راهی که به توسعه منتهی نمیشود
نادر کریمی*– اصولا مسوولیت ناکارآمدی وزرا و بدنه اجرایی دولت خود شخص رییسجمهور است بنابراین نوشته زیر درحقیقت در نقد ایشان و ساختار حاکمیت طرح دیدگاه شده است.
داستان رییسجمهور، داستان قورباغه و ظرف آب سرد و ظرف آب گرم است. ظرف آب سرد همان وفاق است که او در درونش پرت شد و زیر آب را شعله قرار دادند. اکنون آب داغ شده است و ایشان توان خروج از ظرف را ندارد.
اصلاحات اقتصادی با تغییرات محلی و بخشی در یک صنعت خاص قابل اجرا نیست، این روش و رویکرد در حقیقت بهنوعی اتلاف منابع و سرگرمی بیش نیست. اصلاحات نیازمند استراتژی ملی با پیشنیازهای لازم است. اصلاحات مبتنی بر Development strategyاست. در این استراتژی مزیتها و توانمندیهای داخلی، منطقهای و جهانی کشور مورد بررسی است که ابزارهای رسیدن به آن مشخص است که اکنون این رویکرد جزو انتخاب ما نیست چنانچه اما استراتژی درست انتخاب شود ما نیازمند پیشنیازهای توسعه و رشد هستیم (Development prerequisites) البته رویکرد دیگری در برخی کشورها با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی در آنها انجام شد که با اقتدارگرایی توسعهگرا، ابتدا زیرساختهای اقتصادی را مستحکم کردند و سپس سراغ توسعه سیاسی رفتند یا نرفتند. (عصر ایران)
مسعود نیلی یکی از اقتصاددانان مطرح کنونی کشور نیز معتقد است که حکومت باید جامعه را با همه تنوع و تفاوتهایی که دارد به رسمیت بشناسد و همراهی کند که اشاره به توسعه سیاسی و پیشنیازهای توسعه اقتصادی دارد. توسعه سیاسی فضا را برای ورود به مشارکت در اقتصاد باز میکند. هرچه میزان مشارکت افزایش یابد ریسکهای توسعه کاهش مییابند و میزان موفقیت توسعه در حالت کلی بالا میرود.
توسعه سیاسی و در ادامه توسعه اقتصادی نرمافزارهای رشد و پیشرفت کشور هستند، این نرمافزارها نیازمند سختافزارهای نیروی انسانی و بدنه اجرایی مستقل هدفمند با نگاه به منافع ملی دارند، توسعه سیاسی تولید کننده این نیروهاست که در بستر احزاب ایجاد میشوند. احزاب ریشه و منشأ توسعه سیاسی هر کشور میتوانند باشند.
حالا با توجه به گزارههایی که در متن بالا بیان شد بیاییم، ببینیم ما در کجای توسعه ایستادهایم؟
*روزنامهنگار، کنشگر محیطزیست، اقتصاد و توسعه
