آخرین وضعیت بازار کاغذ در ایران بررسی شد:

زوال خاموش صنعت نشر

گروه فرهنگ و هنر
کدخبر: 536253
رکود بازار کاغذ در ایران نشانه‌ای از بحران سیاستگذاری فرهنگی و صنعتی است که صنعت نشر را به سمت زوال خاموش سوق داده و نیازمند تدوین فوری یک نقشه راه ملی برای احیای زنجیره تأمین کاغذ است.
زوال خاموش صنعت نشر

گروه فرهنگ و هنر- در شرایطی که صنعت چاپ، نشر و بسته‌بندی کشور زیر بار تحریم‌ها، تورم و سیاستگذاری‌های ناکارآمد کمر خم کرده، بازار کاغذ در ایران به ورطه‌ای از رکود و بی‌ثباتی بی‌سابقه افتاده است؛ رکودی که نه‌تنها ناشی از کاهش تقاضا بلکه معلول سیاست‌های غیرشفاف، واردات بی‌رویه و نبود برنامه‌ریزی کلان در زنجیره تامین این کالای استراتژیک فرهنگی است. در واقع آنچه امروز به‌عنوان «رکود بازار کاغذ» نامیده می‌شود، تنها یک نمود اقتصادی نیست بلکه نشانه‌ای عمیق از بحران ساختاری در سیاستگذاری فرهنگی، صنعتی و بازرگانی کشور است که سال‌هاست از دید تصمیم‌گیران پنهان مانده یا نادیده گرفته شده است. بررسی روند قیمت کاغذ طی پنج‌سال گذشته نشان می‌دهد که نه‌تنها ثباتی در بازار حاکم نبوده بلکه هرگونه شوک ارزی یا تغییر در تعرفه‌های وارداتی، به‌سرعت زنجیره عرضه و تقاضا را دچار اختلال کرده است. از سویی دیگر، تمرکز بر واردات کاغذ به‌جای توسعه زیرساخت‌های تولید داخلی، وابستگی کشور را به منابع خارجی افزایش داده و نوسانات جهانی را مستقیما به بازار داخلی منتقل کرده است. در چنین شرایطی، بسیاری از فعالان صنفی از جمله ناشران، چاپخانه‌داران و تولیدکنندگان کارتن و بسته‌بندی، از فعالیت اقتصادی بازمانده‌اند یا ناچار به تعدیل نیرو، کاهش تیراژ یا تعطیلی کامل شده‌اند. در این میان، سیاست‌های تخصیص ارز ترجیحی برای واردات کاغذ نیز، به‌جای آنکه به کاهش قیمت و تنظیم بازار بینجامد، خود به بستری برای رانت، فساد و عدم شفافیت تبدیل شده است. بررسی پرونده‌های واردات کاغذ در سال‌های اخیر، نشان می‌دهد که بخش عمده‌ای از ارز تخصیص‌یافته یا به واردات واقعی منتهی نشده، یا کالای واردشده هرگز به قیمت مصوب به دست مصرف‌کننده نهایی نرسیده است. از این رو، نه‌تنها کمکی به بهبود وضعیت بازار نشده بلکه اعتماد عمومی نیز نسبت به فرآیندهای نظارتی و حمایتی در این حوزه از میان رفته است.

نکته قابل‌تامل دیگر، غفلت دولت از ظرفیت‌های داخلی در تولید کاغذ است. باوجود واحدهای تولیدی در استان‌هایی مانند مازندران و خوزستان، نبود حمایت‌های مالی، تکنولوژیکی و زیرساختی موجب شده این کارخانه‌ها با ظرفیت پایین یا حتی تعطیل فعالیت کنند. این در حالی است که با سرمایه‌گذاری هدفمند و سیاستگذاری منسجم، ایران می‌تواند بخشی از نیاز خود را به‌صورت پایدار از طریق تولید داخلی تامین کند؛ اقدامی که نه‌تنها موجب ایجاد اشتغال و کاهش وابستگی می‌شود بلکه بازار را نیز از آسیب‌پذیری‌های ارزی و وارداتی دور می‌سازد. با این اوصاف، رکود بازار کاغذ را نباید پدیده‌ای صرفا اقتصادی دانست بلکه باید آن را یکی از نشانه‌های بارز بی‌برنامگی در مدیریت منابع فرهنگی، بی‌توجهی به صنایع پایه‌ای و ناتوانی در ایجاد یک چرخه تولید و توزیع سالم و شفاف ارزیابی کرد. بدون اصلاح ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوین استراتژی جامع برای زنجیره تامین کاغذ از تولید تا مصرف، نمی‌توان به خروج از این رکود امیدوار بود. در غیر این صورت، باید منتظر زوال تدریجی صنعت نشر، افول رسانه‌های مکتوب و از دست رفتن بخشی از ظرفیت‌های فرهنگی و صنعتی کشور بود.

رکود نفس‌‌گیر در بازار کاغذ

بر همین اساس حمید نیکدل، رییس اتحادیه فروشندگان کاغذ و مقوا، از رکود شدید حاکم بر بازار کاغذ خبر داد و گفت: «قیمت‌ها در بازار کاغذ چند هفته‌ای است که با کاهش مواجه شده ولی همچنان بازار کاغذ و مقوا با رکود روبه‌رو است.» او ادامه داد: «این رکود،‌ با پایان سال تحصیلی،‌ پایان نمایشگاه کتاب و خروج ناشران از بازار کاغذ و … توام شده و همین فضای بازار را نفس‌گیر کرده است.» نیکدل با اشاره به قیمت‌های فعلی در بازار کاغذ و مقوا به تسنیم گفت: «هر بند کاغذ تحریر ۷۰ در ۱۰۰ با گرماژ ۷۰ گرم‌بندی یک‌میلیون و ۶۵۰ تا یک‌میلیون و ۶۸۰‌هزار تومان قیمت‌گذاری شده است. اما خرید و فروش بسیار پایین بوده،‌ همچنین کاغذ نیز بسته‌ای ۱۹۸‌هزار تومان است.» او قیمت‌های فعلی در بازار کاغذ و مقوا را تاحدودی مطابق با واقعیت دانست و گفت:‌ «تصور نمی‌کنم که قیمت‌ها کاهش جدی‌‌تری داشته باشند.» نیکدل در پایان با اشاره به شرایط دشوار واردات کاغذ نیز گفت:‌ «متاسفانه روند ثبت سفارش‌ها طولانی شده و تخصیص ارز به ناشران بالای ۵ ماه طول می‌کشد.»

کاغذ؛ آیینه تمام‌نمای سیاستگذاری ناکارآمد

آنچه امروز در بازار کاغذ ایران مشاهده می‌شود، نه یک رخداد اتفاقی بلکه محصول سال‌ها غفلت، ناکارآمدی، بی‌برنامگی و نوعی فقدان تفکر استراتژیک در قبال یکی از بنیادی‌ترین کالاهای فرهنگی و صنعتی کشور است. رکود بازار کاغذ را نمی‌توان تنها به نوسانات ارزی یا محدودیت‌های وارداتی تقلیل داد؛ این رکود، انعکاس بحران‌های عمیق‌تری در ساختار اقتصاد فرهنگی کشور است که خود را در قالب کاهش تولید داخلی، نابسامانی در سیاست‌های حمایتی، فساد در فرآیند تخصیص ارز و نبود چشم‌انداز توسعه‌ای آشکار کرده است. کاغذ به‌عنوان ماده اولیه در صنایع نشر، چاپ، آموزش، تبلیغات، رسانه، بسته‌بندی و حتی تولید محتوای فرهنگی و هنری، نقش زیربنایی دارد. تخریب این زنجیره، تنها به کاهش عرضه یا افزایش قیمت ختم نمی‌شود بلکه نتیجه آن در سطحی کلان‌تر، فرسایش تدریجی زیرساخت‌های فرهنگی کشور، تضعیف رسانه‌های مستقل، اختلال در نظام آموزشی، حذف ناشران خرد و در نهایت عقب‌نشینی فرهنگ مکتوب و آگاهی جمعی است. نگاه سطحی به مقوله کاغذ، از آن صرفا یک کالای بازرگانی ساخته که محل چانه‌زنی تجاری و محل انحصار برخی واردکنندگان خاص است اما کاغذ در معنای واقعی، حامل اندیشه و بستری برای تولید و توزیع دانش است. زمانی که برنامه‌ریزی برای تامین این عنصر کلیدی به حاشیه رانده شده یا به ابزار رانت و بی‌عدالتی بدل شود، نتیجه آن چیزی جز کاهش کیفیت فرهنگی جامعه و افزایش شکاف دانشی میان اقشار مختلف نخواهد بود. مساله تولید داخلی نیز در این معادله جایگاهی کلیدی دارد. ایران با دارا بودن منابع طبیعی مناسب برای تولید خمیر کاغذ و نیز زیرساخت‌های صنعتی بالقوه، می‌تواند نه‌تنها بخشی از نیاز داخلی را پوشش دهد بلکه حتی با دیدگاه صادرات‌محور وارد بازارهای منطقه‌ای شود. اما این ظرفیت‌ها در سایه مدیریت ناکارآمد، عدم حمایت واقعی از تولید، نبود تکنولوژی روزآمد و سیاست‌های پراکنده در حال از بین رفتن است. کارخانه‌هایی مانند چوب و کاغذ مازندران که روزگاری امیدی برای خودکفایی بودند، امروز یا با ظرفیت پایین فعالیت می‌کنند یا به‌دلیل بدهی، فرسودگی تجهیزات و بی‌ثباتی بازار، در آستانه تعطیلی قرار گرفته‌اند.

بر این اساس، می‌توان گفت راهکار خروج از رکود فعلی، تنها با مسکن‌های کوتاه‌مدتی مانند تخصیص ارز یا آزادسازی واردات حاصل نمی‌شود. آنچه مورد نیاز است، تدوین یک نقشه راه جامع برای زنجیره تامین کاغذ در ایران است؛ نقشه‌ای که از مرحله تولید مواد اولیه تا واردات هدفمند، نظارت بر توزیع و شفافیت در تخصیص منابع را پوشش دهد. این مسیر باید مبتنی‌بر داده، قابل ارزیابی و منطبق با منافع ملی و فرهنگی طراحی شود. دولت باید با نگاه فرابخشی، وزارتخانه‌هایی چون فرهنگ و ارشاد اسلامی، صنعت، معدن و تجارت، اقتصاد و برنامه‌ریزی را در یک فرآیند سیاستگذاری هماهنگ قرار دهد. افزون بر آن، ایجاد سامانه‌های شفاف برای ردیابی مسیر واردات تا مصرف، حمایت از تولیدکنندگان داخلی از طریق تسهیلات کم‌بهره و مالیات‌های تشویقی و ایجاد امنیت سرمایه‌گذاری برای بخش‌خصوصی در حوزه صنایع کاغذی، از جمله اقداماتی است که می‌تواند موتور این زنجیره را دوباره روشن کند. همچنین لازم است از ظرفیت نهادهای مدنی، صنوف و اتحادیه‌های تخصصی مانند اتحادیه ناشران، چاپخانه‌داران و واردکنندگان برای ایجاد نظام خودنظارتی و مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها استفاده شود.

در نبود چنین رویکردی، رکود بازار کاغذ نه‌تنها ادامه خواهد یافت بلکه در آینده‌ای نزدیک تبعات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی عمیق‌تری به‌همراه خواهد داشت. رکودی که ممکن است بخشی از جامعه را از دسترسی به کتاب، آموزش و اطلاعات محروم کند و زمینه‌ساز کاهش سطح آگاهی، گسترش شکاف طبقاتی فرهنگی و تشدید بی‌عدالتی دانشی شود. در نهایت، باید پذیرفت که کاغذ تنها یک کالا نیست بلکه شاخصی برای سنجش سلامت فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی یک جامعه است. اگر اراده‌ای برای احیای آن وجود دارد، این اراده باید در قالب برنامه‌ریزی شفاف، سیاستگذاری علمی و مشارکت واقعی ذی‌نفعان شکل بگیرد. در غیر این صورت، با ادامه روند فعلی، باید خود را برای آینده‌ای آماده کنیم که در آن کاغذ، نه حامل اندیشه که قربانی سیاست‌های بی‌ثبات و منافع کوتاه‌مدت خواهد بود.

 

وب گردی