ذهنهای تورمساز!

جهانصنعت – یکی از مفاهیم کلیدی در علم اقتصاد که در سالهای اخیر اهمیت دوچندانی یافته، انتظارات تورمی است. این واژه در ظاهر ساده اما در عمل پیچیده، به پیشبینی ذهنی افراد از سطح عمومی قیمتها در آینده اشاره دارد؛ اینکه مردم، تولیدکنندگان، سرمایهگذاران یا سیاستگذاران فکر میکنند قیمتها در ماهها یا سالهای آینده بالا میرود یا ثابت میماند.
در یک اقتصاد سالم، انتظارات تورمی باید با سیاستهای اقتصادی همجهت باشد. اگر سیاستگذار هدفگذاری مشخص برای نرخ تورم داشته باشد و جامعه نیز آن را باور کند، این باور بهصورت خودکار به مهار واقعی تورم کمک خواهد کرد اما در اقتصادهای گرفتار بیاعتمادی، اثر انتظارات میتواند تورم را حتی بدون وجود شوک بیرونی افزایش دهد.
چگونه؟ تصور کنید مردم به این نتیجه برسند که قیمت کالاها طی ماه آینده افزایش خواهد یافت. این ذهنیت، آنان را به سمت خرید زودتر کالاهای مصرفی و سرمایهای سوق میدهد. افزایش تقاضای ناگهانی، حتی اگر عرضه ثابت مانده باشد، بهخودیخود موجب جهش قیمتها میشود. این همان «پیشخور شدن تورم» است؛ ذهنیت تورمی باعث وقوع تورم واقعی میشود.
در این میان، نقش سیاستگذار پولی بسیار حیاتی است. اگر بانک مرکزی یا دولت، بهصورت شفاف اهداف تورمی را اعلام کنند و مهمتر از آن، به آن پایبند بمانند، انتظارات تورمی در مسیر کنترل شده قرار میگیرد اما اگر وعدهها بیپشتوانه باشد، سیاستها متناقض باشد، یا انتشار دادهها با تاخیر یا دستکاری همراه شود، اعتماد از بین میرود و مردم با تکیه بر حافظه تاریخی، خودشان برای آینده برنامهریزی میکنند؛ آنهم در جهت محافظهکارانه و تورمزا.
یکی از چالشهای اصلی اقتصاد ایران در دهههای اخیر، همین شکاف عمیق میان آمار رسمی و تجربه زیسته مردم بوده است. در حالی که بانک مرکزی از کاهش نرخ تورم نقطهبهنقطه سخن میگوید، مردم در بازارهای خواربار، مسکن، خودرو یا پوشاک با رشد قیمتهای محسوس مواجهند. این تناقض باعث شده انتظارات تورمی بالا بماند و حتی اگر برای مدتی تورم واقعی کاهش یابد، بازهم رفتارهای تورمزا در جامعه متوقف نشود.
از سوی دیگر، انتظارات تورمی در ایران بهشدت تحتتاثیر اخبار سیاسی، نوسانات نرخ ارز و تصمیمات غیرمنتظره دولتی است. برای مثال، اعلام یک خبر مبهم درباره مذاکرات خارجی یا حذف ارز ترجیحی، بهسرعت بر ذهنیت بازار تاثیر میگذارد، حتی پیش از آنکه اتفاقی در واقعیت رخ داده باشد.
در اقتصادهای پیشرفته، انتظارات تورمی معمولا از مسیر بازارهای مالی یا پیمایشهای علمی اندازهگیری میشود اما در ایران، بهدلیل نبود ابزارهای دقیق، بخش مهمی از انتظارات تورمی در رفتارهای روزمره مردم مانند خرید طلا، ارز، پیشخرید کالا یا حتی هجوم به داراییهای ثابت (مانند مسکن و خودرو) بروز میکند.
برای کاهش انتظارات تورمی، فقط کاهش نقدینگی یا سیاستهای انقباضی کافی نیست. لازم است اعتماد عمومی بازسازی شود؛ از مسیر شفافیت آماری، ثبات در مقررات، استقلال بانک مرکزی و مهمتر از همه پایبندی سیاستگذار به وعدهها.
تا زمانی که مردم احساس کنند دولت «دست خود را رو نکرده» یا بانک مرکزی ابزار مستقل ندارد، حتی بهترین بخشنامهها هم اثری در ذهنیت مردم نخواهد داشت. در نهایت، آنچه تورم میسازد، فقط چاپ پول نیست؛ ذهنیت ناپایدار درباره فرداست.