عطریانفر: شعار وفاق ملی به دلیل نبود تعریف مشترک، به اختلاف بدل شد
جهان صنعت، دولت پزشکیان در عمر یک سال و اندی خود با چالش های زیادی روبرو بوده است، از جنگ و تنش نظامی تا بازگشت تحریم های شورای امنیت و ترور فرماندهان نظامی.
اما آنچه این روزها دولت را دچار حاشیه های جدید کرده است نه اتفاقاتی از این جنس بلکه نوع انتصابات در دولت و برخی تصمیمات سیاسی و اقتصادی است که زمینه ساز اختلاف و شکاف بین دولت و حامیانش شده است.
آیا شعار وفاق تبدیل به پاشنه آشیل دولت شده است؟ محمد عطریانفر چهره شاخص حزب کارگزاران سازندگی در گفتگو با اقتصادنیوز تاکید می کند که بیش از ۷۰ درصد انتصابات در دولت با خواست رئیس جمهور نبوده است.
او به خطای مجلس در استیضاح همتی نیز اشاره می کند، به فشار رادیکال ها به دولت از تریبون مجلس و البته به موضع اصلاح طلبان درقبال عملکرد دولت پزشکیان.
گفتگوی اقتصادنیوز را با محمد عطریانفر، تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب می خوانید.
نشانه اختلاف بین دولت و حامیانش
*آقای عطریانفر! این روزها نشانه هایی از ایجاد شکاف و اختلاف بین دولت پزشکیان و طیف حامیانش در انتخابات ریاست جمهوری دیده می شود. ردپای این نشانه ها را بگیریم به کجا می رسیم؟ آیا شما علت را در عمل نکردن به وعده ها می بینید یا انتصاباتی که در دولت صورت گرفته یا…
مقدمات شکلگیری دولت در ایران بر پایه نظام حزبی نیست. وقتی احزاب رقابت نمیکنند و افراد به جای احزاب مینشینند، طبیعتاً برای رقابت نزد افکار عمومی ناچارند وعده ها و قول و قرارهایی را مطرح کنند و فضای رسانهای و افکار عمومی را در اختیار بگیرند. این نوع ارتباط با جامعه، شاید آراء را به نفع کاندیداهای انتخاباتی رقم بزند.
احزاب در ایران
از آغاز انقلاب تا امروز ما دچار چنین مصیبت بزرگی هستیم. اگر رقابتهای انتخاباتی بهخصوص در ریاست جمهوری و مجلس منوط به رقابت بین احزاب شود، احزاب نیرومند شکل میگیرند و از سوی دیگر، انسانهای با تجربه، متخصص، صاحب صلاحیت، عالم و دانشمندی که برای امر مدیریت حکومت تربیت میشوند جهت رقابت به صحنه می آیند.
اما متأسفانه این امر بر فضای سیاسی ایران حاکم نیست و فضای انتخابات تبدیل به رقابت میان افراد می شود نه احزاب. در چنین فضایی، افراد با نیروهای بسیار اندک و در حاشیه رفاقت ها و روابط شخصی، کنار نامزد انتخاباتی حاضر میشوند. در نهایت، مصیبتی رقم میخورد که امروز ما با آن مواجهیم. در دولت های دیگر هم این مصیبت و گرفتاری را داشتیم. بنابراین، این موضوع به عنوان زیرساخت یک خطای تاریخی باید روزی اصلاح بشود.
وارث مصائب تحریم ها
درباره دولت فعلی باید بگویم دست بر قضا آقای پزشکیان هم بر پایه همین روند و رویکرد، خودش را مطرح کرد. آنهم در بدترین شرایطی که باید دولت را بعد از فوت آقای رئیسی عهدهدار میشد. از سوی دیگر، ارث سنگینی از مشکلات و مصائب ناشی از تحریم ها به دولت چهاردهم منتقل شد.
با وجود همه این مصیبتها و مشکلاتی که اشاره کردم، آقای پزشکیان که هم نماینده مردم تبریز در مجلس بود و هم وزیر بهداشت دولت آقای خاتمی، سعی کرد کمترین قول و قرار را با جامعه مطرح کند. هر وقت هم سخن این بود که شما چه برنامهای در پیش دارید، ذهنش معطوف شد به این موضوع که برنامه هفتم توسعه که ارکان نظام حاکمیت از جمله پارلمان، نهادهای مسئول در حوزههای امنیتی، اجرایی، اطلاعاتی و اجتماعی در آن مدخلیت داشتند، نوشته شده است.
برگزیده رئیس جمهور
بعد از آنکه پزشکیان دولت را تشکیل داد دچار بحرانها و بنبستهایی بود که به هیچ عنوان نتوانست از آن خارج بشود. بر پایه اطلاعاتی که در اختیار صاحبنظران و صاحبان فهم سیاسی قرار دارد، انتخاب اکثریت قاطعی از نیروهای همکار آقای پزشکیان بر اساس انتخاب شخصی او صورت نگرفته است.
پزشکیان حول محوریت ظریف کمیته هایی تشکیل داد و افرادی در این کمیته ها نامزد شدند. تیمی که شخصیتها را ارزیابی میکرد خروجی نسبتاً قابل قبولی عرضه کرد اما تقریباً ۷۰ تا ۸۰ درصد نتیجه استخراجشده از کمیتهها به کار آقای پزشکیان نیامد؛ یعنی نتوانست این نیروها را به کار بگیرد.
این یک اشکال مهم است. وقتی فرد حس میکند برگزیده مستقیم رئیسجمهور نیست چهبسا خود را نسبت به همدلی و همراهی با رئیسجمهور هم چندان ملتزم نداند؛ اگرچه ما کمتر چنین صدایی از دولت شنیدیم که کسی مخالفت کند. بنابراین، نتیجه قهری ماجرا این میشود که دولت فاقد انسجام فراگیر است. دولتی که از انسجام همهجانبه و گسترده بین برنامهها و نیروهای عملکننده برخوردار نباشد، تأثیراتش را در جامعه و در خدمتگذاری به مردم بروز میدهد.
در فرایند پیروزی پزشکیان در انتخابات، نیروهایی از فعالان سیاسی بهخصوص جناح اصلاحطلب، او را همراهی کردند و توقعاتی هم داشتند. این توقعات که عملاً بازتاب عملیاتی و مصداقی آن در برگزیدن نیروها و مدیران ارشد کشور است، به هیچ عنوان خود را نشان نداد. عملاً گلایهمندی فراگیری در جبهه اصلاحات نسبت به بهکارگیری عناصر کلیدی دولت در سطوح وزارتخانه و پایینتر از وزارتخانه و در حریم بیش از پنج هزار نیروی مؤثر در حوزه مدیریتهای کلان، وجود دارد.
از دست دادن چهره های کلیدی
*اینکه دولت پزشکیان در مقابل برخی فشارها، بعضی از چهره ای کلیدی را از دست داد چقدر به این شکاف دامن زد؟
این موضوع بسیار مهم است. چه بپذیریم چه نپذیریم، در بحرانها و در شرایط بحرانی نقش انسانها بسیار مهم است. در شرایط عادی، معمولاً برنامهها مهمتر از انسانها هستند اما در شرایطی که معلوم نیست برنامهمان باید چطور پیش برود، تصمیم اقتضایی باید بگیریم و نوعاً از برنامههای از پیش تعریفشده عدول می کنیم، نقش انسانهای برگزیده، حرفهای، توانمند، صاحبفهم و واجد دیدگاههای روشن در پیشبرد کارها یا حداقل جلوگیری از اشکالات جلوه می کند.
خطای استیضاح همتی
پزشکیان، افراد مهمی را از دست داده و روز به روز هم ممکن است دامنهاش گستردهتر شود. فارغ از بازیهایی که مجلس علیه ظریف و طیب نیا درآورد، دولت پزشکیان یک مدیر توانمند بهعنوان وزیر کارآمد و توانمند، صلاحیتدار، دارای موقعیت علمی، دارای فهم دقیق و با تجربه به نام آقای همتی را در اثر بازیگری مجلس از دست داد.
امروز همه عقلای مجلس معترفند که خطای بزرگی کردند؛ از شخص آقای قالیباف که در این قضیه اظهار نظر داخلی و خصوصی داشت تا دیگر نمایندگان معقول مجلس که میگویند: «چه خطایی کردیم» و این بحرانها را به وجود آوردند. الان دلار را می بینید که از ۵۰ هزار تومان به ۱۳۰ هزار تومان رسیده است. نمیخواهیم بگوییم همه این مسائل به تغییرات ربط دارد اما به هر حال مدیر میتواند موثر باشد، تغییر قیمتها را تدریجی یا طولانی کند یا حداقل جلوی رشد قیمت ها را بگیرد.
به تازگی شنیده شده برخی از وزرای دیگری که احتمالاً تا حدودی موفق بودند به خاطر هدفگیریهای گروهی و سیاسیشان در مجلس مورد بحث و اعتراض قرار می گیرند؛ حتی نمونه اش استعفای آقای عارف که این روزها مطرح شد. این ها خطراتی بر سر راه دولت محسوب می شود و رئیسجمهور عملاً ناتوان از این تغییرات برای جایگزینی است.
وفاق، پاشنه آشیل دولت
*عده ای بر این باورند شعار وفاق ملی پاشنه آشیل دولت پزشکیان شد؛ چون در واقع تعاریف از وفاق متفاوت بود. به عقیده شما وفاق ملی چقدر زمینه ساز اختلاف شد؟
پزشکیان یک شعار بسیار ارزشمند تحت عنوان وفاق ملی مطرح کرد اما ابعاد آن روشن نشده است. وقتی سخن از وفاق میشود، پیام نخستین آن این است که بین گروه «A» و گروه «B»، بین گزاره «A» و گزاره «B» یک فاصله دیدگاهی وجود دارد. برای اینکه گزاره «A» و «B» به هم نزدیک بشوند منطق حکم میکند ابتدا مبانی و اهداف مدنظر وفاق را تعریف کنند. بعد دو طرف ماجرا خودشان را به این رکن سوم و جریان میانی نزدیک کنند تا عملا وفاقی رخ دهد.
وفاق به این معنا که دو طرف ماجرا از ۱۰۰ درصد مطالباتشان دست میکشند و به بخشی از مطالباتشان نمیرسند و به بخش دیگری میرسند. اولین بازتاب ماجرا این است که اساسا وفاق و هدف مدنظر آن را تعریف نکردیم.
فحاشی رادیکال ها
دوم اینکه در مقام بهکارگیری نیروهایی که باید اهداف وفاق را عملیاتی می کردند، یک جانبه عمل شده است. نوعاً رئیس جمهور بنا به محدودیتهایی که داشت، نتوانست گامی به سمت بهکارگیری نیروها بگیرد که بتواند دغدغه طرفداران خودش را در دوران تبلیغات برآورده کند. این مورد در انتصابات خودش را نشان داد و البته در نقد و گلایه نیروهای طرفدارانش هم دیدیم.
این ها مسائلی است که متأسفانه وجود دارد و ما هیچ راهی نداریم که خودمان را از این بحرانها خارج بکنیم. اولین گامی که در بروز بحرانها میتواند به ما کمک بکند ــ و البته با نگاه واقعبینانه ــ بررسی چند نکته است. ابتدا اینکه ۱۰۰ درصد نیروهایی که الان سرکار هستند، مطابق سلیقه رئیسجمهور نیامدند.
از سوی دیگر، ما یک حوزه پارلمانی بهعنوان نهاد قانون گذار داریم که هر روز به دلیل نوعی عقبماندگی سیاسی که در بخش نیرومندی از نمایندگان مجلس وجود دارد، پیگیر درگیری هایشان و مسائل فردی، شخصی و منطقهای هستند.
متأسفانه پارلمان نگاه ملی به معنای واقعی ندارد. برخی تندرویها و عناصر رادیکالی با زبان فحاشی و بیادبی هر روز یک مصیبتی علیه دولت ایجاد می کنند؛ این ها واقعیتهایی است که ما با آن روبهرو هستیم.
از موضع اینکه چه کنیم که از این بحران خارج بشویم، من فکر می کنم دولت باید در دو سه موضوع پیشگام باشد. اولین نکته اینکه رئیسجمهور و نیروهای ستاد شخصی او که ریاستجمهوری را اداره میکنند، باید به سرعت نسبت به بازنشانی و بازنمایی انسجام درون دولت قدم بزرگی بردارند و برای نوعی توافق، تعهد و همقسمی در درون دولت اقدام کنند. مبنا این باشد که ما همگی باید دست به دست هم بدهیم، به مردممان خدمت و بحرانهای روحی و روانی جامعه را مرتفع کنیم. این انسجام باید در داخل دولت نشان داده شود که البته ما نمی بینیم. البته در حوزه برونداد که جنبه تبلیغاتی دارد باید خود را نشان دهد.
ضعف دولت در اطلاع رسانی
نکته دوم این است که دولت از لحاظ نهاد تبلیغاتی و اطلاعرسانی بسیار ضعیف است. نهادها و نیروهایی پیرامون دولت هستند ولی متأسفانه ظرف یک سال و اندی که از ریاست جمهوری آقای پزشکیان گذشته، نتوانستهاند حس اعتماد نخستین را که از ابتدا در حوزه تبلیغات مطرح کردند، تقویت کنند و حتی نتوانستند همان مقدار را هم حفظ کنند.
این نکته هم به نظر من نیازمند یک بازخوانی مجدد است و حوزه اطلاعرسانی با توجه به دسترسیهایی که دارد باید یک تکلیف ملی برای خودش حس کند؛ تکلیفی که میتواند توجیهکننده باشد و مردم را مطلع نگاه دارد.
مالیات
نکته سوم که ربطی به این مسائل ندارد و خیلی اهمیت دارد بحث مالیات است. با توجه به کمبود درآمد نفت و کسری بودجه وحشتناک و سراسری، الان نهادهای مالیاتی و عوارضی به جان بنگاههای اقتصادی، افراد حقیقی و نهادهای حقوقی افتاده اند. بدون مبنا، بی هیچ استدلالی و به صورت فراگیر در حال سرکیسه کردن مردم هستند.
این نکتهای است که دولت متأسفانه نفهمیده یا بیتوجه بوده یا کارگزارانش نسبت به این ماجراها درکی از مردم ندارند. این موارد مصیبتهایی به وجود میآورد که به نظر من پاشنه آشیل جدید بر سر راه دولت است.
از آن طرف باید در سطح سران سه قوه گفتگو صورت گیرد و عوامل مخل یکپارچگی، هم اندیشی و همگرایی را از عرصه تأثیرگذاری خارج کنند. مجلس و به خصوص شخص آقای قالیباف باید در این رابطه نیروهای رادیکال را کنترل کند، به آنها تریبون ندهد و جلوی فحاشیها، حرفهای ناموجّه و دروغپردازیها را بگیرد.
همچنین دستگاه قضا هم باید یک تصویر نسبتا آرام بخش به جامعه منتقل کند. البته به تازگی آقای اژه ای اقدامات موثری انجام داده است و در رابطه با ضرورت مصالحهطلبی و مصالحهجویی در برخی پروندههای سیاسی دستوراتی صادر کرد. بنابراین، رؤسای سه قوه و مشخصاً شخص آقای پزشکیان باید از همه ظرفیت ها استفاده کنند تا از این بحران و گرفتاری که فقط نامش «وفاق» شده و عملاً واقعیتش «افتراق»است، خارج شوند.
تغییرات کلیدی در نزدیکی رئیس جمهور
*به نظر شما وقت آن نرسیده برخی تغییرات کلیدی در بدنه نزدیک به آقای پزشکیان صورت گیرد؟
رئیسجمهوری ستاد عمومی دارد؛ دولت هم یک ستاد شخصی دارد که ارکان ریاستجمهوری به حساب می آیند. مجموعه ستاد شخصی آقای پزشکیان عملاً نتوانستهاند به او خدمات درستی بدهند. من در کل موافقم آقای رئیسجمهور برای تحقق همان انسجامی که در سطح دولت مطرح کرد، اولین گامش را در رابطه با انسجام ستاد شخصیاش بردارد.
این ستاد شخصی بسیار مهم است چون میتوانند به نقش جمعی رئیس جمهور قوت و اقتدار بدهند و با ابزار ستاد شخصی نیرومند، آن انسجام ملی و عمومی را محقق کنند. بنابراین ستاد شخصی پزشکیان ستادی نیست که پاسخگوی منویات، مأموریتها، مسئولیتها و اهداف تعریف شده پزشکیان باشد.
*برخی اصولگرایان مدعی هستند اختلافات در دولت آقای پزشکیان به این دلیل بود که اصلاحطلبان سهم بیشتری از دولت میخواستند اما به آنها داده نشد. پاسخ شما چیست؟
اصلاحطلبان که سهمی مطالبه نکردند. هیچ عنصر اصلاحطلبی از منظر احزاب اصلاحطلب هم به رئیسجمهور معرفی نشده است. حداکثر توقع اصلاحطلبان این است که منویات اصلاح طلبانه مورد نظر مردم توسط هر عنصری، حتی عنصر اصولگرایی توانمند، تامین شود.
آقای روحانی با سابقه فکر اصولگرایی و از عناصر کلیدی جریان اصولگرا، دولتی تأسیس کرد. ولی روندها و رویکردهایش کاملاً اصلاحطلبانه بود. اصلاحطلبان بدون هیچگونه توقع فردی و سازمانی او را همراهی و حمایت کردند. این موضوع دلالت بر این دارد که سیستم اصلاح طلبان معطوف به مردم نیست بلکه معطوف به برنامه ها و تحقق منویات اصلاح طلبانه و مورد مطالبه مردم است.
اقتصادنیوز
