سرمایه صنعت گروگان بانکها
سارا اصغری– در قلب اقتصاد ایران یک پارادوکس دردناک خودنمایی میکند درحالیکه حجم نقدینگی در کشور به مرزهای هشداردهندهای رسیده، جانسختترین بخش اقتصاد یعنی «تولید» در خفقان کمبود نقدینگی دست و پا میزند. حال این پرسش کلیدی مطرح است که این اقیانوس نقدینگی عظیم به کدام سمت سرازیر شده است؟ بهنظر میرسد پاسخ را باید در لایههای پنهان نظام بانکی جستوجو کرد؛ نظامی که بهجای تبدیل به رگ حیات صنعت، به دیواری بلند بین نقدینگی و تولید تبدیل شده است.
نقدینگی بانکها به صنعت اختصاص ندارد
محمدحسین فلاح، کارشناس حوزه تولید در گفتوگو با «جهانصنعت» با پرداختن به مشکلات کمبود نقدینگی واحدهای تولید در کشور و علل این کمبود عنوان کرد: طی ۲۰سال اخیر واحدهای تولیدی با مشکل کمبود نقدینگی روبهرو و همواره یکی از مشکلات در صدر تولیدکنندگان بوده و هست. متاسفانه در این راستا ریسک بزرگ کشور مربوط به نظام بانکی بوده و بیش از سهدهه است که تحت عنوان بانکهای خصوصی، امتیازاتی به خواص نظام سیاسی و اقتصادی داده میشود. این بانکهای خصوصی با سهامداران بسیار معدود و در عین حال پرخطر در اقتصاد کشور ظهور پیدا کردند. آنچه در این بانکها رخ داده این است که منابعی را از کف بازار به سرعت جمع میکنند و جای انتقال آن به بخش تولید آن را به بخشهای سفتهبازی و دلالی منتقل کرده و سهم خود را در تامین منابع نقدینگی صنعت کوچکتر کردند و در استمهال برای صنعت بسیار سختگیر و برای باندهای قدرت بسیار سهلگیر شدند. درنهایت این سیستم بانکداری سبب شد که نقدینگی از دسترس صنعت خارج شود و همچنان نیز از دسترس این بخش مولد خارج باشد. بانکها انواع روشها در گرانتر کردن نرخ بهره برای صاحبان صنایع را به کار بردند، برای مثال توافق میکنند که در ظاهر با نرخ ۲۳درصد پرداخت اعتبار و تسهیلات میکنند ولی به یکباره بخش بزرگی از سپرده از وام را تحت عنوان تسهیلات به بانک برمیگردانند و محاسبات نرخ بهره را تا بالای ۴۰درصد بالا میبرند.
حبس منابع مالی در بانکها
این کارشناس حوزه تولید در ادامه خاطرنشان کرد: در این شیوه بانکداری مشخص است که نقدینگی از کنترل صنعت خارج میشود، این در حالی است که در معاملات خارجی و برای کسانی که مواد اولیه خود را وارد میکنند که باید برای آنها سهم ارزی قائل شوند، به شدت تامین آن گران شده است و کمبود نقدینگی را برای این واحدها بیشتر میکند بنابراین کمبود نقدینگی یکی از مشکلات مطرح برای صنعت و واحدهای تولیدی بهشمار میرود.
وی با تاکید بر این موضوع که منابع مالی در بانکها حبس شده است، ادامه داد: وقتی منابع بانکی به مراکز غیرصنعتی اختصاص پیدا میکند، کار را برای صاحبان صنعت سخت کرده است.
رییس هیاتمدیره انجمن صنفی ریختهگری ایران در پاسخ به این پرسش که آیا بانکهای تخصصی نیز همین رویکرد را در پیشرو دارند، بیان کرد: البته برخی بانکهای تخصصی در مقایسه با سایر بانکهای تجاری عمومی، گاهی راه تنفس بیشتری برای صاحبان صنایع قائل میشوند ولی درواقع این تسهیلات با نیازی که صاحبان صنعت دارند به هیچوجه قابل قیاس نیست. اگر بانکهای خارجی امکان کار در ایران را داشته باشند در آن صورت مشاهده خواهیم کرد که تا چه اندازه بانکهای ما کشش و رقابت لازم را در این راستا دارند.
عملکرد انحصاری بانکها در مقابل صنعت
این کارشناس حوزه تولید با تاکید بر این موضوع که بانکها در مقابل صنعت بسیار انحصاری عمل میکنند، تصریح کرد: بانکها تحت زعامت بانک مرکزی قرار دارند و خود این بانک نیز قربانی کنترلهای دولت است. انحصارگرایی در نظام بانکی دولت بهشدت بالاست و خلاف اصول اقتصاد آزاد حرکت میکند.
سایر بازارهای تامین مالی چندان راهگشا نیستند
فلاح در پاسخ به این پرسش که سایر ابزارهای مالی و بازار سرمایه و بورس تا چه اندازه قادر است به صنعتگران در تامین نقدینگی کمک کند، خاطرنشان کرد: انتشار اوراق فرصتهایی را برای برخی صنایع بزرگ بهوجود آورده است که در مقایسه با سالهای قبل این فرصت بیشتر شده و خود دولت نیز طی سالهای اخیر مقداری اوراق منتشر کرده است و این اجازه را داده که برخی صنایع بزرگ اوراق منتشر کرده و از منابع موجود استفاده کنند.
این کارشناس حوزه صنعت در ادامه با اشاره به بازار بورس بیان کرد: در بازار بورس، با یک دوره بدی روبهرو بودیم و شاخص بورس همواره قرمز بود و نشان میداد که دیگر بورس محل امنی برای سرمایهگذاری مردم نیست، البته با کمکها و تزریق منابعی که صورت گرفت شاخص بورس قادر شد تا حدی خودش را بالا بکشد، البته هرچند این اقدامات اصولی نیست اما چنان در مشکلات دست و پا میزنیم که استفاده از روشهای نهچندان درست مثل تزریق منابع اجباری منابع مالی به بورس، امکان یک تنفس دوباره برای زندهماندن به بورس را میدهد. با تزریقات به بازار بورس، شاهد یک دوره سبز پس از یک دوره قرمز بودیم. باید به یاد داشته باشیم که عرضه جنونآمیز شرکتهای دولتی به بازار بورس مقدار زیادی منابع بورس را به سمت خودش برد و صنایع واقعی و خصوصی ما چندان بهرهای نبردند و ورود به بورس به آن شدت به آنها کمک نکرد. با این وصف برخی صنایع خصوصی در بورس در حال پذیرش هستند که امیدواریم به صنایعی که برای منابع مالی دست و پا میزنند، کمک کند.
مقررات آزادهنده بازار بورس برای صنعتگران
فلاح در ادامه یادآور شد: مقررات بورس نیز در این فضای بسته و انحصاری که دولت به تمام تصمیمگیریها چنگ انداخته است، صنعت را آزار میدهد. بنابراین بورس نیز چندان فضای سالمی ندارد و چندان صنعتگران را به خود جذب نمیکند. البته به نسبت به پنج و شش سال قبل بهتر شده و با انتشار اوراق فضاهایی را برای بخشخصوصی بزرگ ایجاد کرده است و واحدهای کوچک بخش خصوصی به این فضا نیز دسترسی ندارند.
از تجربههای جهانی درس بگیریم
این کارشناس حوزه صنعت در ادامه با اشاره به این موضوع که راهکار بهرهگیری واحدهای تولیدی از منابع مالی را جهان در اختیار ما قرار داده است، ادامه داد: باید به بانکها اجازه رقابتیشدن داده شود، باید واکنشهای بانک مرکزی نسبتبه کجرفتاری نهادهای منحرف بانکی جدی باشد. انحراف ساختاری برخی بانکهای کشور بسیار قابلمشاهده است و در برخی موارد اشکالات به برخی بانکها تحمیل میشود.
وی ادامه داد: بسیاری از بانکها میتوانستند خود را اصلاح کنند. این اختیار بیمعنایی که به بانکها در راستای بازی به ملک داده شده که به هیچ نهاد مالی غیربانکی این گشادهدستی داده نشده، نشان از یک ساختار انحصاری دارد. چرا باید بانکها بتوانند با ملک صحنهآرایی کنند و خود را مثبت نشان دهند درحالیکه چنین اختیاری به صنایع داده نشده است. فلاح در ادامه تاکید کرد: اینکه هر بخش در حوزه خود تمرکز داشته باشد، راهی است که جهانیان در آن پیش رفتهاند. اگر تجربه نظام جهانی را در پیشروی خود قرار میدادیم، اثرات مثبت جهان را نیز در ایران تجربه میکردیم. یکی از راهکارها همین موضوع خواهد بود که در این راستا باید شاهد واکنش سریع بانک مرکزی به تخلفات و همچنین شاهد کمتر دستور دادن دولت و مجلس به بانکها باشیم و اجازه دهیم نظام بانکی بهدرستی در مسیر خود قرار گیرد و تنها بهدنبال تمنای چنددرصد از سهامداران خاص خود نباشد.
کلام آخر
مشکل تنها کمبود منابع نیست بلکه «تخصیص نادرست» عمدی و سیستماتیک منابع توسط شبکه بانکی است. بانکها به جای ایفای نقش خود بهعنوان واسطهگران سالم مالی، با اعطای تسهیلات پرریسک به باندهای قدرت، بازی با نرخ بهره و هدایت منابع بهسمت سفتهبازی، عملا نقش حلقه انقطاع بین نقدینگی و تولید را ایفا میکنند. راهحلهای مقطعی مانند تزریق منابع به بورس یا انتشار اوراق، اگرچه ممکن است موقتا بخشی از درد را تسکین دهد اما قادر به درمان این بیماری ساختاری نیست. درمان ریشهای مستلزم یک جراحی بزرگ است؛ پایان دادن به انحصار و کجرفتاری نظام بانکی، استقلال واقعی بانک مرکزی از دستورات سیاسی و شفافیت کامل در تخصیص منابع. تا زمانی که نظام بانکی در خدمت منافع خاص به جای اهداف کلان اقتصادی باشد، نهتنها نقدینگی به صنعت اختصاص نمییابد بلکه خود به عاملی برای خفگی بیشتر تولید و تداوم رکود تورمی تبدیل خواهد شد. آینده اقتصاد ایران در گرو آزاد کردن نقدینگی از حبس بانکها و هدایت آن بهسمت شریانهای حیاتی تولید است.
