جهان‌صنعت تاثیر عملکرد کابینه پزشکیان بر جامعه را بررسی کرد:

دولت علیه مردم

پویا اصل‌باغ
کدخبر: 589796
دولت مسعود پزشکیان در کمتر از دو سال فعالیت خود، به بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در ایران دامن زده و عملکرد ناکارآمدی در مدیریت معیشت مردم، سلامت جامعه و کاهش امنیت اجتماعی را نشان داده است.
دولت علیه مردم

پویا اصل‌باغ– کمتر از دوسال از روی‌کار‌آمدن دولت مسعود پزشکیان می‌گذرد و در این مدت شرایط معیشتی مردم به‌‌طور قابل‌توجهی تحلیل رفته است. افزایش مداوم قیمت کالاهای اساسی، نرخ ارز، کمبود برخی از اقلام دارویی، رشد بی‌سابقه اجاره‌‌بها مسکن در شهرهای بزرگ مخصوصا تهران و تشدید آلودگی هوا تنها یک‌گوشه از مشکلات زندگی روزمره‌ای است که مردم با آن مواجه هستند. درچنین‌شرایطی دولت نه‌تنها هیچ اقدام موثری انجام نداده بلکه رییس‌جمهور به وضوح خود را بی‌گناه جلوه می‌دهد و درکی از اوضاع فعلی ندارد. همزمان با تشدید این مسائل آمار طلاق، اعتیاد، سرقت، خشونت، قتل و انواع بزهکاری در کشور افزایش چشمگیری پیدا کرده و بسیاری از کارشناسان ریشه اصلی آن را در بحران‌های اقتصادی و معیشتی می‌دانند. آنها براین‌باورند که درنتیجه این امر سطح تاب‌آوری اجتماعی کاهش پیدا می‌کند و می‌تواند زمینه‌ ایجاد آسیب‌های عمیق‌تر و گسترده‌تری در جامعه شود.

دولتی‌ها علیه دارو و تجهیزات پزشکی

طی روزهای اخیر اظهارات برخی مسوولان دولتی نشان می‌دهد که بحران دارو در کشور به مساله‌ای نگران‌کننده تبدیل شده است. برخی از کارشناسان هشدار دادند درصورت ادامه‌دارشدن این روند کشور ممکن است طی دوماه آینده با کمبود شدید دارو مواجه شود. گزارش‌ها حاکی از آن است که درحال‌حاضر حدود ۲۰تا۵۰قلم دارویی که برخی از آنها جزو داروهای حیاتی محسوب می‌شوند با کمبود مواجه‌شده و نهادهای مرتبط نیز تاکنون اقدام موثری برای مدیریت این وضعیت انجام ندادند. قیمت‌گذاری دستوری، کاهش سهمیه ارز دارو ازسوی دولت و بی‌برنامگی وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو از جمله دلایل تشدید این بحران است. درچنین‌شرایطی پرسش مطرح می‌شود که نقش وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو به‌عنوان متولیان اصلی تامین و نظارت بر بازار دارو درقبال این وضعیت چیست؟ نتیجه کم‌کاری و ناکارآمدی این دونهاد به‌خطرافتادن جان بسیاری از بیماران و افزایش ناامیدی در میان آنان و خانواده‌هایشان بوده است.

افزایش خشونت خانگی

پدیده خشونت خانگی از آن دسته از مسائلی است که هیچ‌گاه تکراری نمی‌شود. بسیاری از روانشناسان در بررسی‌های خود متوجه شدند که این پدیده در نتیجه بحران‌های اقتصادی است. در شش‌ماه نخست امسال قتل و خشونت علیه زنان رشد چشمگیری پیدا کرده است. براساس آمار موجود دست‌کم ۱۳۲زن در کشور به قتل رسیدند. اگر بخواهیم به‌صورت ماهانه آنها را تفکیک کنیم باید گفت در فروردین‌ماه سال‌جاری

۱۷، اردیبهشت‌ماه۳۱، خردادماه۲۳، تیرماه۲۳، مردادماه۲۳ و شهریورماه امسال ۱۵زن توسط افراد مختلف از جمله بستگان نزدیک مانند پدر، همسر و برادر به‌دلایل گوناگون به‌قتل رسیدند. در تقسیم‌بندی استانی شهرهای تهران، سیستان‌وبلوچستان، خراسان‌رضوی، لرستان، مازندران، فارس، خوزستان و اصفهان به‌ نسبت استان‌های دیگر موارد بالایی از قتل و خشونت علیه زنان را ثبت کردند.ازسوی دیگر آمار خشونت(به‌خصوص خشونت خانگی) نیز به نسبت سال‌های گذشته افزایش نسبی داشته است. بنابر یک گزارش غیررسمی حدود ۴۰‌درصد زنان کشور در شش‌ماه ابتدایی امسال انواع خشونت‌ها اعم از برخورد فیزیکی، جنسی و کلامی را شاهد بودند. از نگاه کارشناسان و مطالعات انجام‌شده شکل‌گیری چنین پدیده‌ای نشان از بحران عمیقی در بطن جامعه دارد. طبق باور آنان درمجموع یک‌سری از عوامل ریشه‌ای، شخصی و اقتصادی این مساله رخ می‌دهد. متاسفانه مسائل مربوط به زنان در کشور با محرمانگی روبه‌رو است به‌گونه‌ای که نهادهای دولتی و مسوول نه‌تنها آمار دقیقی از میزان خشونت، تجاوز یا قتل زنان ارائه نکرده بلکه با انتشار و بررسی داده‌های آن نیز مقابله می‌کند. این مورد به‌ضوح نشان می‌دهد که دولت برنامه‌ای برای مقابله با این پدیده نداشته و گام موثری نیز در این زمینه برنمی‌دارد.

آسمان خاکستری مرگبار

آلودگی هوا این روزها دیگر یک معضل نیست بلکه به یک امر عادی در جامعه تبدیل شده و مسوولان دولتی نیز برنامه‌ای برای مقابله با آن را ندارند. طبق گزارش‌های شرکت کنترل کیفیت هوای تهران از ابتدای فروردین تا آبان‌ماه گذشته شهروندان تهرانی ۹۲روز هوای ناسالم برای گروه‌های حساس، هشت‌‌روز هوای ناسالم، دوروز هوای بسیار ناسالم، دو‌روز هوای خطرناک، ۱۱۹‌روز هوای قابل‌قبول و تنها شش‌روز هوای پاک را تجربه کردند. برآوردها نشان می‌دهد که تهرانی‌ها در سال‌جاری تقریبا یک‌‌ماه بیشتر از سال گذشته هوای آلوده تنفس کردند. به ‌تازگی یکی از اعضای شورای شهر تهران از افزایش میانگین فوتی‌های ناشی از آلودگی هوا خبر داد. مهدی بابائی، رییس کمیته ایمنی شورای شهر تهران بیان کرد: میانگین فوتی روزانه در تهران ۱۸۰نفر بود که امروز به ۲۲۰نفر افزایش یافته است. این افزایش ۲۰‌درصدی طی یک‌ماه نشان‌دهنده وضعیت بحرانی آلودگی هواست. درچنین شرایطی که هیولای آلودگی هوا درحال بلعیدن جان شهروندان است چرا دولت مسعود پزشکیان و نهادهای مرتبط برای حل این بحران برنامه‌ای ارائه نمی‌کنند؟ در جواب این پرسش باید گفت که نه‌تنها رفع آلودگی هوا برای دولت اولویت نداشته بلکه به آن توجهی نیز ندارد.

بی‌آبی و نسخه‌های عجیب پزشکیان

رییس‌جمهور بارها در سخنرانی‌های خود به مساله بی‌آبی اشاره کرده و گفته: «‌اگر پاییز امسال بارندگی نداشته باشیم ناچارا باید آب را جیره‌بندی و پایتخت را تخلیه کنیم.» درباره این جمله پزشکیان تحلیل‌های زیادی وجود دارد. برخی معتقدند که او حقیقت را بیان می‌کند و برخی دیگر باور دارند که او با مطرح‌کردن چنین مساله‌ای قصد فرار از مسوولیت خود را دارد. در شرایطی که بحران آب به یک فاجعه تبدیل شده مدیریت دولت و نهادهای مرتبط به‌خصوص وزارت نیرو در این زمینه بسیار ضعیف بوده و همت کافی را برای حل این مساله در مسوولان شاهد نیستیم. ذخایر بسیاری از سدهای کشور کاهش چشمگیری پیدا کرده و پاییز به روزهای پایانی خود رسیده اما بارش قابل‌توجهی را تاکنون ملاحظه نکردیم. در چنین اوضاعی آیا دولت و متولی اصلی مساله یعنی وزارت نیرو نباید چاره‌ای برای آن بیندیشند؟ رییس‌جمهور بارها گفته که توان مدیریت این بحران را ندارد و حاضر است که اختیارات خود را به دیگری دهد تا بحران بی‌آبی رفع شود. نسخه‌هایی که پزشکیان برای حل مساله آب می‌پیچد راهکار اصلی نبوده و به‌نوعی عوام فریبی است.

طلاق علیه ازدواج

طی یک‌سال اخیر طلاق در کشور رشد فزاینده‌ای پیدا کرده به‌‌طوری که براساس آمار اعلامی ازسوی سازمان ثبت احوال کشور در هفت‌ماه‌ نخست سال گذشته حدودا ۱۰۸‌هزارو۶۷۳مورد طلاق در کشور ثبت شده و در واقع از هر۱۰۰مورد ازدواج در بازه مدنظر حدودا ۳۹مورد به طلاق ختم شده است. درسال۱۴۰۳ بیشترین تعداد طلاق در شهرهای تهران، مشهد و خوزستان ثبت شده و کمترین موارد مربوط به ایلام، خراسان‌جنوبی و سمنان است. با استناد به آمار منتشر شده توسط سازمان ثبت احوال کشور استان‌ البرز با ۵۴‌درصد، تهران با ۵۲‌درصد و مازندران با ۴۹‌درصد به ترتیب بیشترین طلاق را به‌نسبت ازدواج ثبت کردند. ازسوی دیگر استان‌ سمنان با ۴۷‌درصد، گیلان با ۴۵‌درصد و مرکزی با ۴۳‌درصد در رتبه‌های بعدی قرار دارند. استان‌های

چهارمحال و بختیاری با ۲۴‌درصد، ایلام با ۲۳‌درصد و سیستان‌وبلوچستان با ۱۵‌درصد کمترین موارد را به‌خود اختصاص دادند. این امر دلایل متعددی دارد و از نگاه کارشناسان دلیل اصلی این معضل «مشکلات اقتصادی و معیشتی» است.

غول اعتیاد

شهریورماه گذشته رییس دانشگاه علوم پزشکی ایران بیان کرد «‌بر‌اساس آمار رسمی ۸/۲‌میلیون‌نفر به‌طور مستقیم با اعتیاد درگیر هستند و اگر خانواده‌ها و وابستگان آنها را نیز در نظر بگیریم ۱۰تا۱۲‌میلیون‌نفر در کشور با تبعات اعتیاد مواجه هستند.» کارشناسان هشدار دادند که درحال‌حاضر با کاهش میانگین سنی مصرف اعتیاد نیز مواجه هستیم. عدم توجه به مساله اعتیاد، بی‌برنامگی، بحران اقتصادی و نبود آموزش کافی سبب شده که غول اعتیاد به مرحله بحران گام بردارد. ازسوی‌دیگر یکی از چالش‌های موجود بحث حمایت از افراد بهبودیافته است. بنابر گزارش یکی از دانشگاه‌های کشور ۶۸‌درصد از افراد تا یک‌سال پس از ترک نیز همچنان بیکار بودند. طبق بررسی‌های انجام شده ازسوی مددکاران اجتماعی و روانشناسان حدود ۸۵‌درصد از افرادی که پس از ترک نتوانستند به بازار کار برگردند مجدد مصرف خود را شروع کرده و حتی رفتارهای پرخطر مانند سرقت نیز در آنها ایجاد شده است. بنابر گزارش برخی کارشناسان وضعیت اشتغال افراد بهبودیافته در کشور شرایط بحرانی دارد. آنان به این نتیجه رسیدند که افراد بیکار دوبرابر احتمال بیشتری برای بازگشت‌به مصرف مخدر را دارند. مهم‌ترین مساله در بیکاری این افراد نبود حمایت کافی ازسوی نهادهای دولتی است. درواقع دولت تاکنون برنامه منسجم و موثری برای بازگرداندن بهبودیافتگان به جامعه و بازار کار ارائه نکرده است.

پاستور فراموش کار

بحران‌های فعلی برخواسته از سال‌ها بی‌توجهی پاستورنشینان به جامعه است. اوضاع فعلی نشان می‌دهد که دولتی‌ها آنقدر غرق در مسائل خود شدند که مردم را از اولویت خود خارج کرده و هرازگاهی تنها به‌میدان بازمی‌گردند، نسخه‌ای می‌پیچند، عکسی می‌گیرند و همانند ادوار گذشته وعده‌های رنگین ارائه می‌دهند درحالی‌که وقتی پای عمل به‌میان می‌آید ناکارآمدی‌شان به‌وضوح نمایان می‌شود. مساله امروز اما کابینه مسعود پزشکیان بوده که با کمترین میزان رای بر سر کار آمده است. بی‌برنامگی پزشکیان و وزارتخانه‌های متبوعش طی این مدت آشکار شد و نشان داد که درعمل مدیریت کشور به‌نوعی رها شده است. مسائل و بحران‌های اجتماعی روزبه‌روز تشدید می‌شوند و دولتی‌ها هنوز درک نکردند که اوضاع به چه اندازه وخیم شده است.بسیاری از مردم نسبت به آینده خود ناامید شدند و برخی دیگر چاره را در ترک کشور می‌بینند. این وضعیت یک زنگ خطر جدی برای مشروعیت و حیات دولت است زیرا جامعه دیگر توان تحمل آن را ندارد. اگر پزشکیان می‌خواهد وفاق و آشتی با مردم را اجرایی کند ابتدا باید به آنها توجه کند نه اینکه همه چیز را به فراموشی بسپارد‌.

دولت رفاه؛ راه علاج ایران امروز

امیر لطفی‌حقیقت *- ایران امروز در شرایطی بحرانی قرار داشته که پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن به هم پیوسته هستند و هرروز دامنه مشکلات گسترده‌تر می‌شود. تورم بی‌سابقه، سقوط قدرت خرید و بیکاری گسترده زندگی روزمره مردم را تحت فشار شدید قرار داده است. این بحران تنها محدود به جنبه‌های مالی نبوده و اثرات عمیقی بر هویت فردی، اعتماد اجتماعی و سرمایه انسانی دارد. وقتی خانواده‌ها توان تامین حتی نیازهای اولیه خود را ندارند امید به آینده کمرنگ می‌شود و حس تعلق به جامعه آسیب می‌بیند. جوانانی که در چنین فضایی رشد می‌کنند از فرصت‌های آموزشی و شغلی محروم می‌مانند و شکاف‌های اجتماعی و منطقه‌ای هر روز عمیق‌تر می‌شوند. جامعه‌ای که بخش عمده جمعیتش درگیر دغدغه‌های بقاست توانایی خلاقیت، نوآوری و مشارکت فعال را از دست داده و مسیر توسعه پایدار متوقف می‌شود.

تجربه جهانی نشان می‌دهد تنها راه مقابله با چنین‌چرخه معیوب ایجاد یک دولت رفاه واقعی است. دولتی که با سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی هدفمند امنیت اقتصادی و فرصت‌های برابر را برای همه فراهم کند. ارائه آموزش و بهداشت رایگان یا یارانه‌ای، حمایت از خانواده‌ها و کودکان، ایجاد اشتغال پایدار و نظام مالیاتی عادلانه ابزارهایی هستند که می‌توانند رفاه، عدالت و اعتماد اجتماعی را بازسازی کنند. بدون چنین‌ساختار حمایتی نابرابری و محرومیت همچنان تداوم یافته و جامعه هر روز فاصله بیشتری از عدالت و توسعه می‌گیرد. بازسازی هویت فردی و اجتماعی و ایجاد امید واقعی برای نسل‌های آینده تنها دربستر چنین دولت رفاهی ممکن است. جامعه‌ای که شهروندانش در آرامش و امنیت زندگی کنند می‌تواند استعدادها و سرمایه انسانی خود را آزاد کرده و مسیر توسعه پایدار را هموار کند. هر تاخیر در اجرای چنین سیاست‌هایی هزینه‌های انسانی، اجتماعی و اقتصادی سنگینی به کشور تحمیل می‌کند. ایران بیش از هرزمان دیگری نیازمند یک دولت رفاه واقعی است یعنی راهکاری عملی، مستمر و ضروری برای عبور از بحران اقتصادی، کاهش نابرابری، تضمین رفاه و امنیت اجتماعی و بازسازی اعتماد اجتماعی و هویت ملی. تنها با چنین‌سیاستی است که می‌توان چشم‌انداز روشن و پایدار برای فرداهای ایران ترسیم کرد.

*روان‌درمانگروپژوهشگرومدرس‌مطالعات‌میان‌رشته‌ای 

وب گردی