری جدید، چه داخلی و چه خارجی است. هیچ سرمایهگذاری حاضر نیست در واحدی که نمیداند فردا برق یا گاز دارد یا خیر، سرمایهگذاری کند. این امر به «فرار سرمایه» و عدم جذب سرمایه منجر شده و صنعت کشور را بهسمت فرسودگی بیشتر سوق میدهد.
۴- افزایش بیکاری: تعطیلی موقت یا دائمی کارخانهها به معنای کاهش نیروی کار و افزایش نرخ بیکاری است. این امر بهطور مستقیم بر معیشت خانوارها تاثیر گذاشته و میتواند به نارضایتیهای اجتماعی گسترده منجر شود.
راهکارهای برونرفت از بحران ناترازی انرژی
حل این مشکل پیچیده نیازمند عزم ملی، برنامهریزی بلندمدت و اجرای همزمان راهکارهای مختلف است که در این راستا میتوان به اصلاح ساختار قیمتگذاری انرژی اشاره کرد؛ هرچند این راهکاری دردناکترین است اما ضروریترین به نظر میرسد. قیمتگذاری واقعی انرژی انگیزه لازم برای سرمایهگذاری در بهینهسازی مصرف را در همه بخشها ایجاد میکند. البته این اصلاح باید به تدریج و با همراهی سیاستهای حمایتی از اقشار کمدرآمد و صنایع بسیار انرژیبر انجام پذیرد.
سرمایهگذاری وسیع در بهینهسازی و افزایش راندمان راهکار دیگری است که باید به آن اشاره کرد که در این راستا در بخش صنعت، اعطای تسهیلات کمبهره برای بهروزرسانی فناوریها، جایگزینی ماشینآلات فرسوده و اجرای پروژههای مدیریت انرژی ضروری بهنظر میرسد. در بخش نیروگاهی نیز نوسازی نیروگاههای موجود، احداث نیروگاههای جدید با راندمان بالا و توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر(خورشیدی و بادی) ضروری است.
در شبکه توزیع برق نیز کاهش تلفات انتقال و توزیع برق از طریق هوشمندسازی شبکه بیش از پیش ضروری بهنظر میرسد که نباید از آن غافل ماند.
توسعه انرژیهای تجدیدپذیر را باید مورد توجه قرار داد زیرا ایران با برخورداری از بیش از ۳۰۰روز آفتابی در سال، ظرفیت بالایی در تولید برق خورشیدی دارد. سرمایهگذاری در این بخش نهتنها به کاهش فشار از روی شبکه کمک میکند بلکه امکان تولید پراکنده و مستقل را برای واحدهای صنعتی فراهم میآورد تا با نصب پنلهای خورشیدی، بخشی از نیاز خود را تامین کنند.
کلام آخر
ناترازی انرژی در ایران یک بحران ساختاری است که درمان آن نیازمند نگاهی کلان، شجاعت در تصمیمگیری و حرکت بهسمت حکمرانی خوب انرژی است. ادامه وضعیت موجود نهتنها بخش صنعت را با خطر نابودی مواجه میکند بلکه امنیت اقتصادی و اجتماعی کشور را نیز تهدید میکند. گذار از این بحران مستلزم عبور از سیاستهای کوتاهمدت و اتخاذ راهکارهای پایهای و بلندمدت است. آینده صنعت ایران در گرو تامین پایدار و بهینه انرژی است و غفلت از آن، به بهای از دست رفتن جایگاه ایران در نقشه اقتصادی منطقه و جهان تمام میشود.