جهان‌صنعت جامعه ایران را بعد از رخدادهای سال1401 بررسی می‌کند:

شهریوری که در ذهن‌ها ماندگار شد

مهدیه بهارمست- پویا اصل باغ
کدخبر: 556870
با گذشت سه سال از وقایع سال 1401، شکاف میان مردم و دولت همچنان وجود دارد و نیاز به تغییر در رویکردهای سیاستگذاران برای حفظ آشتی ملی احساس می‌شود.
شهریوری که در ذهن‌ها ماندگار شد

مهدیه بهارمست- پویا اصل باغ- وقایع سال۱۴۰۱ در حافظه جمعی و تاریخی ایرانیان با گذشت سه سال همچنان باقی مانده است. از سوی دیگر شاید بتوان جامعه ایران را به قبل و بعد از شهریور سال مذکور تقسیم کرد. مرگ مهسا امینی و رخدادهای پس از آن نشان داد فاصله زیادی میان خواسته مردم و آنچه سیاستگذاران می‌خواهند وجود دارد. از منظر جامعه‌شناختی شکل‌گیری خلأ بین مردم و دولت، بی‌اعتمادی عمومی را افزایش داده و در ادامه آن بحران‌های زیادی را نیز به بار خواهد آورد. اکنون که سه سال از آن روزهای پرالتهاب می‌گذرد، نه مردم خواسته‌شان را فراموش کرده و نه برخی افراد مانند تندروها از موضع خود کوتاه آمده‌اند. با این وجود اما با روی کار آمدن دولت میانه‌رو مسعود پزشکیان و سپس پایان یافتن جنگ ۱۲روزه، سیاستمداران کشور روند متعادل‌تری را نسبت به گذشته در پیش گرفتند و جامعه نیز در قیاس با دوره‌های قبلی دگرگونی فراوانی را تجربه کرد.  از سوی دیگر حضور نسل جدید در اعتراضات زن، زندگی، آزادی نشان داد که این نسل نسبت به محدودیت‌ها و فشارهای موجود سکوت نخواهند کرد و برای رسیدن به خواسته‌هایشان پافشاری می‌کنند. همین موضوع حاکی از آن است که میان باورهای نسل جدید و دولت، خلأ گسترده‌ای وجود دارد که باید این شکاف را به نوعی کوتاه و ترمیم کرد. با این حال بعد از پایان سال۱۴۰۱، برخی افراد تندرو همچنان بر موضوعاتی مانند حجاب و فیلترینگ پافشاری کرده و از آن به‌عنوان ابزاری برای مقصودهای سیاسی خود استفاده می‌کنند. بسیاری از افرادی که در بدنه سیاسی کشور حضور دارند، بارها نسبت به لجبازی تندرویان هشدار داده و آن را آسیب‌زا عنوان کرده‌اند. مجموع این عوامل نشان می‌دهد همچنان فاصله‌ای میان مردم و دولت وجود دارد اما در مقایسه با آنچه  درگذشته وجود داشت، شرایط مساعدتر شده است. با این حال اگر سیاستگذاران بخواهند این خلأهای باقیمانده را ترمیم کنند باید برخی دیدگاه‌های خود را در جهت حفظ آشتی با مردم و جامعه تغییر دهند.

از شهریور۱۴۰۱ تا شهریور۱۴۰۴

قبل و بعد از شهریور۱۴۰۱ یک‌سری اقدامات انجام شده از سوی صاحب منصبان باعث گسست میان مردم و سیاستمداران شد اما بعضی از آنها در طول دو سال گذشته دستخوش تغییراتی شد که نشان‌دهنده انعطاف دولت و عقبگرد آن نسبت به رویکردهای گذشته خود است؛ این اقدامات عبارتند از:

طرح حجاب‌بان‌ها

با گذشت سه سال بسیاری از محدودیت‌ها مانند سختگیری در حجاب، فیلترینگ و فشارهای اجتماعی همچنان پابرجاست. بعد از رخدادهای سال مذکور، یکی از اقدامات قابل تاملی که به ابتکار شهردار اجرا شد، حضور حجاب‌بان‌ها در مترو و اماکن عمومی بود. عمده حضور این افراد به سال۱۴۰۲ بازمی‌گردد که به تدریج رنگ باخته است. این طرح برای ممانعت از ورود افراد بی‌حجاب و بدحجاب شکل گرفت.

از سوی دیگر جریمه نقدی و توقیف خودروی افراد فاقد حجاب هم از ابتکارات دیگری بود که واکنش‌های متعددی را به همراه داشت. این اقدامات در حالی انجام شد که بسیاری بر این باورند نباید بر طبل این رفتارهای تند کوفت؛ به نوعی باید از گذشته درس گرفت و تکرار خطاهای قبل، خلأ میان مردم و مسوولان را گسترده‌تر می‌کند. باوجود همه نقدها و هشدارها، سرانجام این طرح ادامه پیدا نکرد و می‌توان آن را سیگنال مثبتی از سوی سیاستگذاران دانست.

رفع فیلترینگ یک مطالبه عمومی

مساله بعدی در باب فیلترینگ است. این امر اما محدود به سه سال گذشته نیست ولی بعد از حوادث سال۱۴۰۱ شدت بیشتری پیدا کرد. فضای مجازی یک ارتباط جهانی است و بسیاری از آن برای کسب درآمد و گذران معیشتی استفاده می‌کنند. در این مدت بسیاری از کارشناسان ادامه‌دار بودن این محدودیت را آسیب‌زا توصیف کرده و بارها درباره وجود فیلترینگ هشدار دادند. از سوی دیگر این موضوع آنقدر اهمیت دارد که پایش به مناظرات انتخاباتی ریاست‌جمهوری نیز باز شد. بسیاری از کاندیداها از آن به عنوان یک وعده شیرین استفاده کرده‌ و بارها قول رفع فیلتر را دادند. در دی‌ماه سال گذشته اولین گام برای رفع فیلتر برخی سکوهای خارجی مانند واتساپ و گوگل‌پلی توسط دولت برداشته شد. با این حال اما همچنان دیگر سکوهای مهم مانند اینستاگرام، تلگرام، ایکس(توئیتر سابق) همچنان فیلتر مانده‌اند. طبق آمارها بیش از ۶۰‌میلیون نفر در کشور از فیلترشکن‌ استفاده می‌کنند. به باور بسیاری از کارشناسان این رفتار جامعه بدان معناست که دیدگاه فیلترینگ از نگاه مردم مورد قبول واقع نیست و حالا تبدیل به یک مطالبه عمومی نیز شده است. به باور بسیاری ادامه‌دار بودن محدودیت‌ها بر فضای مجازی نه به صلاح مردم است و نه به نفع مسوولان. حتی در جنگ ۱۲روزه شاهد بودیم که فیلترشکن‌ها، ابزار و بستری مناسب برای آسیب به کشور بود. با این حال این مطالبه و این خواسته مردم به خاطر فشارهای وارد شده از سمت یک‌سری افراد همچنان پابرجاست و رفع این محدودیت‌ها با مشکلات مواجه است.

مخالفت‌ها با تداوم فعالیت گشت ارشاد

بعد از مرگ مهسا امینی و حساسیت‌های موجود، قرار بر آن شد که در مساله گشت ارشاد و برخورد آنان با زنان، بازنگری صورت گیرد. براساس نظر کارشناسان، حضور گشت ارشاد در خیابان‌ها و نوع رفتار آنان برای تغییر در پوشش زنان نه‌تنها کارساز نبوده بلکه آسیب‌زا نیز بوده است. از منظر روانشناسی نوع برخورد و حضور گشت ارشاد در جامعه آسیب‌های روانی را هم به‌دنبال دارد. به باور بسیاری از متخصصان حوزه درمان، این امر علاوه بر افزایش اضطراب و نگرانی‌ها، انسانیت افراد را نیز نشانه می‌گیرد و باید در این زمینه تغییر دیدگاه از سمت سیاستگذاران صورت گیرد. با این حال بعد از مرگ مهسا امینی، حضور گشت ارشاد در خیابان‌ها کم‌وبیش احساس شد اما این رویکرد نیز بعد از پایان یافتن جنگ ۱۲روزه و سیگنال مثبت دولت، دستخوش انعطاف شد.

آزادی‌های مدنی، لازمه یک جامعه

دموکراسی، آزادی‌‌بیان و خواسته‌های مدنی یک شرط برای جامعه زنده و پویاست. اعتراضات سال۱۴۰۱ نشان داد که باور مردم نسبت به در اختیار داشتن این آزادی‌ها یک خواسته طبیعی و عمومی است. مواردی مانند عدم فشار در بحث پوشش، آزادی بیان، از بین بردن محدودیت بر رسانه و موضوعات دیگر. هر یک از این موضوعات زیرمجموعه‌های فراوانی مثل موتورسواری بانوان، حق انتقاد و فعالیت سیاسی و اجتماعی دارند. به باور بسیاری از کارشناسان، اهمیت این مطالبات همانند بحث معیشت و اقتصاد باید مورد توجه مسوولان قرار گیرد. دیدگاه مردم به نسبت گذشته تغییر کرده و این موضوع را نمی‌توان انکار کرد. از دید صاحب‌نظران ایجاد این امکانات می‌تواند خلأهای موجود را کاهش داده و زمینه‌های آشتی ملی در جامعه شکل بگیرد. آنها همچنین معتقدند که فشار و بازداشت‌ها به خاطر نوع افکار و اعتقادات سیاسی و اجتماعی شرایط را دشوار کرده و به‌دنباله آن پدیده‌هایی مانند مهاجرت، بی‌اعتمادی عمومی، خودسانسوری و معضلات دیگر در جامعه رخ می‌دهد. مجموعه این اقدامات و گام‌های برداشته شده بعد از اعتراضات سال۱۴۰۱ توانست فاصله ایجاد شده میان مردم و سیاستگذاران را بهبود بخشد اما برخی از آنها به‌واسطه تندروی یک‌سری افراد هنوز پابرجا مانده است.

تندروها سدی مقابل آشتی ملی

در دوره‌های مختلف و سالیان گذشته تندرویان افراطی با اظهارات قابل تامل خود سد بزرگی برای آشتی ملی بودند. قبل و بعد از رخدادهای سال۱۴۰۱ این افراطی‌گری‌ها افزایش یافت که به باور بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی، روند آنان آسیب جدی را به کشور وارد می‌کند. یک‌سری از رسانه‌ها، نمایندگان و مسوولان تندرو در موضوعاتی مانند پافشاری برای تصویب لایحه حجاب، محدودسازی فضای مجازی و فضای سیاسی کشور گام‌های منفی برداشته و بر ادامه آن نیز تاکید دارند. از منظر جامعه‌شناختی این رویکردها نه‌تنها خلأهای باقیمانده را ترمیم نمی‌کند بلکه آشتی نسبی ملی را خدشه‌دار نیز می‌کند. باوجود فشارهای وارد شده از سمت تندروها، برخی مدیران رویکرد بهتری را اعمال کرده و توجه خود را به سمت مردم سوق دادند.

آبان ۹۸ بستری برای شهریور ۱۴۰۱

اعتراضات آبان ۹۸ و شهریور ۱۴۰۱ از دید کارشناسان متفاوت یا تشابهات نسبی با یکدیگر دارند. در آبان سال۱۳۹۸ با اعلام گرانی بنزین و افزایش قیمت‌ها در آن سال، اعتراضات شکل گرفته برای نارضایتی از وضعیت اقتصادی کشور بود اما در شهریور سال۱۴۰۱، مطالبات در جهت خواسته‌های مدنی بود. با این حال بسیاری از کارشناسان اعتراضات۹۸ را بستری برای رسیدن به خواسته‌ها عنوان کردند. از سوی دیگر برخی کنشگران اجتماعی، اعتراضات۱۴۰۱ را دنباله آبان۹۸ عنوان کرده‌اند اما مطالبات و انتظارات جامعه در این دو رخداد با یکدیگر تفاوت اساسی دارد. به باور بسیاری اعتراضات ۹۸ یک اعتراض معیشتی-اقتصادی بود اما رخدادهای سال۱۴۰۱ نقطه عطفی برای خواسته‌ها و آزادی‌های مدنی است.

رخداد ۱۴۰۱ از دید روانشناسان

در همین راستا دکتر امیر لطفی حقیقت، پژوهشگر و روان‌درمانگر تحلیلی- شناختی درباره رخدادهای سال۱۴۰۱ و اثرات آن بر جامعه به «جهان‌صنعت» گفت: این رخداد مانند یک تکان شدید اجتماعی و روانی عمل کرد که باورها، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه را به چالش کشید. جوانان به ویژه کسانی که در جست‌وجوی هویت، معنا و نقش اجتماعی خود هستند، با تجربه‌ای مستقیم از تضاد میان آرزوهای خود و محدودیت‌های واقعی روبه‌رو شدند. حتی کسانی که در صحنه حضور نداشتند، با مشاهده رخداد، نوعی آگاهی جمعی و حس همبستگی پیدا کردند. آنها همزمان قدرت مشارکت در صحنه را تجربه و هم بی‌قدرتی در مواجهه با ساختارهای محدودکننده را حس کردند. این تجربه باعث شد بسیاری از جوانان درباره جایگاه خود در جامعه، مسیر آینده و نقش‌شان در شکل‌دهی تغییرات اجتماعی تفکر عمیق‌تری داشته باشند.

وی افزود: تاثیر این رخداد تنها هیجانی نبود بلکه هویتی و روانشناختی بود. بسیاری از جوانان بعد از تجربه چنین رخدادی، نسبت به ساختارهای موجود پرسشگر و منتقد شدند و آرزوها و ایده‌های خود را با واقعیت‌های اجتماعی تطبیق دادند. به نوعی این حادثه نقطه‌ای برای شکل‌گیری هویت اجتماعی نسل جدید بود؛ جایی که تجربه جمعی و فردی در هم آمیخت و یک آگاهی جدید اجتماعی ایجاد کرد.

لطفی حقیقت با اشاره به سوگ جمعی تشریح کرد: می‌توان گفت جامعه وارد یک سوگ جمعی و نمادین شد؛ سوگی برای امیدها، فرصت‌ها و باورهایی که به نظر می‌رسید از دست رفته‌اند. این سوگ مردم را به شکل عاطفی و روانی با رخداد و پیامدهای آن درگیر کرد و به نوعی تجربه‌ای مشترک و پیونددهنده ایجاد کرد. دلیل اینکه هنوز یادآوری می‌شود این است که این تجربه محدود به یک اعتراض سیاسی کوتاه نبود بلکه نماد تضاد میان ارزش‌ها و محدودیت‌های اجتماعی شد.

او ادامه داد: هر نسل جدید با بازخوانی رخداد تلاش می‌کند ارتباطی میان گذشته و شرایط حال خود برقرار کند. این یادآوری ادامه دارد زیرا این تجربه معیار و نقطه مرجعی برای فهم عدالت، مقاومت و هویت جمعی شده است. حتی کسانی که در آن زمان حضور نداشتند، با بازتاب رسانه‌ای و فرهنگی، با آن درگیر می‌شوند و آن را بخشی از حافظه جمعی جامعه می‌دانند. این سوگ جمعی همزمان تجربه‌ای از فقدان و امید بوده و این تضاد باعث ماندگاری آن در تاریخ اجتماعی جامعه شده است.

این کارشناس درباره حضور نسل جوان در اعتراضات سال۱۴۰۱ معتقد است: نسل جدید معمولا این رخداد را به شکل نمادین، بازنمایی‌شده و فرهنگی تجربه می‌کند، نه الزاما به شکل کنش مستقیم در خیابان. آنها از رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و گفت‌وگوهای فرهنگی برای بازخوانی، نقد و تحلیل رخداد استفاده می‌کنند و می‌کوشند میان تجربه تاریخی و زندگی شخصی خود پیوند برقرار کنند. این نسل رخداد را به عنوان نمادی از مقاومت، تلاش برای عدالت و آرزوهای جمعی می‌بیند و از آن برای سنجش وضعیت فعلی جامعه بهره می‌گیرد. در بسیاری از موارد این بازخوانی و تحلیل، مکانیسمی برای هویت‌سازی و درونی‌سازی تجربه‌های جمعی شده است. نسل جوان همزمان با یادآوری رخداد احساس می‌کند بخشی از تجربه تاریخی بزرگ‌تر است و از این طریق ارتباطی معنایی و روانشناختی با گذشته برقرار می‌کند حتی اگر اقدام مستقیم سیاسی نکند.

وی با اشاره به اثرات این رخداد بر جامعه گفت: بخش قابل‌توجهی از جامعه به ویژه جوانانی که انتظار تغییر داشتند، پس از رخداد دچار احساس ناامیدی و انزوای روانی و اجتماعی شدند. تجربه محدودیت‌ها، سرکوب و ناکامی در تحقق آرزوهای جمعی باعث شد بسیاری حس کنند امیدهایشان بی‌ثمر است. این ناامیدی هم فردی و هم جمعی بود و در ذهن و روان نسل جوان تاثیر عمیقی گذاشت. این انزوا موجب کاهش اعتماد به ساختارهای اجتماعی و مشارکت مستقیم شد اما در عین حال برخی جوانان راه‌های نمادین و فرهنگی برای پردازش تجربه پیدا کردند مثل بازنمایی هنری، روایت‌های ادبی و گفت‌وگوهای اجتماعی. این روند نشان می‌دهد حتی در مواجهه با ناکامی جامعه تلاش می‌کند تجربه جمعی را معنا‌دار و قابل بازخوانی کند و با آن کنار بیاید. لطفی‌حقیقت در پایان بیان کرد: رخداد منجر به اضطراب اجتماعی و فشار روانی گسترده شد. جامعه دچار یک وضعیت هیجانی درهم‌تنیده شد که شامل همزمان میل به مشارکت و امید به تغییر و ترس از پیامدهای اجتماعی بود. این اضطراب خود را در رفتارهای روزمره، گفت‌وگوها، سبک زندگی و حتی نگرش نسل جوان نسبت به آینده نشان داد. بسیاری احساس کردند امنیت و ثبات هویتی‌شان تحت تاثیر قرار گرفته است و نمی‌توانند به راحتی به جامعه اعتماد کنند. با این حال جامعه از طریق هنر، رسانه و روایت‌های جمعی تلاش کرد این فشارها را پردازش و بازتعریف و تجربه‌های جمعی را به شکل معنادار بازتولید کند. این فشار روانی و اضطراب، هرچند تا حدی فروکش کرد اما آثار آن هنوز در شکل‌گیری هویت اجتماعی، رفتار نسل جوان و گفت‌وگوهای عمومی قابل مشاهده است. در کنار این موارد جدای از بحث حضور مردم و جوانان در رخدادهای سال۱۴۰۱، بحث فشار بر قشرهای مختلف جامعه مانند وکلا، هنرمندان و فعالان حوزه‌های متنوع است. به باور بسیاری محدودیت بر چهره‌ها و مشاغل دخیل در سیاستگذاری‌ها می‌تواند مشکل ایجاد کند، حال در ادامه بیشتر این مساله را بررسی می‌کنیم.

فشار محدودیت بر قشرهای مختلف جامعه

یکی از موضوعات مهمی که در رخدادهای سال۱۴۰۱ انجام شد، بحث فشار و بازداشت قشرهای مختلف جامعه مانند وکلا، هنرمندان، کنشگران، روزنامه‌نگاران و… بود. این امر سبب شد برخی چهره‌های مشهور مانند بازیگران و فعالان حوزه‌های مختلف به‌خاطر اظهارات خود توبیخ یا ممنوع‌الکار شوند. این فشارها نمونه‌ای از فاصله میان مردم و سیاستگذاران است. یکی از مهم‌ترین قشرها که در رخدادهای۱۴۰۱ آسیب دید، وکلا و حقوقدانان بودند. این بخش از جامعه که وظیفه دفاع از حق و عدالت را نیز برعهده دارند، در طول رخدادهای سال۱۴۰۱ به‌خاطر عنوان کردن نظرات سیاسی و شخصی در فضای مجازی در بعضی از موارد در طول سال‌های گذشته به ویژه در اعتراضات شهریورماه۱۴۰۱ با فشار و محدودیت‌هایی مواجه بودند. طبق داده‌های غیررسمی حدود ۴۴وکیل در سال مذکور به‌خاطر ارائه نظرات سیاسی خود و شرکت کردن در اعتراضات، بازداشت یا توبیخ شدند. از نظر حقوقدانان این امر آسیب جدی را به این بخش از جامعه وارد خواهد کرد و حتی منجر به لطمه دیدن مدافعان عدالت نیز می‌شود. در همین راستا علی نجفی‌توانا، حقوقدان و استاد حقوق جزا درباره بازداشت و فشار بر وکلا به «جهان‌صنعت» گفت: وکلای دادگستری بنابر تربیت و ذات رسالتی که برعهده دارند، برای دفاع از وجهه‌های قانونی در جهت منافع موکل‌شان قطعا باید از استقلال و آزادی بیان برخوردار باشند بنابراین وکیل دادگستری براساس صراحت اصل۳۵ قانون‌اساسی و همچنین اسناد بین‌المللی و اعلامیه جهانی حقوق بشر باید در چارچوب وظایف محوله بتوانند با آزادی کامل، بدون توهین، اتهام و افترا باید از موکل خود دفاع کنند و این در جهت حاکمیت قانون است.

وی افزود: دولت‌ها موظفند این آزادی را برای وکلا فراهم کنند. متاسفانه در بعضی از موارد دیده شده که دفاع از موکل موجب بروز مشکلاتی برای وکلا شده و آنها آنطور که باید مورد حمایت قرار نگرفته‌اند. در پیوند اخباری که در خصوص بازداشت برخی همکارانمان منتشر می‌شود، اطلاع دقیقی نداریم. نمی‌دانیم که آیا وکلا به علت دفاع از موکل‌شان مورد بازخواست قرار گرفتند یا به خاطر اتهاماتی مانند اقدام علیه امنیت کشور. اگر به‌خاطر دفاع از موکل باشد، خلاف اصل ۳۵ قانون و مقررات جزایی تلقی می‌شود و مسلما قوه قضاییه باید نسبت به این مورد بازنگری داشته باشد.

نجفی‌توانا با اشاره به این موضوع تشریح کرد: اگر اتهام صورت گرفته به علت ابراز عقاید و مطالبات اجتماعی باشد ابتدا باید نوع اتهام را بررسی کرد و در وهله بعدی رفتار وکلا را در چارچوب قانون مورد ارزیابی حقوقی و قانونی قرار داد. باید مشخص شود که جرم سیاسی است یا عادی. فراموش نکنیم که فضای مجازی محلی برای ابراز عقیده و آزادی بیان است. با این حال وکلا باید با رعایت قانون و بررسی دقیق به‌گونه‌ای حرکت کنند که در بدنه قانون باشد. به هرحال باوجود همه شرایط وکلا باید مورد حمایت قرار گیرند. این حقوقدان در پایان این نکته را اضافه کرد: اگر وکلا از بیم ابراز عقیده، مطلبی را عنوان نکنند با چالش استقلال نقد روبه‌رو خواهیم شد و چالش فقدان نقد موجب عدم شفافیت و از بین بردن یکی از ابزارهای مبارزه با فساد است چون این وکلا هستند که باید امور کشور را در چارچوب قانون مورد ارزیابی قرار دهند. مسوولان باید توجه داشته باشند که جامعه پر التهاب است. بخشی از جامعه، از سیستم اقتصادی و فرهنگی رضایت کامل ندارند و این به صورت واکنش‌های منفی مدنی جلوه می‌کند. وکلا باید با معیارهای قانونی رویکرد مدیران را مورد بررسی قرار دهند و اگر محدودیتی باشد و امکان نقد وجود نداشته باشد، در حقیقت یک نوع انرژی منفی را به جامعه القا می‌کنیم بنابراین اگر قرار است گوش شنوایی داشته باشیم باید از اساتید، حقوقدانان و فعالان مختلف استفاده کنیم.

این فشارها نشان می‌دهد رابطه میان قشرهای متنوع و مدیران نیاز به بازنگری دارد اما با این حال در طول ماه‌های اخیر این امر به نسبت گذشته، بهبود یافته و فاصله‌ها تاحدودی کمتر شده و آسیب‌های وارد شده در دورهای قبل ترمیم پیدا کرد.

آشتی ملی در جهت حفظ انسجام ملی

پیشتر گفته شد که پس از سال۱۴۰۲ گام‌های مثبتی از سوی سیاستگذاران کشور در جهت آشتی میان مدیران سیاسی و مردم برداشته شد. شاید بتوان دو علت اصلی برای آن عنوان کرد؛ مدیران ارشد متوجه شدند که رویکردهای گذشته کمکی به آشتی با مردم نمی‌کند و چه بسا اوضاع را آشفته‌تر نیز خواهد کرد. از سمت دیگر وقوع جنگ ۱۲روزه و انسجام فعلی، امتیازی مثبت برای مشروعیت تلقی شده که می‎‌تواند بی‌اعتمادی شکل گرفته در سالیان گذشته را بهبود بخشد. در واقع ایجاد فضای امن، آزادی بیان و توجه به مطالبات عمومی می‌تواند کمک شایانی به آشتی ملی عطا کند.

چه درسی باید از گذشته گرفت؟

در پایان گفتنی است مرگ مهسا امینی و رخدادهای پس از آن لازمه توجه به اتفاقات گذشته را به‌وجود آورد. دولت و سیاستگذاران اگر بخواهند شکاف باقیمانده را از بین ببرند باید در برخی دیدگاه‌های خود نسبت به خواسته‌های مردم بازنگری انجام دهند. در واقع قدم‌های برداشته شده از سمت مسوولان ارشد توانست اوضاع پرالتهاب و پیچیده کنونی را تا حدودی ترمیم کند.

این نکته قابل ذکر است که لازمه هر کشور موفقی، بحث دوستی میان دولت و مردم است. نمی‌توان تنها با اتکا به نظرات تندروها و متعصبان، جامعه را اداره کرد بلکه باید همه در ابراز عقاید خود به میان بیایند تا بتوان کشور را از شرایط فعلی رها کرد. بسیاری از رویکردهای گذشته که موارد متعدد آن را بررسی کردیم نه‌تنها کمکی نکرد بلکه آسیب‌زا بود و شرایط را بیش از پیش دشوارتر کرده است. حال با گذشت سه سال از رخدادهای سال۱۴۰۱، شرایط و احوالات جامعه بهتر شده اما بحث معیشت و اقتصاد دارای کاستی‌های زیادی است. اگر دولت بتواند این مشکلات را حل کند، می‌تواند امید به آشتی گسترده میان مردم و خود باشد.

وب گردی