جنگ خاموش خشکسالی
فاطمه عباسپور– اگر تکتک کتابهای مربوط به تاریخ تمدن را باز کنیم در همان بخشهای ابتدایی با یک روایت مشترک از شکلگیری تمدنهای اولیه مواجه میشویم: دستهای از انسانها در نزدیکی یک منبع آب سکونت گزیدند و در ادامه با یادگیری کشاورزی توسط آنها نخستین تمدنها پایهگذاری شدند. بدون شک دو متغیر اصلی در این روایت «آب» و «کشاورزی» هستند؛ متغیرهایی که تاریخ بشر را از نو نوشته و تبدیل به پایههای اصلی تمدن از گذشته تا به امروز شدند.
این دو متغیر تاثیر خود بر جوامع را از همان دوران باستان تا به امروز حفظ کردند و همچنان نمیتوان جامعه را بدون آنها تصور کرد. شاید به همین دلیل است که اخبار مربوط به بحران آب تا به این اندازه موجب نگرانی مردم شده و فرضهای مربوط به آینده بی شماری را پیشروی آنها قرار داده است. نیمهپاییز گذشته است و اغلب استانهای ایران هنوز حتی یکنوبت بارش موثر را تجربه نکردهاند. سالآبی۱۴۰۴-۱۴۰۳ پنجمین خشکسالی پیاپی در کشور بود و باتوجه به آمار تا اینجای کار میتوان با اطمینان گفت که کشور در آستانه ششمینسال خشکسالی پیاپی قرار دارد.
مشکلات ریشهای و راه حلهای سطحی
در میان مسیرهای مبهمی که وضعیت بغرنج منابع آبی پیش روی مردم قرار داده بدون شک یکی از نگرانکننده ترین آنها تاثیر این موضوع بر کشاورزی و بهدنبال آن امنیت غذایی کشور است.
هامانهاشمی، نایبرییس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی ایران در اینباره به «جهانصنعت» گفت: موضوع آب باید یکبار برای همیشه با نگاهی جامع و فراگیر پیش برود. نباید صرفا به تقابل میان بخش کشاورزی و سایر بخشها مانند صنعت بسنده کنیم. مساله اصلی در واقع در دفتر تخصیص یا درگیریهای بخشی نبوده و مشکل ریشهایتر از اینهاست. واقعیت این است که در کشور ما مدیریت منابع آبی بهدرستی انجام نمیشود. وقتی به بخش صنعت نگاه میکنیم، میبینیم جایگذاری صنایع اصولی نبوده است. بسیاری از صنایع بزرگ در استانهایی مستقر شدند که با فقر شدید منابع آب روبهرو هستند.
وی ادامه داد: در بخش کشاورزی نیز مدیریت منابع آب وجود ندارد. آنچه باید انجام دهیم قبل از هر چیز پذیرش واقعیت اقلیمی کشور بوده یعنی اینکه ایران در موقعیتی جغرافیایی قرار دارد که ذاتا کمآب است. ما هزاران سال است با کمآبی زندگی کرده و نیاکان ما با خرد و برنامهریزی توانستند کشور را هم توسعه داده و هم برای نسلهای بعد حفظ کنند. پس ما نیز با همان خرد و برنامه میتوانیم این مساله را مدیریت کنیم. اگر به شاخص میانگین بارش سالانه نگاه کنیم، میبینیم کشورهای بسیاری در دنیا هستند که بارندگیشان از ما کمتر بوده اما با برنامهریزی درست و ایجاد زیرساختهای مناسب توانستند از بحران عبور کنند.
سابقه تاریخی درخشان
هاشمی درباره تجربههای تاریخی کشور در این حوزه گفت: ما در تاریخ خود نیز نمونههای ارزشمندی داریم. زمانی که قناتها را ساختیم و مبدع انتقال درست آب بودیم توانستیم شهرنشینی و زندگی را توسعه دهیم. حتی در تختجمشید میتوان شواهدی از نظام مدیریت و انتقال آب دید که نشان میدهد ایرانیان از دیرباز با چالش کمآبی مواجه بوده و برای آن راهحلهای علمی و مهندسی ارائه دادند. در بخش کشاورزی امروز بیش از هر چیز نیازمند اصلاح الگوی کشت هستیم. این اصلاح نباید صرفا در قالب بخشنامه یا دستورالعمل باشد. باید با بررسی دقیق مناطق و ظرفیتهای اقلیمی محصولاتی را انتخاب کنیم که از آب سبز استفاده کرده و مصرف آب پایینی دارند. لازم است «جدول زراعی» جامعی تدوین شده تا توسعه کشت محصولات کمآببر در هر استان بهصورت علمی و اجرایی دنبال شود.
وی افزود: به عنوان مثال در شمال کشور میتوان محصولی مانند پنبه را جایگزین برنج کرد. این جایگزینی اگر صرفا در قالب یک دستورالعمل اداری انجام شود نتیجهای نخواهد داشت زیرا کشاورز بهحق به معیشت خود فکر کرده و محصولی را میکارد که سود بیشتری دارد. بنابراین باید مشوقهای اقتصادی تعریف شود تا پیروی از الگوی درست کشت برای کشاورز صرفه داشته باشد.
اسناد خوب، ابزار ناکافی
نایبرییس کمیسیون کشاورزی اتاق ایران افزود: مشکل این است که با وجود اسناد خوب در وزارت جهاد کشاورزی برای توسعه محصولات کمآببر ابزار اجرایی کافی وجود ندارد. این ابزار اجرایی همان مشوقهاست. مثلا میتوان قیمتگذاری حمایتی انجام داد یا برای محصولاتی که کمآببر هستند یارانه و تسهیلات ویژه درنظر گرفت تا کشاورز انگیزه پیدا کند. در عین حال باید بازار نیز آمادگی جذب این محصولات را داشته باشد. موضوع بعدی ورود فناوری به حوزه کشاورزی است. با اینکه در سالهای اخیر شعار «دانشبنیان» را مطرح کردیم و ظرفیت علمی جوانان ایرانی هم بسیار بالاست اما زیرساخت لازم برای تحقق این شعار فراهم نشده و دلیل آن بازهم به همان ضعف در تصمیمسازی و حمایت بازمیگردد. در محیطهای گلخانهای میتوان مدیریت دقیقی بر منابع آب داشت و در عین حال بهرهوری را به شکل چشمگیری افزایش داد. گذار از کشاورزی سنتی به کشاورزی گلخانهای فرصتهای بسیاری ایجاد میکند اما باید پرسید آیا مشوقهای فعلی برای توسعه گلخانهها کافیست؟ کشاورزان واقعا ترغیب میشوند با شرایط فعلی تسهیلات بهسمت این نوع کشاورزی بروند؟
وی ادامه داد: اگر کشاورزی تصمیم به سرمایهگذاری در گلخانه بگیرد و این ریسک را بپذیرد هم برنامهای برای حمایت از او در زمان تولید داریم؟ وقتی تولید چند ده یا چندصد برابر میشود باید زیرساختهای حمایتی و بازاری نیز متناسب با آن رشد کند. بدون چنین برنامهریزی جامعی نمیتوان از کشاورز انتظار داشت به سمت الگوی مدرن و پایدار حرکت کند.
عدم وجود یک نگاه بلندمدت
هاشمی افزود: واقعا فکر کردیم که در چه فرآیندی باید این تولید کشاورز که در فضای گلخانهای انجام شده و ارزشافزوده بالایی داشته حمایت و مدیریت شود؟ به نظر من در حوزه آب باید سهگام اساسی برداریم: اول نگاه واقعبینانه به وضعیت موجود داشته باشیم و نباید از واقعیت اقلیممان فرار کنیم. دوم از گفتاردرمانی فاصله بگیریم و بهجای شعاردادن بهصورت جدی وارد مرحله اجرا شویم. سوم از بازیهای نمایشی بینبخشی که فقط مردم را خسته کرده دست برداریم.
وی ادامه داد: ما یک کشور داریم و تمام صنایع کشاورزی، خدمات و بخشهای دیگر متعلق به همین کشور هستند. اگر در هر بخشی هدررفت آب وجود دارد این هدررفت به کل ملت آسیب میزند نه فقط به یک وزارتخانه یا نهاد خاص. بنابراین باید از این درگیریهای سطحی و نمایشی عبور کرده و با سیاستگذاریهای مشخص و زماندار در قالب یکبرنامه میانمدت الگوی مصرف را اصلاح کرده و مدیریت منابع را بهبود ببخشیم.
کمکاری رسانه ملی
هاشمی درباره کمکاری رسانه ملی در آگاهسازی مردم در حوزه مصرف درست آب گفت: البته باید تاکید کنم که بخشی از این مسیر بلندمدت و زمانبر است اما در کنار آن باید نهادهایی مانند صداوسیما نیز نقش خود را بهدرستی ایفا کنند. سوال من این بوده: آیا رسانه ملی بهاندازه کافی به این موضوع پرداخته است؟ درست است که بهصورت محدود تبلیغاتی درباره مصرف بهینه آب پخش میشود اما آیا در محتوای سریالها و برنامههای تلویزیونی حتی ذرهای فرهنگ مدیریت منابع آب دیده میشود؟ واقعیت این است که جای این نگاه در آثار نمایشی ما خالی است.
وی ادامه داد: بخش فرهنگی و رسانهای کشور باید بهصورت هدفمند به آموزش و فرهنگسازی در این حوزه بپردازد. در کنار آن در بخش سیاستگذاری نیز نیازمند تصمیمهای سریع و واقعی هستیم؛ تصمیمهایی که بر پایه شرایط اقلیمی کشور گرفته شوند نه صرفا براساس ملاحظات اداری.
هشدار پایانی
هاشمی در خاتمه سخنان خود هشدار داد: مساله کمآبی مستقیما به امنیت غذایی گره خورده است اما باید بگویم که خطر از این هم فراتر میرود. امنیت غذایی تنها یکی از تبعات کمآبی است. وقتی از کمآبی و خشکسالی صحبت میکنیم درواقع از جنگی خاموش سخن میگوییم. از بین رفتن آبهای زیرزمینی یعنی آغاز فرونشست زمین و فرونشست یعنی نابودی زیرساختها. یعنی جادهها، ریلها، باندهای فرودگاه، لولههای گاز و حتی خانههایی که مردم در آن زندگی میکنند در معرض تخریب قرار میگیرند و این به این معناست سرمایهای که سالها برایش هزینه شده به تدریج از بین میرود.
