جهان‌صنعت از تداوم حوادث در سرویس‌های مدرسه گزارش می‌دهد:

سرویس مدارس بلای جان دانش‌آموزان

مهدیه بهارمست
کدخبر: 536303
حادثه تصادف سرویس مدرسه در کرج منجر به مصدوم شدن شش دانش‌آموز دختر و راننده شد؛ این حادثه تلخ بار دیگر نگرانی‌ها درباره ایمنی سرویس‌های دانش‌آموزی و بی‌توجهی مسئولان را برجسته کرد.
سرویس مدارس بلای جان دانش‌آموزان

مهدیه بهارمست– دیروز حادثه دلخراش دیگری برای یکی از سرویس‌های مدرسه این‌بار در استان البرز رخ داد. در پی آن شش دانش‌آموز دختر و راننده سرویس مصدوم شدند. با اینکه این حادثه تلفات جانی نداشت اما اولین و آخرین حادثه برای سرویس‌های مدرسه نیست. طی سال‌های گذشته همواره سلسله اتفاق‌های اینچنینی منجر به نقص عضو یا حتی مرگ دانش‌آموزان از جمله آتش گرفتن سرویس مدرسه ماه گذشته در ارومیه یا واژگونی اتوبوس دانش‌آموزان نخبه در کرمان شده است، باوجود تکرار و ماهیت مشابه وزارت آموزش‌وپرورش هر بار به طرز عجیبی سکوت پیشه کرده یا با برکناری مدیر یا مقصران احتمالی موضوع را در نطفه خفه می‌کند. در نهایت هیچ‌گاه راهکاری بنیادینی برای جلوگیری از این دست اتفاق‌ها صورت نمی‌گیرد. این در حالی است که با وجود دریافت شهریه‌های گزاف و هزینه‌های سرسام‌آور برای مدارس خصوصی و دولتی، سرویس‌های حمل‌ونقل همچنان با نقص فنی، بی‌مبالاتی رانندگان و عدم نظارت کافی دستگاه مربوطه در خیابان‌ها تردد می‌کنند و جان فرزندانمان را در معرض خطر قرار می‌دهند. با این حال مشخص نیست چرا انقدر جان مردم از کارگران گرفته تا دانش‌آموزان برای برخی مسوولان انقدر بی‌اهمیت است که تاکنون هیچ راهکاری برای مشکلات در نظر گرفته نمی‌شود.

جنایت یا سهل‌‌انگاری ساختاری؟

با اینکه بسیاری از حوادثی که برای سرویس‌های دانش‌آموزی رخ داده علت‌های مختلفی داشته اما در بیشتر مواقع خلأ در بررسی‌های فنی و عدم نظارت دقیق بر وضعیت وسایل نقلیه منجر به این رویدادها بوده است. از سوی دیگر مدارس خصوصی که شهریه‌های کلان از خانواده‌ها دریافت می‌کنند اما در مقابل اقدام به اجاره سرویس‌های فرسوده و ناایمن می‌کنند. البته اینگونه سهل‌انگاری‌ها در تمامی مدارس وجود دارد و متاسفانه ارتباطی به مدرسه دولتی و خصوصی ندارد. چنین شرایطی بی اعتمادی جامعه را نسبت به مدرسه در پی دارد زیرا آنها همیشه باید نگران سلامت فرزندان خود باشند. این بحث پارادوکس عجیبی شکل می‌دهد چراکه دریافت هزینه‌های گزاف در برابر ارائه خدمات ضعیف، یک سوال جدی را مطرح می‌کند. این بی‌مسوولیتی آیا نتیجه یک سیستم ناکارآمد و معیوب است یا صرفا بی‌دقتی‌های منفرد و موردی از سوی مدیران مدارس؟

نکته قابل توجه و حیرت‌انگیز اینجاست که براساس گزارش‌های داخلی از جمله اظهارات یک مدیر دبیرستان فرزانگان، هنوز آموزش‌وپرورش فرآیند استعلام خاص و جامعی برای معاینه فنی اتوبوس‌ها و خودروهایی که دانش‌آموزان را جابه‌جا می‌کنند، ندارد. در حالی که مدیران مدارس گزارشاتی درباره نام سرپرست سرویس و مشخصات راننده دریافت می‌کنند اما به هیچ‌وجه به استعلام اسناد فنی معتبر و معاینه‌های دوره‌ای و تخصصی وسایل‌نقلیه اقدام نمی‌شود. عدم وجود یک سیستم یکپارچه و الزام‌‌آور برای تایید صلاحیت فنی وسایل‌نقلیه، به معنای بازگذاشتن دست مدارس و شرکت‌های حمل‌ونقل برای به‌کارگیری خودروهای فرسوده و غیراستاندارد است. این وضعیت تنها فرصت را برای سودجویی و کاهش هزینه‌ها به قیمت جان دانش‌آموزان فراهم می‌آورد.

از دیگر سوانح سال‌های اخیر

این فجایع و سوانح محدود به چند استان خاص نیست و به معضلی کشوری تبدیل شده است. به نقل از یکی از منابع داخلی، در دو سال اخیر، چندین سانحه مشابه در نقاط مختلف کشور خودنمایی کرده که خلاصه آن به شرح زیر است:

-۳خردادماه۱۴۰۴، مصدوم شدن شش دانش‌آموز کرجی در تصادف سرویس مدرسه.

-۱۸اردیبهشت‌ماه۱۴۰۴، مینی‌بوس حامل دانش‌آموزان با دو دستگاه خودرو در جاده سقز ـ بوکان تصادف کردند و طبق اعلام آموزش‌وپرورش، دانش‌آموزان آسیب ندیدند.

– ۱۶اردیبهشت‌ماه۱۴۰۴، یک دستگاه خودرو سواری سرویس مدرسه در همدان دچار آتش‌سوزی شد. در این حادثه مصدومی گزارش نشد.

-۱۰اردیبهشت‌ماه۱۴۰۴، سرویس دانش‌آموزان مدرسه‌ای در ارومیه آتش گرفت و ۹دانش‌آموز مصدوم شدند. در این حادثه مهسا اصغری که به بیمارستان سوختگی تهران منتقل شده بود، جانش را از دست داد.

-۱۰اردیبهشت‌ماه۱۴۰۴، مینی‌بوس حامل دانش‌آموزان یک مدرسه در استان فارس با خودرو سواری تصادف کرد و ۱۵نفر مصدوم شدند.

– ۲۰فروردین‌ماه۱۴۰۴، سرویس مدرسه‌ای در قم تصادف کرد و پنج مصدوم به‌جا گذاشت.

– ۱۷فروردین‌ماه۱۴۰۴، مینی‌بوس حامل ۲۶دانش‌آموز از مدرسه تیزهوشان در جاده ملکان – بناب واژگون شد و ۲۳نفر مصدوم شدند.

– ۲۱اسفندماه۱۴۰۳، سرویس مدرسه دانش‌آموزان کازرونی با خودروی باری تصادف کرد و پنج دانش‌آموز آن به بیمارستان منتقل شدند.

-۱۴ اسفندماه ۱۴۰۳،  سرویس یک مدرسه روستایی در خوی دچار سانحه شد.

– ۱۸بهمن‌ماه ۱۴۰۳، اتوبوس دانش‌آموزان دختر پایه دوازدهم مدرسه فرزانگان در کرمان در مسیر بازگشت از اردوی کلوت‌های شهداد واژگون شد و شش نفر جان‌شان را از دست دادند.

-۲۰دی‌ماه۱۴۰۳، سرویس مدرسه دخترانه در آبادان با یک دستگاه وانت تصادف کرد و ۱۰دانش‌آموز مصدوم شدند.

– ۱۷دی‌ماه۱۴۰۳، یک دستگاه خودروی مینی‌بوس سرویس مدرسه در مسیر روستای جوقین به شهر زرین در استان زنجان واژگون شد و ۱۱ دانش‌آموز مصدوم شدند.

– ۱۳دی‌ماه ۱۴۰۳، سرویس دانش‌آموزان دبیرستانی در سهند واژگون شد. هیچ‌کدام از دانش‌آموزان در این حادثه صدمه ندیدند.

– ۳دی‌ماه ۱۴۰۳، تصادف خودرو سواری با پرایدی که به‌عنوان سرویس مدرسه دانش‌آموزان بردسیر کرمان انتخاب شده بود باعث مصدومیت پنج نفر از آنها شد.

– ۲۴آذرماه۱۴۰۳، یک دستگاه مینی‌بوس سرویس مدرسه در میدان شهدای نظم‌آباد اراک  واژگون شد.

-۶آذرماه۱۴۰۳، سرویس دانش‌آموزان مدرسه استثنایی در مریوان واژگون شد و ۱۳نفر از آنها مصدوم شدند.

– ۲۱آبان‌ماه۱۴۰۳، پنج دانش‌آموز در تصادف پژو ۴۰۵ و پراید سرویس مدرسه در کرمان مصدوم شدند.

– ۱۵مهرماه ۱۴۰۳، دانش‌آموز حسین مردانیان ۱۶ساله، بر اثر انحراف خودرو در روستای پاتاوه جاورده جانش را از دست داد.

– ۲۴مهرماه۱۴۰۳، دو دانش‌آموز در تصادف ون سرویس مدرسه با کامیون در بلوار انرژی هسته‌ای کرج فوت کردند.

– ۵ آبان‌ماه۱۴۰۳، برخورد یک دستگاه خودرو سواری پراید سرویس مدارس، حامل دانش‌آموزان در نایسر سنندج موجب فوت مهنا مرادی دانش‌آموز هفت ساله نایسری شد.

– ۱۳آبان‌ماه ۱۴۰۳، یک دانش‌آموز ۹ساله مهابادی بر اثر بی‌احتیاطی راننده سرویس جان باخت.

– ۱دی‌ماه ۱۴۰۳، دو دانش‌آموز چرامی در سانحه تصادف فوت کردند. سانحه تصادف خودرو ۴۰۵ در جاده شیخ حسین به چرام، منجر به فوت دو دانش‌آموز نوجوان کلاس هشتم و مصدومیت شدید یک نفر دیگر شد.

– ۲۸فروردین‌ماه ۱۴۰۳، تصادف اتوبوس با سرویس مدرسه در یزد باعث مصدومیت چهار دانش‌آموز شد.

– ۲۰دی‌ماه ۱۴۰۲، تصادف سرویس مدرسه در مهاباد، ۱۱دانش‌آموز را راهی بیمارستان کرد.

– ۲۹آبان‌ماه۱۴۰۲، دو دانش‌آموز اهل خراسان‌جنوبی به‌دلیل تصادف سرویس مدرسه با خودروی حامل سوخت قاچاق، جان خود را از دست دادند.

تمام این حوادث دلخراش، قطعاتی از پازل بزرگ ناکارآمدی‌های سیستم حمل‌ونقل دانش‌آموزی و در مقیاس کوچک‌تر بی‌توجهی به جان و سلامت دانش‌آموزان هستند. این فجایع صرفا آماری در گزارش‌ها نیستند، هرکدام جان یک کودک، آینده‌ای از یک خانواده و زخمی عمیق بر پیکر جامعه است.

سکوت مدیران و فریاد خانواده‌ها

پس از حادثه کرمان، گزارش‌هایی مبنی‌بر وجود نقص جدی در سیستم ترمز اتوبوس توسط سازمان هلال‌احمر و کارشناسان فنی به دست آمد اما خانواده‌های دانش‌آموزان مجروح اظهار کردند که خدمات اضطراری و امدادرسانی بسیار با تاخیر انجام شد و این تاخیر در امدادرسانی، نگرانی‌های عمومی را به شدت افزایش داد. این موضوع به وضوح نشان‌دهنده ناکارآمدی در سیستم واکنش اضطراری و عدم هماهنگی لازم بین نهادهای ذی‌ربط است. عدم شفافیت در ارائه گزارش‌ها و سکوت مسوولان در برابر مطالبه‌گری خانواده‌ها، این حس را تقویت می‌کند که پرده‌پوشی و فرار از مسوولیت، به امری عادی بدل شده است. این قصه در کشور ما سر دراز دارد و شاید یکی از مشهورترین این حوادث، سانحه غمبار سقوط اتوبوس حاوی نخبگان دانشگاه صنعتی شریف در سال۱۳۷۶ باشد که در آن مریم میرزاخانی، نابغه ریاضیات جهان که از سوار شدن بر اتوبوس حامل دانشجویان ریاضی که دچار سانحه شدند نجات یافت اما اتوبوس دیگری که او سوار آن شد نیز دچار حادثه شد و این حادثه منجر به آسیب مغزی او شد. آیا آن اتوبوس نیز با نقص‌های فنی، سوابق ناگوار دیگری داشته است؟ یا اینها فقط تصادفات منجر به یک سانحه تلخ بودند و داستان با گذشت زمان کمکم فراموش شد؟ این بی‌توجهی و بی‌تفاوتی نه‌تنها در ریشه‌یابی دقیق علت این حوادث بلکه در اندیشیدن راه‌های عملی و کارآمد برای جلوگیری از تکرار آنها نیز وجود دارد. این چرخه معیوب یعنی وقوع فاجعه، موج خبری، وعده‌های مسوولان و سپس فراموشی باید شکسته شود. تا زمانی که این چرخه ادامه دارد، جان دانش‌آموزان ما همچنان در معرض خطر خواهد بود.

دعوای سیاسی و مجازات‌ها؛ تئوری یا واقعیت؟

در حادثه دلخراش کرمان، مقامات ارشد آموزش‌و‌پرورش از جمله وزیر آموزش‌و‌پرورش وقت، بلافاصله پس از حادثه به منطقه اعزام شده و وعده‌هایی برای پیگیری دقیق، درمان مجروحان و برخورد با مقصران دادند. آیا این وعده‌ها واقعا تبدیل به اقدامی عملی و پایدار شد؟ آیا پیگیری‌ها به نتیجه‌ای ملموس رسید؟ متاسفانه، تجربه نشان داده که هر فاجعه، تنها زمانی اتفاق می‌افتد تا سفر چند روزه مسوولان به آن منطقه را توجیه کند و پس از آن، همه چیز دوباره به فراموشی سپرده می‌شود. موج رسانه‌ای فروکش می‌کند، کمیته‌های تحقیق به نتیجه‌ای نمی‌رسند و مقصران اصلی در پشت پرده می‌مانند. واقعیت این است که اقدام جدی و قانونمند برای اصلاح ساختار معیوب و نظارت جامع بر حمل‌ونقل دانش‌آموزی، هنوز در جامعه ما شکل نگرفته است. آنچه امروزه وجود دارد تنها واکنش‌های سیاسی مقطعی و رسانه‌ای است که چیزی را در عمل تغییر نمی‌دهد و تنها مرهمی موقت بر زخم عمیق جامعه است.

سرویس‌های مرگبار

محمدرضا نیک نژاد، کارشناس حوزه آموزش با اشاره به مقصران احتمالی حوادث سرویس مدارس به «جهان‌صنعت» گفت: واقعیت این است که تدارک سرویس مدارس امری پیچیده و چندوجهی است. عمدتا مسوولیت این کار را به مدیران مدرسه سپرده‌اند و در اغلب مواقع، سرویس مدارس به منبعی برای درآمدزایی بدل شده است. والدین معمولا خود به تنهایی اقدام به گرفتن سرویس نمی‌کنند و اگر هم کنند، تعدادشان اندک است. غالبا مدرسه به صورت هماهنگ این مسوولیت را برعهده می‌گیرد و سهم درآمدی برای مدرسه و به دنبال آن، ادارات آموزش‌وپرورش نیز در این میان تعریف شده است. این درآمد از آنجا اهمیت یافته که سال‌هاست بودجه سرانه مدارس از سوی دولت تقریبا قطع شده و آموزشی‌ها برای تامین هزینه‌ها به ناچار رو به دریافت پول از خانواده‌ها آورده‌اند. این وضعیتی که پیش آمده، بستر مناسبی برای سودجویی و زدوبند در برخی موارد شده و توجه به منافع مدرسه گاهی بر منافع دانش‌آموزان می‌چربد. البته منظورم این نیست که همه مدیران اهل سوءاستفاده‌اند اما انکار هم نمی‌توان کرد که این اتفاقات کم نیست.

وی درخصوص اینکه صرفا با برکناری مدیر، اوضاع بهتر خواهد شد یا خیر افزود: هرگز! ریشه این مساله در ساختار اشتباه و ناعادلانه نظام آموزشی است. همواره طرفدار عدالت آموزشی بوده‌ام و معتقدم دریافت هرگونه وجه از خانواده‌ها باید منع شود. دولت باید به مسوولیت اصلی خود بازگردد و پوشش همه هزینه‌ها، اعم از تغذیه و ایاب‌وذهاب دانش‌آموزان را تقبل کند. وظیفه سرویس مدارس در بسیاری کشورها برعهده شهرداری یا نهادهایی خارج از مدرسه است. اگر مدرسه قرار است نقشی ایفا کند، نباید این کار منجر به محل درآمدزایی شود. این روند نیازمند نظارتی دقیق و الزام به رعایت استانداردهاست. متاسفانه مدارس گاه برای صرفه‌جویی یا کسب سود بیشتر، سرویس‌هایی را برمی‌گزینند که از رده خارج و گاه حتی ناایمن‌اند؛ نمونه آن اتوبوس حادثه‌دیده سال گذشته در کرمان بود که صرفا به سبب ارزان‌تر بودن انتخاب شد. اینها همه دلایل گسترش چنین حوادثی است. با همه کمبودها در جاده‌ها و خیابان‌های کشور، نمی‌توان این واقعیت را انکار کرد که اغلب سرویس‌های مدارس از پایین‌ترین سطح و بی‌کیفیت‌ترین خودروها بهره می‌گیرند که متاسفانه به رخ دادن این حوادث دامن می‌زنند.

نیک‌نژاد با تاکید بر اینکه باید نظارت بر ایمنی جدی‌تر شود، بیان کرد: آموزش‌وپرورش بی‌تردید باید نظارت جدی بر ایمنی سرویس‌های مدارس داشته باشد. اگر بررسی‌ها نشان دهد که ریشه حادثه، نقص فنی سرویس بوده، مسوولیت مستقیم برعهده مدیر مدرسه یا همان فردی است که کارکنان مدرسه را مسوول این کار قرار داده است. مدیر نه‌تنها باید پاسخگوی خطای رخ داده باشد بلکه باید پاسخ مقام بالادست را نیز بدهد. البته نقش مدیر مدرسه اساسا باید نقش راهبر آموزشی باشد، نه متصدی سرویس و گرفتن خودرو اما امروز چنان ساختاری مستقر شده که موفقیت مدیر، نه در کیفیت آموزش بلکه در میزان جذب پول از خانواده‌ها سنجیده می‌شود و این نهایت بی‌عدالتی است.

او ادامه داد: دردناک‌تر از حادثه، همین کمبود و ضعف اساسی در امدادرسانی است؛ زمانی که جان انسان‌ها به دقایق بسته است و نیروهای امدادی دیر می‌رسند، امکانات کافی ندارند و انگیزه‌شان نیز کمرنگ شده است. مشکلات معیشتی و ساختاری گریبان همه را گرفته؛ از معلم و پرستار گرفته تا نیروهای امداد. شخصا تجربه نزدیکی از این ماجرا داشته‌ام و به خوبی حس می‌کنم تا چه اندازه امکانات، انگیزه و حتی امید در میان نیروهای امداد پایین است. اگر شرایط عادی بود و امدادرسانی درست صورت می‌گرفت، بی‌گمان درصد بالایی از جانباختگان، امروز زنده بودند. بی‌پاسخ ماندن چرخه مسوولیت‌ها و نبود اراده برای اصلاح ساختار، همواره جان دانش‌آموزان ما را تهدید می‌کند.

آینده در گرو اقدام

این سوال بزرگ و حیاتی همچنان باقی است که آیا اتوبوس‌ها و خودروهایی که هم‌اکنون در خیابان‌ها در حال جابه‌جایی دانش‌آموزان هستند، واقعا ایمن هستند؟ چقدر دیگر باید تعداد مرگ و میرها و مصدومیت‌ها در بین دانش‌آموزان بالا رود تا سازمان‌ها و نهادهای مسوول، واکنش درخور و جامع نشان دهند؟ آیا باید شاهد فجایع بزرگ‌تر باشیم تا قدمی جدی برداشته شود؟ دانش‌آموزان آینده‌سازان این سرزمین هستند. آنها شایسته سرویس ایاب‌و‌ذهاب پر خطر یا سفرهای بدون نظارت و مواجهه با ریسک‌های فوت و نقص عضو نیستند! مسوولیت حفظ جان و سلامت آنها برعهده تمامی دست اندرکاران، از وزارت آموزش‌وپرورش و وزارت راه‌و‌شهرسازی گرفته تا مدارس و شرکت‌های حمل‌ونقل و حتی والدین و مردم عادی است. زمان آن رسیده که با نگاهی مسوولانه، به این معضل ملی پایان دهیم و امنیت را به رفت‌وآمد و سفرهای دانش‌آموزانمان بازگردانیم. این امر، نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت اخلاقی و انسانی در هر جامعه است.

وب گردی