سپر اقتصادی نسلها

جهانصنعت – صندوقهای ذخیره ثروت ملی یا همان صندوقهای ثروت حاکمیتی، بهعنوان یکی از مهمترین نهادهای مالی در جهان شناخته میشوند. این صندوقها در حقیقت ظرفی هستند برای مدیریت بخشی از درآمدهای ارزی کشورها، بهویژه درآمدهایی که از منابع طبیعی و تجدیدناپذیر مانند نفت و گاز بهدست میآید. فلسفه اصلی تشکیل این صندوقها، تبدیل داراییهای زودگذر به سرمایههای پایدار و بلندمدت است تا هم نسل امروز و هم نسلهای آینده از آن منتفع شوند. ایده تشکیل چنین صندوقهایی از این واقعیت نشأت گرفت که منابع طبیعی مانند نفت سرانجام روزی پایان مییابند. اگر کشوری تمام درآمدهای نفتی یا معدنی خود را در همان سالهای تولید خرج کند، نهتنها آینده نسلهای بعدی را تضییع کرده بلکه در معرض نوسانات شدید بازار جهانی نیز قرار میگیرد. بنابراین دولتها برای ایجاد ثبات اقتصادی، مقابله با شوکهای قیمتی و همچنین ذخیرهسازی ثروت برای آیندگان، اقدام به تشکیل صندوقهای ذخیره ثروت کردند.
عملکرد این صندوقها معمولا در سه حوزه خلاصه میشود: تثبیت اقتصاد کلان، مدیریت ذخایر ارزی و سرمایهگذاری بینالمللی. در بُعد تثبیت، صندوق میتواند به دولت کمک کند تا در زمان کاهش قیمت نفت یا سایر کالاهای صادراتی، منابع لازم برای جبران کسری بودجه را در اختیار داشته باشد. در بُعد ذخایر ارزی، صندوق بهعنوان یک پشتوانه مالی برای جلوگیری از بیثباتی نرخ ارز عمل میکند و در بُعد سرمایهگذاری، منابع صندوق در بازارهای جهانی، پروژههای زیرساختی یا صنایع استراتژیک سرمایهگذاری میشود تا سود پایدار برای کشور ایجاد کند. در جهان امروز، برخی صندوقها به غولهای مالی تبدیل شدهاند. صندوق بازنشستگی نروژ با بیش از یکتریلیون دلار دارایی، نمونهای شاخص است که سرمایههای نفتی این کشور را به سرمایهگذاریهای گسترده در سهام و اوراق قرضه جهانی تبدیل کرده است. صندوق ابوظبی و صندوق قطر نیز از نمونههای موفق منطقه خاورمیانه هستند که با مدیریت حرفهای منابع نفتی، توانستهاند اقتصاد کشور خود را متنوع کرده و در صنایع غیرنفتی حضور پررنگی داشته باشند.
با این حال، کارنامه صندوقهای ذخیره ثروت ملی همیشه درخشان نبوده است. در برخی کشورها ضعف در حکمرانی، شفاف نبودن صورتهای مالی و استفاده سیاسی از منابع صندوق باعث شده این سرمایه ملی بهجای تقویت اقتصاد و آیندهنگری، صرف هزینههای جاری دولت یا حتی فساد مالی شود. بنابراین یکی از شروط اصلی موفقیت چنین صندوقهایی، استقلال نهادی، شفافیت و پاسخگویی است. در ایران نیز تجربه صندوق توسعه ملی به همین ایده بازمیگردد. این صندوق با هدف کنار گذاشتن بخشی از درآمدهای نفتی برای سرمایهگذاری و حمایت از تولید ایجاد شد اما بهدلیل فشارهای بودجهای دولتها، بارها از منابع آن برای جبران هزینههای جاری استفاده شده است. این مساله باعث شده کارکرد بلندمدت صندوق تضعیف شود و اهداف اولیه آن محقق نشود.
اهمیت صندوقهای ذخیره ثروت ملی در شرایط تحریمی و پرنوسان ایران دوچندان است. وجود چنین صندوقی میتواند نقش یک سپر اقتصادی را ایفا کند؛ سپری در برابر تکانههای ارزی، کاهش قیمت نفت یا فشارهای خارجی اما این سپر تنها زمانی کارآمد است که اصول حکمرانی خوب، استقلال مدیریتی و شفافیت مالی در آن رعایت شود. به بیان ساده، صندوقهای ذخیره ثروت ملی میتوانند پلی باشند میان منابع زودگذر امروز و سرمایه پایدار فردا. اگر درست مدیریت شوند، نهتنها ثبات اقتصادی ایجاد میکنند بلکه امنیت مالی نسلهای آینده را نیز تضمین خواهند کرد. در غیر این صورت، تنها به حسابی پر از برداشتهای مقطعی بدل میشوند که هیچ دستاوردی جز تکرار چرخه کسری بودجه برای کشور ندارد.