رشد؛ متر اقتصاد کشور

جهانصنعت – نرخ رشد اقتصادی، یکی از شاخصهای کلیدی برای سنجش وضعیت یک کشور در مسیر توسعه است. وقتی میخواهیم بدانیم اقتصاد یک کشور در حال پیشرفت است یا پسرفت، اولین عددی که به آن نگاه میکنیم، همین نرخ رشد است. اما این مفهوم دقیقا به چه معناست و چرا تا این اندازه مهم است؟
به طور ساده، نرخ رشد اقتصادی یعنی درصد افزایش تولید کالاها و خدمات یک کشور در یک بازه زمانی معین، معمولا یکسال. این تولیدات، در قالب شاخصی به نام «تولید ناخالص داخلی» یا همان GDP سنجیده میشود. وقتی میگوییم نرخ رشد اقتصادی یک کشور ۵درصد بوده یعنی ارزش کالاها و خدماتی که در آن سال تولید شدهاند، نسبتبه سال قبل ۵درصد بیشتر شده است.
نکته مهم این است که نرخ رشد اقتصادی همیشه باید «واقعی» باشد، نه اسمی. رشد اسمی یعنی افزایش عددی GDP بدون در نظر گرفتن تورم اما آنچه واقعا برای مردم و اقتصاد مهم است، رشد واقعی است یعنی رشد پس از کسر اثرات تورم. چون اگر تولید بیشتر شده اما فقط به دلیل بالا رفتن قیمتها باشد، تغییری در سطح رفاه ایجاد نمیشود.
نرخ رشد اقتصادی از کجا میآید؟ عوامل متعددی در این رشد موثرند. سرمایهگذاری در زیرساختها، بهبود بهرهوری نیروی کار، دسترسی به منابع طبیعی، گسترش تجارت خارجی، رشد فناوری و آموزش نیروی انسانی از جمله مهمترین آنهاست. کشورهایی که بهطور پایدار این عوامل را تقویت میکنند، میتوانند به رشد بلندمدت و باکیفیت دست یابند.
رشد اقتصادی در عمل چه تاثیری بر زندگی مردم دارد؟ زمانی که اقتصاد رشد میکند، فرصتهای شغلی بیشتر میشود، درآمد افراد افزایش مییابد و دولت نیز منابع بیشتری برای ارائه خدمات عمومی در اختیار دارد. به همین دلیل، نرخ رشد بالا معمولا با کاهش بیکاری، افزایش سطح رفاه و بهبود شاخصهای زندگی همراه است.
اما همه نوع رشد خوب نیست. اگر رشد اقتصادی فقط بهواسطه فروش بیشتر نفت یا وامهای دولتی به دست بیاید، ممکن است ناپایدار باشد و در صورت تغییر شرایط، بهسرعت متوقف شود. همچنین اگر رشد فقط بهنفع طبقات خاصی باشد و شکاف طبقاتی را افزایش دهد، میتواند به نارضایتی اجتماعی و بیثباتی سیاسی منجر شود. بنابراین کیفیت رشد به اندازه کمیت آن اهمیت دارد.
از سوی دیگر، رشد منفی اقتصادی به معنای کوچک شدن اقتصاد است. این وضعیت معمولا در دوران رکود، تحریم، بحران مالی یا شرایط بحرانی مثل جنگ و بیماریهای فراگیر رخ میدهد. رشد منفی میتواند به افزایش بیکاری، کاهش درآمد خانوارها و افت سرمایهگذاری بینجامد.
در تحلیل رشد اقتصادی، باید به ساختار آن نیز توجه داشت. اینکه کدام بخشها (صنعت، کشاورزی، خدمات) بیشترین سهم را در رشد دارند، یا اینکه رشد بیشتر از محل مصرف بوده یا سرمایهگذاری، میتواند کیفیت و پایداری آن را مشخص کند.
در پایان باید گفت که رشد اقتصادی یک عدد نیست بلکه آینهای از حال و آینده اقتصاد یک کشور است. اگرچه بالا بودن نرخ رشد مطلوب است اما برای پایدار بودن آن باید سیاستهایی اتخاذ شود که مبتنیبر تولید، نوآوری، عدالت اجتماعی و تعامل سازنده با جهان باشد. اقتصاد بدون رشد ممکن است در ظاهر پایدار بماند اما در بلندمدت، دچار ایستایی و عقبماندگی خواهد شد.