جیب خالی دولت، سفره خالی مردم

فاطمه عباسپور– برکسی پوشیده نیست که اقتصاد ایران حال و روز خوشی ندارد و در سالهای اخیر فشار کمرشکن تورم تبدیل به کابوس بسیاری از مردم این سرزمین شده است. خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمهای بینالمللی بهمثابه شروع موج تورمی بود که در مسیر خوب زندگی میلیونها نفر از مردم کشور را تحتتاثیر خود قرار داد؛ تورم از ۹درصد در سال ۱۳۹۵ به ۱/۴۷درصد در سال ۱۳۹۹ رسید. از سال ۱۳۹۸ تورم کشور بیش از ۴۰درصد بوده است. لازم به ذکر است، بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند آمار حقیقی تورم بسیار فراتر از آمارهای رسمی اعلام شده است. یکی از دلایل مهم گسترش فقر در کشور، عقبماندگی مستمر افزایش دستمزدها نسبت به تورم است. برای مثال در سال ۱۳۹۶زمانی که تورم ۱۰درصد بود، حقوق کارمندان ۱۰درصد و دستمزد کارگران ۱۴درصد افزایش پیدا کرد. با این وجود در سال ۱۴۰۲ دستمزد کارمندان و کارگران به ترتیب ۲۵ و ۲۷درصد رشد دارد و تورم ۴۱درصد افزایش یافت و همین موضوع نشان میدهد که مردم چطور طی سالها از تورم عقب ماندند و این فاصله با گذر زمان بیشتر و بیشتر شد. در چنین شرایطی که طبقه متوسط جامعه مداوم در حال آب رفتن بود و جمعیت بیشتری به زیرخطفقر میرفتند، یکی از معدود راهحلهای باقیمانده پیشپای دولت اختصاص یارانه به برخی از کالاهای اساسی سفره مردم بود.
اختصاص یارانه، راهحلی ناکافی اما لازم
برنج، گوشت گوساله گرم و منجمد، حبوبات، شیر کمچرب، پنیر، ماست دبه ۵/۲کیلویی، مرغ گرم و منجمد، تخممرغ، روغن مایع، ماکارونی و قند و شکر کالاهایی هستند که یارانه به آنها تعلق میگیرد. یارانه آرد و نان نیز یکی دیگر از نمونههای این موضوع است.
اختصاص یارانه به برخی از کالاهای اساسی از قبیل گوشت و نان با وجود اینکه راهحل پایدار و بلندمدتی نبود اما با این وجود باعث شد دستکم این اقلام از سر سفره مردم به صورت کامل حذف نشوند؛ سفرهای که تا همینجای کار هم بیش از اندازه کوچک شده بود اما حتی این راهحل کوتاهمدت هم به علت یک ابرچالش نتوانست مدت زیادی دوام بیاورد: «کسری بودجه دولت.»
با بازگشت تحریمها، فروش نفت ایران روزبهروز کاهش یافت و بزرگترین منبع درآمد دولت با چالشهای فراوانی روبهرو شد. از سوی دیگر به علت معضل تحریم، تجارت خارجی نیز روند افولی را نسبت به سالهای قبل طی کرد، چنانچه امروزه میبینیم تراز تجاری کشور چند سالی میشود که منفی است.
کوچک شدن کیک اقتصاد کشور
با کاهش تولید ناخالص داخلی کشور دولت دیگر راهحل افزایش مالیات را هم پیش روی خود ندارد و تنها چاره آن مدیریت هزینههاست و در این میان یارانههای تخصیص یافته یکی از اولین هزینههایی است که دولت به فکر کاهش آن میافتد. وحید شقاقیشهری، کارشناس مسائل اقتصادی دراینباره به «جهانصنعت» گفت: متاسفانه در سالهای اخیر کیک اقتصاد ایران مانند دورههای گذشته، بزرگتر نشده است؛ مقصران این اتفاق را هم میتوان به طور عمده ضعف سیاستهای اقتصادی، تحریمها، ناترازی اقتصاد کلان، عدم سرمایهگذاری بخش خصوصی و قیمتگذاری دستوری دانست.
تحریمها باعث شده که درآمدهای نفتی دولت رشد سالهای گذشته را نداشته باشد. کوچکتر شدن اندازه اقتصاد کشور در کنار چالش درآمدهای نفتی موجب شده است که هم درآمدهای مالیاتی و هم درآمدهای نفتی کشور کاهش یابد و مناسب با هزینههای دولت رشد نکند. برعکس درآمدها، این هزینهها همواره به دلایلی از جمله تورم، فرسودگی زیرساختها و ناترازیهای اقتصاد کلان در حال افزایش است. این عدم تعادل در درآمد و هزینه طی سالهای اخیر، زیادتر شده است و ما آن را کسری بودجه دولت مینامیم. این کارشناس اقتصادی ادامه داد: امروزه به دلیل عدم تناسب چشمگیر هزینهها و درآمدهای دولت با کسری بودجه بالایی دست به گریبان شده است. به نظر میرسد اگر شرایط کنونی از جمله ناترازیها، فرسودگی زیرساختها و تحریمها همچنان پابرجا باشد شرایط در سالهای آینده ممکن است از این نیز بغرنجتر شود. هزینهها روزبهروز افزایش مییابد و دولت به دلیل کوچک شدن کیک اقتصاد یا همان تولید ناخالص داخلی کشور نمیتواند درآمدهای مالیاتی خود را افزایش دهد و تحریمها نیز اجازه افزایش درآمد نفتی را به دولت نمیدهند.
اولین و آسانترین اقدام دولت، قطع و کاهش یارانهها
رقم کمبود بودجه دولت ولو به گفته خود دولتمردان هم به هیچ عنوان رقم ناچیزی نیست.
شقاقیشهری دراینباره گفت که براساس برآوردهای خوشبینانه و ادعای خود دولتمردان در سال جاری حداقل ۸۰۰همت کسری بودجه وجود دارد اما در سناریوهای بدبینانه این رقم از ۱۰۰۰همت هم فراتر میرود. در چنین شرایطی نخستین کاری که دولت انجام میدهد حذف برخی از هزینهها از جمله یارانههاست.
وی ادامه داد: در حقیقت اولین و آسانترین کاری که از دولت در این جور شرایط سر میزند، حذف یارانههاست. دولت نمیتواند دست به حقوقها و دستمزدها بزند بنابراین بودجه عمرانی را صفر میکند و یارانهها را کاهش میدهد. ۸۰تا ۹۰درصد بودجه دولت خرج هزینههای جاری است. یارانههای داخل و بیرون از هزینههای جاری وجود دارند.
کوچکتر شدن سبد معیشت مردم
مطمئنا قطع یارانهها در چنین شرایطی بدون عواقب نخواهد ماند. شقاقیشهری دراینباره گفت: در چنین شرایطی چه اتفاقی میافتاد؟ از یکسو کشور با تورمهای عجیب و غریب روبهرو است به شکلی که امسال در حالت خوشبینانه، برآورد تورم بالای ۴۵درصد است و در حالت بدبینانه و تشدید تحریمها و عدم مهار ناترازیها، احتمال تورم سه رقمی هم وجود دارد! در این صورت تورمهای بسیار بیرحمانهای به مردم، تحمیل میشود؛ در چنین شرایطی مهمترین اقدامی که دولت میتوانست در چتر حمایتی خود برای کمک به مردم در این شرایط انجام دهد گسترش یارانهها بود که آن را هم به علت اینکه پول ندارد نمیتواند انجام دهد.
وی ادامه داد: نتیجه تشدید تورم در کنار حذف یارانهها نتیجهای جز کوچک شدن سفره مردم و حذف بسیاری از اقلام اساسی از سبد معیشت مردم ندارد. اوایل دهه۹۰ سهم فقرا از اقتصاد ایران حدود ۱۱تا ۱۳درصد بود اما امروزه به نزدیکی ۳۰درصد رسیده است. دهک طبقه متوسط روزبهروز کوچکتر میشود و دهک طبقات پایین جامعه گسترش مییابد. یکی از مهمترین وظایف دولت، حمایتهای یارانهای و رفاهی است و با صفر کردن بودجه عمرانی و حذف و کاهش یارانهها جمعیت فقرا روزبهروز افزایش مییابد.
لزوم توجه به سرچشمه مشکل
شناخت مساله، اولین قدم برای رسیدن به راهحل است. این کارشناس اقتصادی دراینباره گفت: سوالی که ایجاد میشود این است که چاره چیست؟ اگر نتوانیم اندازه کیک اقتصاد ایران را بزرگتر کنیم حتی در صورت توزیع عادلانه این کیک هم سهم مردم کم و کمتر خواهد شد. دولت حتی اگر یارانهها را عادلانه توزیع کند به دلیل کوچک شدن اقتصاد کشور سهم هر فرد ایرانی از این یارانهها و اقلام یارانهای باز کاهش خواهد یافت.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی دولت باید به جای راهکارهای بیفایده و فرسایشی به سراغ ریشه مشکل برود و به جز این، چارهای برای بهبود وضعیت نیست و تا زمانی که شرایط بهبود نیابد، روزبهروز شاهد آب رفتن سفره مردم و حذف اقلام گوناگون از آن خواهیم بود.