مذاکره در سایه تهدید

هستی عبادی – با افزایش تنشها میان ایران و غرب، بهویژه پس از حملات مستقیم به تاسیسات صلحآمیز هستهای کشور، بار دیگر مکانیسم ماشه به عنوان ابزار فشار سیاسی و اقتصادی علیه ایران مطرح شده است. در حالیکه آمریکا و تروئیکای اروپا مدعی هستند ایران از تعهدات برجامی خود عدول کرده است، تحلیلگران معتقدند فعالسازی دوباره این سازوکار حقوقی، نهتنها فاقد مبنای مشروع است، بلکه نشانهای از بیاعتنایی غرب به اصول اولیه حقوق بینالملل و تعهدات پیشین خود در قالب برجام بهشمار میرود. فارغ از این تفاسیر حقوقی از مناسبات و روابط بینالملل اما واقعیت این است که کمتر از یک ماه تا ضربالاجل بریتانیا، فرانسه و آلمان برای فعالسازی مکانیسم ماشه باقی مانده و این یعنی اگر ایران حداکثر تا ۹ شهریورماه با این سهکشور اروپایی عضو برجام به تفاهم نرسد و نتواند بهنحوی مانع از فعالسازی مکانیسم ماشه شود، باید منتظر بازگشت تمامی تحریمهای سازمان ملل متحد باشیم که در سال ۲۰۱۵ میلادی، پیرو امضای برجام به حالت تعلیق درآمد و حال پرسش این است که اگر این تحریمها پس از قریب به یک دهه اگر بازگردند، چه بر سر اقتصاد مملکت و معیشت ملت خواهد آمد.
هرچند حسن مرادی، کارشناس حوزه انرژی در گفتوگو با «جهانصنعت» که در پاسخ به پرسش به بررسی پیامدهای احتمالی بازگشت تحریمها پرداخته، اگرچه منکر تاثیر منفی بازگشت تحریمهای سازمان ملل متحد بر صنعت نفت ایران نیست اما کماکان بر تابآوری این صنعت تأکید دارد. او با تاکید بر این که تحریمهای نفتی هیچگاه نتوانستهاند مانع صادرات نفت ایران شوند، معتقد است ادامه این رویکرد خصمانه نیز ثمری برای تحریمکنندگان درپی نخواهد داشت.
لطفا توضیح دهید مکانیسم ماشه دقیقا چه جایگاهی در ساختار این توافق دارد؟! همچنین بفرمایید که این سازوکار چگونه و با چه اهدافی در مفاد برجام گنجانده شد و در چه شرایطی قابلیت فعالسازی دارد؟
درخصوص بحث مکانیسم ماشه باید عرض کنم چند سال پیش، بحث و گفتوگوهای متقابل ایران با چند کشور اروپایی و آمریکا در مذاکرات برجام مطرح بود. این مذاکرات تا حد زیادی پیش رفت و منجر به برداشتن برخی از تحریمها شد؛ ازجمله در زمینه فروش نفت و محصولات نفتی در بازارهای جهانی اما در همان مصوبات تاکید شده بود که اگر ایران در مسیر تعامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نظارتهای آن بر تاسیسات اتمی و غنیسازی خود خللی ایجاد کند، بهموجب مکانیزم ماشه، تحریمها باز خواهدگشت و دوباره جمهوری اسلامی ایران مورد تهدید قرار میگیرد.
یکی از طرفهای اصلی این روند، ایالات متحده آمریکا بود که تلاش زیادی کرد خود را به عنوان پارتنر اصلی مذاکرات نشان دهد. رییسجمهور این کشور در آن زمان، دونالد ترامپ، در اقدامی بیسابقه و علنی، برجام را مقابل دوربینهای تلویزیونی پاره کرد. او رسما اعلام کرد این تعهد دیگر از نظر آمریکا ارزش و اعتباری ندارد و به آن پایبند نخواهند بود. این اقدام، از سوی جامعه جهانی حرکتی غیرمعقول، غیرقابل تصور و خلاف هنجارهای بینالمللی تلقی شد.
جمهوری اسلامی ایران به این اقدام اعتراض کرد و برخی کشورهای آزاد جهان نیز نسبت به آن واکنش نشان دادند. همین موضوع سرآغاز اختلافات گستردهتری شد. کشورهای اروپایی، بهویژه تروئیکای اروپا، یعنی انگلیس، آلمان و فرانسه، اعلام کردند که خواهان ادامه مذاکرات با ایران هستند. آنها گفتند اگر قرار است مذاکرات ادامه یابد، باید چارچوب تصویبشده برجام احیا و دوباره اجرا شود اما جهان شاهد بود که آن چارچوبها بازنگشت و اجرا نشد. در ادامه، آمریکا در راستای سیاستهای خصمانهاش علیه جمهوری اسلامی ایران پیام داد که خواهان حلوفصل مسائل با ایران است. طبیعی بود که این دو کشور نمیتوانستند و اصولا نبایستی برای مدت طولانی، آن هم پس از دورههای پرتنش، همچنان در روابط سیاسی و اقتصادی خود قفل باقی بمانند.
با توجه به مجموع این مباحث و تجربههای تلخی که درنهایت در ماجرای حمله ایالات متحده به تاسیسات هستهای ایران در جریان جنگ ۱۲روزه منجر به اوج رسید، چه عواملی جمهوری اسلامی را به تداوم مسیر دیپلماسی و بازگشت به میز مذاکره واداشته است؟
جمهوری اسلامی ایران با وجود آنکه یکی از بزرگترین ضربههای تاریخ معاصر خود را از آمریکا خورده، همواره از خود خویشتنداری نشان داد و حاضر شد حتی در دوران ترامپ با آمریکا مذاکره کند. البته شعار ترامپ و تیمش این بود که از طریق این مذاکرات از جنگ فاصله خواهند گرفت و روابط با ایران شفاف خواهد شد و برخی از کشورهای خوشباور هم این ادعا را باور کردند. با این همه پس از پنج دور مذاکره با میانجیگری طرف عمانی، در حالی که در آستانه دور ششم مذاکرات، امید میرفت گفتوگوها به نتیجه برسد، ناگهان رژیم صهیونیستی بهنحوی گسترده و بیسابقه به خاک ایران حمله کرد. ضمن آنکه باوجود حمایت مستقیم و همهجانبه آمریکا و برخی کشورهای اروپایی از این رژیم صهیونیستی، تجاوز نظامی این رژیم به خاک ایران به هیچ عنوان با معیارهای حقوق بینالملل سازگار نبود. به ویژه آنکه در ادامه ایالات متحده نیز بهطور مستقیم وارد میدان شد و در روزهای پایانی جنگ ۱۲روزه، به تاسیسات اتمی ایران حمله کرد؛ تاسیساتی که دقیقا مشمول توافق برجام بود و با هدف مشروعسازی فعالیتهای صلحآمیز ایران فعالیت میکرد. این حملات که برخلاف تمامی قواعد بینالمللی بود، خطر نشت مواد رادیواکتیو در قلمروی سرزمینی ایران را به همراه داشت. این اقدامات آشکارا با معاهده عدم گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و منشور آژانس بینالمللی انرژی اتمی مغایر بودند.
اینجا بود که تروئیکای اروپا به یاری آمریکا آمد. درواقع این سه کشور اروپایی عضو برجام تبانی پشتپرده خود با ایالات متحده را آشکار کردند چراکه اعلام کردند اگر ایران به میز مذاکره بازنگردد و مانع دسترسی آژانس به فعالیتهای هستهایاش شود، مکانیسم ماشه فعال خواهد شد اما سوال این است: آیا اصلا شرایط اجرای این مکانیسم وجود دارد؟! اولا، تاسیسات اتمی ایران مورد حمله قرار گرفتهاند، دوما، آژانس بینالمللی انرژی اتمی که وظیفهای بیطرفانه و حتی حمایتی از توافقها و برنامههای صلحآمیز دارد، کوچکترین واکنشی به این حملات نشان نداد. آژانس حتی حاضر نشد آمریکا یا رژیم صهیونیستی را به عنوان کشورهایی که آشکارا حقوق بینالملل را نقض کردند، محکوم کند.
با تمامی این تفاسیر درخصوص خروج آمریکا از برجام و حمله به تاسیسات هستهای ایران، آیا تلاش تروئیکای اروپایی برای فعالسازی مکانیسم ماشه از منظر حقوق بینالملل و منطق دیپلماتیک قابلدفاع است؟
خیر! از نظر من ایالات متحده که منشور برجام را پاره کرد و سپس با حمله مستقیم و حمایت از حمله به تاسیسات صلحآمیز اتمی ایران آشکارا مرتکب نقض برجام شد، دیگر به هیچ عنوان صلاحیت استناد به برجام را ندارد. جالب آنکه رژیمی مثل اسرائیل _که حتی عضو NPT نیست و بیش از ۳۰۰ کلاهک هستهای هم دارد_ به کشوری حمله کرده که هم عضو NPT است و هم متعهد به نظارتهای آژانس بوده است. در چنین شرایطی، چگونه میتوان انتظار داشت ایران تسلیم تهدید به مکانیسم ماشه شود؟! اگرچه فعالسازی مکانیسم ماشه میتواند تاثیراتی بر صنعت نفت بگذارد اما این صنعت همواره نشان داده که در سختترین شرایط از جمله در دوران جنگ تحمیلی هشتساله، توانسته ظرفیت صادرات خود را حفظ کند و مسوولان نیز توانستهاند کشور را با همان ارز حاصل از فروش نفت اداره کنند. حتی در جریان جنگ ۱۲روزه علیه ایران، صنعت نفت همچنان استوار ماند.
درصورت فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل و افزایش فشار اقتصادی بهویژه در حوزه نفت و صادرات انرژی، ایران تا چه حد آمادگی عملی برای مواجهه با این سناریو را دارد و چه راهبردهایی برای حفظ ثبات اقتصادی پیشبینی شده است؟
ایران و صنعت نفت این کشور، در صورت فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی تروئیکای اروپا که به زعم من، اقدامی غیرقانونی است، قطعا مقابله میکند و از تمام توان خود برای خنثیسازی تهدیدات استفاده خواهند کرد. ضمن آنکه اینبار جامعه جهانی نمیتواند چشم خود را بر مظلومیت ایران در این کارزار گسترده ببندد چراکه کسانی که خود ناقض مفاد حقوق بینالملل و برجام بودهاند، صلاحیت فعالسازی مکانیسم ماشه را ندارند.