«جهان‌صنعت» عملکرد بازار سرمایه در نخستین روز کاری هفته را بررسی کرد؛

سقوط آزاد بازار سهام

دیبا حاجیها
کدخبر: 538657
بازار سرمایه ایران در نخستین روز کاری هفته با ریزش شدید شاخص‌ها و خروج گسترده نقدینگی مواجه شد که نشان‌دهنده بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران به آینده بازار و سیاست‌های اقتصادی است.
سقوط آزاد بازار سهام

دیبا حاجیها- بازار سرمایه در روز گذشته با یکی از شدیدترین ریزش‌های خود در هفته‌های اخیر مواجه شد. شاخص‌کل بورس با افتی سنگین معادل ۶۰‌هزار و ۲۷۵واحد، به سطح ۳‌میلیون و ۴۱۶‌هزار و ۸۰واحد رسید و افت ۹۴/‏۱‌درصدی را به ثبت رساند؛ عددی که برای بسیاری از فعالان بازار به‌منزله هشدار جدی درباره وضعیت شکننده معاملات تلقی می‌شود. فشار فروش در اغلب گروه‌ها مشهود بود و تقاضای مؤثری برای مقابله با روند نزولی دیده نشد.

از سوی دیگر، شاخص‌کل هم‌وزن نیز که نمایانگر عملکرد کلیه نمادها فارغ از بزرگی یا کوچکی آنهاست، ۱۳‌هزار و ۳۹۶واحد کاهش یافت و در عدد ۹۴۲‌هزار و ۹۳۷واحد ایستاد که معادل ریزش ۴/‏۱‌درصدی است. این افت قابل‌توجه در شاخص هم‌وزن، نشان‌دهنده آن است که نه‌تنها نمادهای بزرگ و شاخص‌ساز بلکه طیف گسترده‌ای از نمادهای کوچک‌تر بازار نیز تحت فشار فروش قرار گرفتند و در صف‌های فروش قفل شدند.

رفتار بازار در این روز به‌وضوح حاکی از تردید و بی‌اعتمادی سهامداران نسبت به آینده سیاستگذاری‌ها و شرایط کلان اقتصاد بود. نبود جریان ورودی پول هوشمند، ابهام در روند مذاکرات میان ایران و آمریکا و چشم‌انداز نه‌چندان شفاف صنایع باعث شد تا بخش قابل‌توجهی از فعالان ترجیح دهند سرمایه خود را از بازار خارج کنند یا در حاشیه بمانند. این روند در صورت ادامه، می‌تواند به بحران عمیق‌تری برای بازار سرمایه تبدیل شود، مگر آنکه نشانه‌هایی از ثبات و اصلاح سیاستی دیده شود.

جولان ترس در تابلوی معاملات

بازار سرمایه در جریان معاملات روز گذشته بار دیگر شاهد یکی از کم‌رمق‌ترین روزهای خود در ماه‌های اخیر بود. در بخش سهام، حق‌تقدم و صندوق‌های سهامی، ارزش معاملات تنها به حدود ۸‌هزار‌میلیارد تومان رسید که از منظر حجم گردش پول، در محدوده‌ای بسیار پایین قرار دارد و نشانه‌ای از بی‌رمقی و بی‌اعتمادی فعالان بازار نسبت به آینده سرمایه‌گذاری در این بخش است. این سطح پایین از ارزش معاملات وقتی نگران‌کننده‌تر می‌شود که بدانیم بخش عمده‌ای از همین معاملات نیز صرف فروش‌های سنگین و بدون خریدار مؤثر بوده است.

بررسی دقیق‌تر جریان پول نشان می‌دهد که سرانه خرید حقیقی‌ها تنها در حدود ۲۷‌میلیون تومان بوده، در حالی که سرانه فروش به بیش از ۶۵‌میلیون تومان رسیده است. این نسبت نابرابر به‌وضوح نشان‌دهنده برتری مطلق فروشندگان در بازار دیروز بود که منجر به خروج حدود ۳‌هزار‌میلیارد تومان پول از بخش سهام و صندوق‌های سهامی شد. این آمار به‌خوبی نمایانگر عمق بحران بی‌اعتمادی در میان سهامداران حقیقی است و سهامداران نه‌تنها دیگر رغبتی برای خرید نشان نمی‌دهند، بلکه با وجود کاهش قیمت‌ها، ترجیح می‌دهند سرمایه خود را از بازار خارج کنند.

در مقابل، صندوق‌های درآمد ثابت که همواره پناهگاه سرمایه‌های کم‌ریسک‌تر هستند، روز گذشته تنها ۱۱۳‌میلیارد تومان ورود پول را تجربه کردند. با وجود آنکه این رقم نمی‌تواند تراز نقدینگی خارج ‌شده از بازار سهام را جبران کند اما همچنان نشان می‌دهد که جریان نقدینگی به سمت ابزارهای با ریسک پایین‌تر در حال حرکت است.

وضعیت در صندوق‌های اهرمی که معمولا جزو پرریسک‌ترین ابزارهای بازار محسوب می‌شوند نیز بحرانی بود. این صندوق‌ها در روز گذشته با خروج سنگین ۲۵۳‌میلیارد تومانی مواجه شدند که نشان می‌دهد حتی سرمایه‌گذارانی که ریسک‌پذیرتر هستند نیز به دلیل نبود اطمینان از ثبات سیاست‌ها و آینده بازار، ترجیح می‌دهند پول خود را از این صندوق‌ها خارج کنند.

قیصریه همچنان در آتش

صندوق‌های اهرمی که از اواخر سال ۱۴۰۰ وارد بازار سرمایه ایران شدند، به‌دلیل استفاده از اهرم مالی، همواره مورد توجه و بحث در خصوص نظارت قرار داشته‌اند. این صندوق‌ها به دلیل پتانسیل بالای بازدهی و ریسک‌های ناشی از اهرم مالی، ابزارهایی پر ریسک هستند که در دوران‌های مختلف، به‌خصوص در شرایط رکودی، ممکن است با بحران‌هایی مواجه شوند. یکی از چالش‌های کنونی، فشار سازمان بورس برای کنترل فاصله میان قیمت واحدهای صندوق و NAV (ارزش دارایی‌های خالص) است که موجب نگرانی‌هایی در خصوص توازن بازار شده است.

در شرایطی که فاصله منفی ۹‌درصدی میان قیمت واحدهای صندوق و NAV وجود دارد، سازمان بورس مدیران صندوق‌ها را موظف به کاهش این فاصله از طریق ابطال واحدها، صدور واحدهای جدید و استفاده از ابزارهای مشتقه کرده است. این سیاست‌ها که به‌منظور کاهش اختلاف قیمت‌ها به‌کار گرفته شده‌اند، در واقع ممکن است بدون درک صحیح از سازوکار صندوق‌های اهرمی، منجر به بروز مشکلات جدید شوند. برای مثال، ابطال واحدهای صندوق‌ها در بازاری با نقدینگی کم، فشار بیشتری به بازار وارد می‌آورد و صندوق‌ها را وارد چرخه‌ای معیوب می‌کند که در آن قیمت‌ها به‌طور مداوم کاهش می‌یابند.

در شرایط کنونی، فاصله ۵ تا ۱۰‌درصدی زیر NAV برای صندوق‌های اهرمی امری طبیعی است. فشار برای کاهش اجباری این فاصله ممکن است باعث اختلال در سازوکار طبیعی بازار شود. در این زمینه، برخی تحلیلگران بر این باورند که چنین سیاست‌هایی بدون توجه به وضعیت فعلی بازار، می‌تواند بحران‌های بزرگ‌تری را رقم بزند.

مدیریت صحیح صندوق‌های اهرمی نیازمند تخصص و مهارت‌های حرفه‌ای است که در آن مدیران باید از ابزارهای مختلف به‌طور مؤثر استفاده کنند. فشارهای دستوری برای کنترل فاصله قیمت و NAV ممکن است منجر به تصمیمات واکنشی شود که نه‌تنها مشکلات صندوق‌ها را حل نمی‌کند بلکه ممکن است بر بحران‌ها بیفزاید.

یکی دیگر از مشکلات اساسی بازار سرمایه ایران، تغییرات مکرر و بدون برنامه در قوانین است. این عدم ثبات قانون‌گذاری باعث سردرگمی و بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران و مدیران صندوق‌ها شده است. برای بهبود وضعیت صندوق‌های اهرمی، پیشنهاد می‌شود که مدیران صندوق‌ها گزارش‌های دقیقی از عملکرد صندوق‌های خود منتشر کنند و سازمان بورس سیاست‌های خود را به‌صورت تدریجی و با در نظر گرفتن شرایط بازار اصلاح کند. همچنین، نظارت بر صندوق‌ها باید براساس داده‌ها و تحلیل‌های دقیق و نه براساس سیگنال‌های مقطعی صورت گیرد.

در نهایت، سازمان بورس باید بین نظارت و حمایت توازن برقرار کرده و با استفاده از مقررات پایدار و شفاف، ابزارهای مشتقه و مدیریت ریسک را تقویت کند تا صندوق‌ها بتوانند به‌طور مؤثر به رشد بازار کمک کنند.

سایه سنگین ابهام در مقررات

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ساختاری در بازار سرمایه ایران، عدم شفافیت در فرآیند تصمیم‌گیری است. در بسیاری از مواقع، تصمیماتی که برای بازار اتخاذ می‌شود به‌طور کامل از نگاه سهامداران و فعالان بازار مخفی می‌ماند. تصمیم‌گیران بازار به‌طور غالب از شفاف‌سازی در مورد دلایل و محاسبات پشت تصمیمات خود امتناع می‌کنند و همین امر باعث ایجاد بی‌اعتمادی و نارضایتی در میان سرمایه‌گذاران می‌شود.

وقتی یک تصمیم گرفته می‌شود، فعالان بازار نه‌تنها از جزئیات آن بی‌خبرند، بلکه هیچ آگاهی از مبنای فکری و محاسبات پشت آن تصمیم ندارند. سوالاتی مانند چه مشکلی موجب این تصمیم شده؟، نیت تصمیم‌گیرندگان چیست؟ و براساس چه محاسباتی این تصمیم اتخاذ شده؟ بی‌جواب می‌مانند. در واقع، تصمیمات در بسیاری از مواقع به‌طور کاملا غیرشفاف اتخاذ می‌شوند و هیچ دلیلی برای توجیه آنها به فعالان بازار ارائه نمی‌شود.

یکی از نکات قابل‌توجه این است که در بازاری که همواره به شفافیت و باز بودن اطلاعات به عنوان یکی از ارکان اصلی خود افتخار می‌کند، شاهد اتخاذ تصمیمات غیرشفاف و گاهی اوقات کاملا مبهم از سوی مسوولان هستیم. این در حالی است که در بسیاری از موارد، حتی یک سطر از محاسبات یا گزارشی که اثرات احتمالی این تصمیمات را برای سهامداران روشن کند، به آنها داده نمی‌شود. این عدم شفافیت موجب می‌شود که فعالان بازار در یک فضای مبهم و ناامن قرار گیرند و نتوانند تصمیمات خود را براساس اطلاعات دقیق و موثق اتخاذ کنند.

به‌عنوان مثال، وقتی یک تصمیم از سوی سازمان بورس یا نهادهای نظارتی اتخاذ می‌شود، سهامداران هیچ اطلاعی از مبنای علمی یا اقتصادی آن ندارند. هیچ‌گونه گزارش یا تحلیل دقیقی در خصوص چگونگی تاثیرگذاری این تصمیم بر بازار یا بر قیمت‌ها منتشر نمی‌شود و این امر باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران احساس کنند که در شرایطی غیرشفاف و ناعادلانه قرار دارند. در بسیاری از موارد، حتی باوجود اینکه تصمیمات بر دارایی‌ها و سرمایه‌های افراد تاثیرگذار است، هیچ توضیحی از سوی مسوولان داده نمی‌شود که چرا و چگونه این تصمیمات اتخاذ شده است.

یکی دیگر از مشکلات بزرگ این است که مسوولان تصمیم‌گیرنده در بازار به‌جای ایجاد تعامل و شفاف‌سازی، خود را از سهامداران و فعالان بازار جدا کرده و آنها را نامحرم می‌دانند. این فاصله‌گذاری نه‌تنها موجب کاهش اعتماد به سیستم تصمیم‌گیری می‌شود، بلکه باعث ایجاد احساس بی‌اعتمادی در میان فعالان بازار می‌گردد. در نهایت، این مساله به بحران اعتماد و نارضایتی از تصمیمات سازمان‌های نظارتی و مسوولان منجر می‌شود. اگر بازار سرمایه می‌خواهد به یکی از شفاف‌ترین و معتبرترین بازارهای حال حاضر کشور تبدیل شود، لازم است که فرآیند تصمیم‌گیری در آن باز و شفاف باشد. سرمایه‌گذاران باید بدانند که چرا و چگونه تصمیمات اتخاذ شده و چه تاثیراتی بر دارایی‌های آنها خواهد گذاشت. بدون این شفافیت، هیچ‌گونه اعتمادی به سیستم نهادهای نظارتی وجود نخواهد داشت و سرمایه‌گذاران در مواجهه با تصمیمات مبهم و ناپایدار، از مشارکت در بازار اجتناب خواهند کرد.

وب گردی