در مسیر احیای سازمان چای
یکم- دنیای امروز به سویی میرود که از دولت چاق، دولت پراولاد و دولت متعهد دور شود. به این معنی که اعضای دولت، مجلس و دیگر نهادها دنبال این خواهند بود که از حجم فعالیتهای اضافی دولت کاسته شود. خب، این اتفاق مگر در ایران رخ نمیدهد؟ واقعیت این است که برخی افراد و گروهها به دلایل گوناگون از جمله ذینفع بودن سیاسی یا اقتصادی نهتنها راه را بر کوچک شدن دولت میبندند بلکه میخواهند دولت بزرگ شود.
دوم- مگر بهتازگی کسی حرفی زده یا خواستهای مطرح شده است؟ بله، دو عضو مجلس قانونگذاری ایران به تازگی خواستار احیای سازمان چای شده و کاهش تولید چای در کشور را به انحلال این سازمان نسبت میدهند.
سوم- آنها چه گفتهاند؟ آنها میگویند که پس از آنکه در سال ۱۳۸۳ سازمان چای در دولت اصلاحات منحل شد تولید چای سقوط کرد. آنها گفتهاند که دولت احمدینژاد در سال ۱۳۸۸ تصمیم گرفت که سازمان چای احیا شود اما این اتفاق نیفتاد.
چهارم- واقعا احیای این سازمان میتواند به تولید بیشتر چای کمک کند؟ کارشناسان میگویند اگر اینگونه بود باید صنعت کشور با وجود ایدرو و ایمیدرو رشد میکرد، اگر اینطور بود باید سازمان قند و شکر نیز احیا میشد. اگر این استدلال صحیح باشد باید دهها سازمان برای مثلا پنبه، عدس، لپه و… تاسیس شود. چرا این اتفاقها نمیافتد؟
پنجم- پس حالا چه باید کرد؟ اولین کار این است که هرگز زیر بار چنین خواستههایی نرویم. مگر میشود یک نهاد پس از چند دهه فعالیت که به دلیل ناکارآمدی منحل شده است را دوباره به دلایل غیرکارشناسی زنده کرد؟ باید دولت کاری کند که از این دست سازمانها هرچه میشود کاست. دولتها و نمایندگان مجلس نباید برای خرید محبوبیت از جیب و کیسه دولت هزینه کنند. سازمان چای در دولتهای رضا پهلوی تاسیس شده است و نباید به یک نهاد مرده نفس مصنوعی داد.