فرصت بازتعریف نقش ترانزیتی ایران

جهان صنعت– پروژه راهآهن ایران- افغانستان- آسیای مرکزی تنها یک مسیر حملونقلی نیست بلکه در واقع نقشهای راهبردی برای بازتعریف جایگاه ایران در نظم نوین جهانی به شمار میرود. این پروژه میتواند ایران را از حاشیه به مرکز تحولات اقتصادی و ژئوپلیتیکی منطقه بکشاند و از طریق تبدیل شدن به یک شاهراه حیاتی ترانزیتی، قدرت نرم و سخت تهران را توامان تقویت کند. تحلیل این ظرفیتها نشان میدهد که اگر ایران با عقلانیت اقتصادی، سرمایهگذاری هدفمند و دیپلماسی فعال منطقهای وارد این عرصه شود، میتواند از ریلها پلی برای نفوذ اقتصادی و افزایش قدرت بازدارندگی خود بسازد.
ایران چهارراه استراتژیک آسیا و پیونددهنده شرق و غرب
ایران در قلب اتصال شرق و غرب و شمال و جنوب آسیا قرار دارد و بهعنوان یکی از قدیمیترین مسیرهای ترانزیتی جهان، همواره در کانون توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است.ایران موقعیت جغرافیایی منحصربهفردی دارد. کشور از شمال به آسیای مرکزی و قفقاز، از شرق به افغانستان و پاکستان و از جنوب به آبهای آزاد خلیجفارس و دریای عمان متصل است. این جایگاه ایران را به حلقهای کلیدی در کریدورهای بینالمللی مانند کریدور شمال- جنوب و کریدور شرق- غرب تبدیل میکند.ظرفیت جایگزینی مسیرهای پرریسک نیز در خصوص ایران مطرح است. تنشهای ژئوپلیتیکی در تنگه مالاکا، دریای سرخ و کانال سوئز باعث شده است که بسیاری از کشورها به دنبال مسیرهای جایگزین باشند. ایران با دسترسی به دو دریا و شبکه ریلی در حال توسعه میتواند این خلأ را پر کند.
فرصت طلایی برای نقشآفرینی در نظم نوین منطقهای
اتصال ایران به افغانستان و آسیای مرکزی از طریق شبکه ریلی فرصتی استثنایی برای تهران فراهم میکند. کشورهای آسیای مرکزی به دلیل محصور بودن در خشکی نیاز مبرمی به دسترسی به آبهای آزاد دارند. راهآهن ایران میتواند آنها را به خلیجفارس و دریای عمان متصل و ایران را به دروازه اصلی تجارت این کشورها بدل کند.
این مسیر همچنین میتواند حجم عظیمی از کالاهای ترانزیتی را از شرق آسیا و آسیای مرکزی به اروپا منتقل و درآمدهای ارزی پایدار برای ایران ایجاد کند. از سویی ایران میتواند به مسیر انتقال انرژی و فرآوردههای نفتی و گازی آسیای مرکزی به بازارهای جهانی تبدیل شود و از این طریق نفوذ خود را در بازار انرژی افزایش دهد.
ارتقای قدرت ملی و بازدارندگی از طریق ترانزیت
توسعه ظرفیتهای ترانزیتی ایران نهتنها بعد اقتصادی دارد بلکه میتواند ابزاری برای تقویت قدرت ملی و بازدارندگی نیز باشد.
در صورت گسترش ظرفیتهای حملونقلی کشور، درآمدهای ترانزیتی میتواند به تنوعبخشی اقتصاد و کاهش وابستگی به صادرات نفت کمک کند.
باید توجه داشت که هرچه کشورها و شرکتهای بیشتری به شبکه ترانزیتی ایران وابسته شوند، هزینه هرگونه فشار یا تحریم علیه تهران افزایش خواهد یافت، همچنین ایران با ایفای نقش بهعنوان مسیر ترانزیتی امن و ارزان میتواند در همکاریهای سیاسی با کشورهای منطقه دست بالاتری داشته باشد.
الزامات تحقق ظرفیتهای ترانزیتی
با وجود ظرفیتهای فراوان، ایران برای تحقق این فرصتها باید موانع جدیای را برطرف کند. توسعه و نوسازی شبکه ریلی نیازمند منابع مالی کلان است و ایران باید با جذب سرمایهگذاری خارجی و مشارکت بخش خصوصی این کمبود را جبران کند.نکته مهم در این رابطه آن است که روابط سیاسی پایدار با افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی شرط اساسی موفقیت این پروژه است. مسیرهایی مانند کریدور چین- پاکستان یا کریدور لاجورد میتوانند رقبای جدی ایران باشند و تهران باید با کاهش هزینه و زمان ترانزیت مزیت رقابتی خود را حفظ کند.
متناسب نبودن توسعه خطوط ریلی با توسعه ناوگان
مدیرعامل راهآهن جمهوری اسلامی ایران یکی از مشکلات موجود را متناسب نبودن توسعه خطوط ریلی با توسعه ناوگان در این عرص عنوان کرد و گفت: با اعتبارات دولتی هر سال شاهد توسعه خطوط ریلی به میزان ۱۵۰ تا ۳۰۰ کیلومتر در اقصی نقاط کشور هستیم اما برای توسعه ناوگان ریلی، به همین نسبت سرمایهگذاری نمیشود و به دلیل کمبود ناوگان موجود، نیازمند جابهجایی واگنها در خطوط مختلف هستیم.
جبارعلی ذاکری بر این اساس از ضرورت ورود دولت به موضوع توسعه ناوگان حملونقل ریلی سخن گفت و افزود: البته ورود دولت به عرصه توسعه ناوگان حملونقل ریلی نباید از جنس تصدیگری باشد بلکه باید زمینهساز حضور و مشارکت حداکثری بخشخصوصی باشد. او بر این اساس از تدوین مدل مالی برای حضور بخشخصوصی و سرمایهگذاری در تولید واگن خبر داد.
فرصت تاریخی برای جابهجایی سالانه ۲۰میلیون تن کالا
در دهه گذشته ایران تلاش کرده با بهرهگیری از طرحهای ریلی و بندری نقشه ترانزیتی جدیدی برای منطقه طراحی کند. پروژههایی چون کریدور شمال- جنوب، خط ریلی شلمچه- بصره و مسیر جدید افغانستان- آسیای مرکزی، همگی در راستای تنوعبخشی به مسیرهای تجاری و افزایش نقش ژئواکونومیک کشور طراحی شدهاند.
در زمانی که تهدیدات امنیتی علیه کشور و رقابتهای منطقهای رو به افزایش است، پروژه راهآهنی که از ایران عبور کرده و افغانستان را به کشورهای محصور آسیای مرکزی متصل میکند به فرصتی تاریخی برای تهران تبدیل شده است. این کریدور نهتنها ظرفیت جابهجایی ۲۰میلیون تن کالا در سال را دارد بلکه میتواند بهطور بنیادین، موقعیت ژئواستراتژیک ایران را در معادلات منطقهای و فرامنطقهای تقویت کند.
در دنیایی که مسیرهای دسترسی به دریا برای کشورها اهمیت حیاتی یافتهاند، ایران با دارا بودن بنادری چون چابهار و بندرعباس و با بهرهگیری از موقعیت ژئوگرافیکی خاص خود در تقاطع شرق و غرب آسیا میتواند به هاب ترانزیت منطقه تبدیل شود.نقش افغانستان در این میان که مقدمات راهاندازی مسیر ریلی تهران- هرات در ماه جاری فراهم شده است بهعنوان حلقه واسط میان آسیای مرکزی و جنوب ایران، بسیار تعیینکننده است. کشوری که دههها گرفتار بحران و بیثباتی سیاسی بوده، اکنون در حال تبدیلشدن به گذرگاهی حیاتی برای اتصال شرق به جنوب است. مقامهای افغان با امید به آینده، این پروژه را «نقطه عطفی در بازسازی اقتصادی» میدانند زیرا تنها از طریق درآمدهای ترانزیتی، سالانه صدهامیلیون دلار نصیب افغانستان خواهد شد.
این رویداد اگرچه با ریسکهای چون بیثباتی داخلی، نبود زیرساخت و خلأهای مالی مواجه است اما با امضای توافقنامه سهجانبه میان ایران، افغانستان و ازبکستان، گام بزرگی بهسوی تحقق برداشته شده است. اراده سیاسی طرفین برای پیشبرد پروژه، از واقعیت نوظهوری حکایت دارد، بازتعریف مرزهای تجاری و اولویتبخشی به اتصال منطقهای فراتر از خواست و نفوذ قدرتهای غربی.
کشورهای آسیای مرکزی در جستوجوی دسترسی به آبهای آزاد
کشورهای آسیای مرکزی چون ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان سالهاست که در جستوجوی دسترسی به آبهای آزاد گرفتار مسیرهای پرهزینه و طولانی از طریق روسیه یا چین بودهاند. اکنون با فعالشدن کریدور جدید از مسیر ایران، آنها گزینهای کوتاهتر، اقتصادیتر و با ریسک کمتر در اختیار دارند.
از سوی دیگر این پروژه به کشورهایی چون روسیه نیز این امکان را میدهد که از طریق ایران و افغانستان، تجارت خود با جنوب آسیا، هند و خلیجفارس را بدون نیاز به گذر از اروپا دنبال کنند، آن هم در شرایطی که تنشهای ژئوپلیتیکی با غرب و تحریمهای بینالمللی، مسیرهای سنتی تجارت روسیه را محدود کردهاند.
این تحولات زمانی اهمیت بیشتری مییابند که بدانیم ایران برخلاف بسیاری از رقبای منطقهای، دارای تنوع بندری در شمال و جنوب، اتصال ریلی سراسری و ظرفیتهای لجستیکی قابل توسعه است. سیاست تهران اکنون دیگر نباید صرفا نگاه به شرق یا غرب باشد بلکه باید برای تبدیلشدن به چهارراه حیاتی تجارت منطقه تلاش کند؛ جایی که هم شرق و هم غرب، ناگزیر از عبور از آن هستند.در دهه گذشته، ایران تلاش کرده با بهرهگیری از طرحهای ریلی و بندری، نقشه ترانزیتی جدیدی برای منطقه طراحی کند. پروژههایی چون کریدور شمال- جنوب، خط ریلی شلمچه- بصره و مسیر جدید افغانستان- آسیای مرکزی، همگی در راستای تنوعبخشی به مسیرهای تجاری و افزایش نقش ژئواکونومیک کشور طراحی شدهاند.
این تحولات زمانی اهمیت بیشتری مییابند که بدانیم ایران برخلاف بسیاری از رقبای منطقهای، دارای تنوع بندری در شمال و جنوب، اتصال ریلی سراسری و ظرفیتهای لجستیکی قابل توسعه است. سیاست تهران اکنون دیگر نباید صرفا نگاه به شرق یا غرب باشد، بلکه باید برای تبدیلشدن به چهارراه حیاتی تجارت منطقه تلاش کند؛ جایی که هم شرق و هم غرب ناگزیر از عبور از آن هستند.
پروژههایی از این دست صرفا یک طرح زیربنایی نیستند بلکه ابزارهای سیاست خارجی، تقویت نفوذ منطقهای و افزایش بازدارندگی نظامی محسوب میشوند. ایران با سرمایهگذاری در این کریدورها نهتنها درآمد ارزی و فرصت اشتغال خلق میکند بلکه میتواند چهره ژئوپلیتیک منطقهای را دگرگون کند.
ایران حلقه واسط حیاتی در بازتعریف نظم تجاری جهانی
در جهانی که چین با طرح «کمربند و جاده» به دنبال بازتعریف نظم تجاری جهانی است و آمریکا بهدنبال مهار نفوذ شرق در منطقه، ایران میتواند بهعنوان یک حلقه واسط حیاتی در این کشمکش عمل کند؛ مشروط بر آنکه در داخل، اجماعی راهبردی پیرامون اهمیت این نقش و تامین زیرساختهای لازم شکل گیرد. برای این امر، فهم دقیق رقابت ژئوپولیتیکی میان ابرقدرتها در مسیر راهآهن افغانستان بسیار حیاتی است.
چین با سرمایهگذاری در پروژههای زیربنایی مانند کریدور اقتصادی چین- پاکستان (CPEC) و همچنین با توسعه راهآهن در آسیای مرکزی، تلاش میکند مسیرهای زمینی تجارت را در قالب ابتکار «یک کمربند، یک جاده» (BRI) به کنترل خود درآورد. مسیر تاشکند- چابهار در صورت تحقق میتواند به بخشی از راهبرد چین برای دسترسی به آبهای آزاد بدون عبور از تنگه مالاکا تبدیل شود و جایگزینی برای بنادر جنوب چین ایجاد کند.
در جریان سفر وزیر راهوشهرسازی و مدیر عامل راهآهن جمهوری اسلامی ایران به چین برای شرکت در مجمع عمومی اتحادیه بینالمللی راهآهنها (UIC) و دوازدهمین کنگره جهانی راهآهنهای سریعالسیر با گوژوکسو، برقیسازیهزار کیلومتر خط ریلی با همکاری چین در دستور کار قرار گرفت.
رییس راهآهن چین در این دیدار با اشاره به تعمیق همکاریها بین دو کشور در سالهای اخیر، ازسرگیری قطارهای کانتینری بین چین و ایران از سال ۲۰۲۴ را مثبت ارزیابی و ابراز امیدواری کرد همکاریها بین دو راهآهن گسترش یابد.
او ایران را شریکی مهم در چارچوب طرح «یک کمربند و یک جاده» دانست و بر لزوم هماهنگی برای ثبات قیمتها و تسهیل فرآیندهای گمرکی در کریدور جنوبی تاکید کرد. مدیرعامل راهآهن ایران نیز در این دیدار با اشاره به روابط تاریخی دو کشور، برنامه راهآهن ایران برای توسعه شبکه ریلی و افزایش ترانزیت و حمل بار را تشریح کرد. ذاکری به طرحهای برقیسازی و دوخطه کردن کریدور شرق – غرب در ایران از مرز سرخس تا مرز رازی اشاره کرد و گفت: قرارداد برقی کردن حدود یکهزار کیلومتر از این محور با هدف افزایش ظرفیت حمل بار ریلی از پنجمیلیون تن به ۱۵میلیون تن، با یکی از شرکتهای چینی منعقد شده است. او با بیان اینکه کریدور شرق- غرب به سه شاخه شمالی، میانی و جنوبی تقسیم میشود، گفت: پیشنهادی از طرف راهآهن افغانستان به ایران مبنی بر ساخت خط ریلی از کاشغر چین به افغانستان با خط استاندارد در کریدور شرق- غرب داده شده است.ایالات متحده به پروژههایی که نقش ایران را در ترانزیت منطقهای تقویت کند، با نگاه تردید مینگرد. از منظر واشنگتن، گسترش نفوذ اقتصادی چین در افغانستان و اتصال آن به بنادر ایرانی، توازن راهبردی منطقه را تغییر میدهد، همچنین واشنگتن نسبت به هر پروژهای که زیرساختهای افغانستان را بدون وابستگی به غرب توسعه دهد، حساسیت دارد.
روسیه همواره آسیای مرکزی را حیاطخلوت سنتی خود دانسته و به پروژههایی که نفوذ این کشور را در منطقه کاهش دهد، با احتیاط مینگرد. با این حال، مسکو از اتصالهای تجاری که تحریمهای غرب را دور بزند و راههای زمینی به جنوب آسیا باز کند، استقبال میکند. مشارکت روسیه در این پروژه میتواند نشاندهنده تلاش برای حفظ نفوذ در منطقه در برابر چین و غرب باشد.
چشمانداز آینده ریلی ایران
پروژه راهآهن ایران- افغانستان- آسیای مرکزی، فراتر از یک طرح حملونقل، یک استراتژی ژئوپلیتیک برای بازتعریف نقش ایران در منطقه و جهان است. این پروژه میتواند تهران را از وضعیت محاصره اقتصادی به مرکز پیوندهای حیاتی منطقهای تبدیل کند. ایران در صورت استفاده هوشمندانه از این ظرفیتها و اتخاذ سیاستهای اقتصادی و دیپلماتیک متوازن، قادر خواهد بود ریلها را به ابزاری برای قدرت، ثبات و توسعه ملی بدل سازد.