قدرت پنهان بهرهوری زنان در شرکتهای معدنی
مینا جعفری– در دهه اخیر که رقابت جهانی در صنایع معدنی و صنعتی به شکل بیسابقهای شدت گرفته شرکتهایی توانستند در مسیر بهرهوری پایدار و سودآوری مستمر حرکت کنند که تنوع مدیریتی را بهعنوان یک «مزیت رقابتی» پذیرفتند. امروز دیگر حضور زنان در مدیریت ارشد یک مطالبه اجتماعی یا یک رفتار نمادین نبوده بلکه یک شاخص تاثیرگذار اقتصادی است. شاخصی که براساس پژوهشهای معتبر بینالمللی میتواند افزایش بهرهوری، کاهش ریسک، ارتقای سودآوری و تقویت سرمایه اجتماعی سازمان را برای شرکتهای صنعتی و معدنی بههمراه آورد.
باوجود ماهیت سخت، پیچیده و سرمایهبر صنعت معدن و فولاد تجارب جهانی نشان داده وقتی زنان وارد بالاترین لایههای تصمیمسازی میشوند کیفیت تصمیمات راهبردی، دقت در مدیریت منابع و انضباط مالی شرکتها بهشکل محسوسی ارتقا پیدا میکند. دلیل آن روشن است: زنان معمولا سهویژگی کلیدی را به مدیریت سطح بالا وارد میکنند: نگاه بلندمدت، حساسیت به ریسکهای پنهان و قدرت فوقالعاده در هماهنگسازی تیمهایی با بهرهوری بالا.
نخست باید پذیرفت که محیط عملیاتی صنایع معدنی و فلزی نیازمند مدیریت مبتنی بر تحلیل دقیق داده، انضباط فرآیندی، و کنترل ریسک در زنجیره تامین، انرژی و سرمایهگذاری است. حضور زنان در این لایهها با افزایش پایش دقیق اطلاعات، تقویت مدیریت مالی و حساسیت به شاخصهای ریسک عملیاتی باعث میشود تصمیمات اشتباه پرهزینه کاهش یابد. درصنایعی که کوچکترین انحراف در برنامهریزی تولید یا نقدینگی میتواند میلیاردهاتومان خسارت ایجاد کند این دقت و رویکرد تحلیلی یک مزیت استراتژیک محسوب میشود.
ازسوی دیگر یکی از چالشهای اصلی شرکتهای معدنی کشور شکافهای ارتباطی و فرهنگی بین بخشهای عملیات، مهندسی، مالی و فروش است. مدیرانی که بتوانند این شکاف را پر کنند سازمان را هماهنگتر، چابکتر و بهرهورتر خواهند کرد. حضور زنان در مدیریت ارشد معمولا باعث انسجام تیمی و کاهش تنشهای سازمانی میشود. در صنعت معدن که عملکرد تیمی واحدهای بهرهبرداری و پشتیبانی مستقیما بر عملکرد نهایی اثر داشته این مهارت یکارزش اقتصادی جدی است.
تجربه کشورهای معدنی پیشرو مانند استرالیا، شیلی، کانادا و آفریقایجنوبی نیز نشان میدهد شرکتهایی که زنان را وارد هیاتمدیره و مدیریت ارشد کردند در شاخصهای زیر عملکرد بالاتری داشتند:
– رشد سود عملیاتی
– کاهش تاخیرات پروژهها
– بهبود ایمنی محیط کار
– کاهش هزینههای سربار
– افزایش اعتماد سهامداران و سرمایهگذاران
– وفاداری بیشتر ذینفعان محلی و اجتماعی
در ایران نیز صنعت معدن، فولاد و صنایع فلزی به مرحلهای رسیده که رقابت داخلی و منطقهای نیازمند نگاههای نو، شفافیت بیشتر در تصمیمگیری و بهبود ساختارهای بهرهوری است. حضور زنان متخصص در لایههای ارشد نهتنها تنوع فکری ایجاد کرده بلکه باعث کاهش سوگیریهای تکرارشونده و مدلهای تصمیمگیری کلیشهای میشود. این تغییر درنهایت به نوآوری در استراتژی و افزایش سودآوری منجر میشود.
در شرایط فعلی که شرکتهای معدنی و صنعتی با چالشهایی مانند نوسان نرخ ارز، محدودیتهای انرژی، افزایش هزینههای تامین مواداولیه و فشار رقابتی مواجهند حضور مدیران زن با رویکرد دقیق، تحلیلمحور و ریسکگریز میتواند برای سازمانها یک مزیت رقابتی واقعی ایجاد کند. زنان در مدیریت ارشد اغلب توانایی فوقالعادهای در کنترل هزینه، جلوگیری از هدررفت منابع و ایجاد شفافیت مالی دارند و این همان چیزی است که امروز صنعت معدن بیش از همیشه به آن نیاز دارد.
درکنار تمام اینها حضور زنان در بالاترین سطوح مدیریت پیام روشنی به داخل و خارج سازمان ارسال میکند: شرکتی که تنوع مدیریتی را میپذیرد آماده تحول، نوآوری و رشد پایدار است. چنین پیامهایی برای سهامداران، سرمایهگذاران، نهادهای تنظیمگر و حتی نیروهای متخصصی که قصد همکاری دارند اهمیت بسیار داشته و ارزش برند شرکت را افزایش میدهد.
درنهایت باید گفت که صنعت معدن و فولاد ایران در آستانه یکدوران جدید است؛ دورانی که در آن بهرهوری، شفافیت و چابکی شاخصهای اصلی بقا و رقابت خواهند بود. حضور زنان در جایگاههای ارشد مدیریتی نهتنها یک انتخاب اخلاقی یا اجتماعی بلکه تصمیمی اقتصادی با بازده قابل اندازهگیری است. شرکتهایی که زودتر این مزیت را جدی بگیرند سریعتر از دیگران در مسیر رشد و سودآوری قرار خواهند گرفت.
کارشناس اقتصادی
