جنگ رخ نمی‌دهد

نادر کریمی جونی
کدخبر: 536014

آیا بمبی که اسرائیل در مذاکرات ایران و آمریکا کار گذاشته بود، منفجر شده و گفت‌وگوها را متزلزل و رسیدن به نتیجه را ناممکن یا دست‌کم دور از دسترس کرده است؟ برای اسرائیل بهترین نتیجه حاصل از گفت‌وگوهای تهران- واشنگتن نابودی تمام تاسیسات هسته‌ای و متوقف‌کردن تمام فعالیت‌های اجرایی و حتی پژوهشی هسته‌ای و اتمی ایران بود. این موضوع بارها و در بالاترین سطح از زبان مقامات گوناگون صهیونیست و از جمله بنیامین نتانیاهو شنیده و اعلام شده است. اما روشن است که این دستاورد، حتی در خواب هم نصیب رهبران تل‌آویو نمی‌شود. به این دلیل برای نتانیاهو و دوستانش بهترین گزینه، به شکست کشاندن مذاکرات و تمهید زمینه وقوع حمله نظامی به ایران است. به علل گوناگون حمله خودسرانه و بدون کمک و همکاری ایالات‌متحده برای اسرائیل ناممکن است؛ مسافت جغرافیایی، امکانات ناکافی اسرائیل و از همه مهم‌تر مدیریت تبعات و رویدادهای پس از حمله به ایران، این کار را برای مقامات ارتش اسرائیل ناممکن کرده و آنها سعی می‌کنند از این کار پرهیز کنند بنابراین تا وقتی ایالات متحده خود وارد جنگ نشود، حمله به ایران که ایجادکننده یک نزاع مزمن و زیانبار در خاورمیانه است، انتخاب اسرائیلی‌ها نیست. البته تل‌آویو تلاش می‌کند چنین القا کند که حمله به یمن و بمباران مکرر تاسیسات انصارالله، نمونه‌ای برای اثبات علاقه حمله از سوی اسرائیل به سایر دشمنان این کشور است اما تقریبا تمامی تحلیلگران بر این باورند که نمونه یمن قابل‌تعمیم به دیگر سوژه‌ها نیست. در طرف ایالات‌متحده، جنگ هم‌اکنون دور از ذهن به‌نظر می‌رسد و حتی آمریکایی‌ها نیز احتمال وقوع آن را کمتر از گذشته می‌دانند. به‌جز نشانه‌های فیزیکی مانند کاهش توان نظامی در جزیره دیه‌گو گارسیا، نشانه‌های دیگری هم هست. مثلا آمریکایی‌ها می‌گویند که اجازه غنی‌سازی به ایران داده نمی‌شود اما نمی‌گویند توافقی که حق غنی‌سازی در آن وجود داشته باشد، امضا نخواهد شد. اگرچه این دو مفهوم را به‌جای یکدیگر می‌توان به کار برد و ظاهرا تفاوتی ندارند اما روشن است که اگر بنا به بندبازی سیاسی باشد، این دو موضع تفاوت‌هایی دارند که دیپلمات‌ها می‌توانند از آن بهره ببرند.

در یک تحلیل انتزاعی می‌توان تصریح کرد که اگر ایرانیان از موضع خود کوتاه بیایند و شرط ایالات‌متحده را بپذیرند آن‌وقت توافق حاصل شده است اما اگر همانطورکه مقامات ایرانی تاکید می‌کنند، حق غنی‌سازی خط قرمز باشد و عبور از آن ممکن نباشد، آیا مذاکرات را باید شکست‌خورده دانست و جنگ را پیش‌بینی کرد؟ در این‌باره پاسخ بلافاصله آن است که جنگ چه هدفی را برای ایالات‌متحده تامین و چه دستاوردی را برای کاخ سفید تحصیل می‌کند. همین حالا و در مورد انصارالله و حوثی‌های یمن، جنگ هیچ منفعتی را برای ایالات‌متحده به‌همراه نیاورده است. این بی‌حاصلی و هزینه گزاف سرانجام سبب شد تا ترامپ به‌طور یک‌جانبه و با عبور از اسرائیل، با یمنی‌ها به توافق برسد آیا با این سابقه، ایالات‌متحده برای به راه انداختن جنگ دوم در خاورمیانه ریسک می‌کند؟

گمان نمی‌رود اراده‌ای برای به راه انداختن جنگ دوم در واشنگتن وجود داشته باشد. در جریان سفر رییس‌جمهور ایالات‌متحده، اعراب جنوب خلیج‌فارس از رییس‌جمهور آمریکا برای رعایت آرامش و حفظ امنیت ژئوپلیتیک منطقه خلیج‌فارس از ترامپ تضمین گرفته‌اند. از این بابت ایالات‌متحده هرچه از طرف تل‌آویو تحت فشار قرار گیرد، باز هم نه‌فقط منفعتی در به راه اندختن جنگ ندارد بلکه اتفاقا حفظ ثبات در این جغرافیا برای طرح‌های بلندپروازانه ترامپ ضروری است.

البته هیچ‌یک از این دلایل، ماجراجویی و لجبازی را برای هیچ‌یک از طرف‌ها، جایز نمی‌سازد. در ماه‌های گذشته مقامات ایرانی بارها در مورد امتیازهایی که حاضرند بدهند تا ایالات‌متحده و جامعه جهانی نسبت‌به عدم ساخت سلاح هسته‌ای از سوی تهران مطمئن شوند صحبت کرده‌اند. این امتیازها البته عینی و واقعی است اما گاهی دلواپسان و محافظه‌کاران ایرانی سخنان و انجام رفتارهایی را مرتکب می‌شوند که بیش از آنکه منافع شهروندان ایرانی را تامین کند، لبخند به لبان راهبردنویسان اسرائیلی می‌نشاند.

وب گردی