تیغ دولبه برای کارگران

سارا اصغری – تصمیم دشوار اخراج کارگران، اکنون برای بسیاری از مدیران صنعتی به یک اجبار تلخ بدل شده و عامل این اجبار، نه رکود بازار که خاموشی مکرر کارگاهها و کارخانههاست. ناترازی برق، موتور محرکه اقتصاد را از کار انداخته و تولید را به کسادی کشانده است. بحران انرژی با توقف چرخهای تولید، در گام نخست، کارگران را به کام بیکاری میفرستد و در گام بعدی، با کاهش ارزشافزوده بخش صنعت، توان سرمایهگذاری برای ایجاد مشاغل جدید را از بین میبرد. در چنین شرایطی است که آینده اشتغال کشور بهشدت تهدید خواهد شد و جامعه در مسیر پیامدهای ناخوشایند بیکاری فزاینده، از فقر تا ناامنی اجتماعی قرار میگیرد. در این راستا به بررسی تاثیرات مستقیم و غیرمستقیمی که ناترازی برق بر بازار کار و تعدیل نیروی انسانی بههمراه خواهد داشت، میپردازیم.
توقف یا کاهش تولید در صنایع انرژیبر
بسیاری از صنایع بهویژه صنایع انرژیبر مانند فولاد، سیمان، آلومینیوم، پتروشیمی و خودروسازی برای ادامه فعالیت خود به برق پایدار بیش از صنایع نیاز دارند بنابراین قطعی برق این واحدها، سبب توقف خطوط تولید، کاهش بهرهوری و افزایش هزینههای آنها میشود. در چنین شرایطی در موارد شدید، برخی واحدهای صنعتی ممکن است مجبور به تعطیلی موقت یا حتی دائم شوند که بهصورت مستقیم به از دست دادن شغل کارکنان آنها منجر میشود.
تاثیر بر بخش کشاورزی و روستایی
از طرفی کشاورزان برای آبیاری مزارع خود به پمپهای برقی متکی هستند بنابراین قطعی برق میتواند باعث کاهش تولید محصولات کشاورزی و خسارت مالی به کشاورزان شود. این امر میتواند به از دست دادن شغل در بخش کشاورزی و مهاجرت روستاییان به شهرها برای یافتن کار منجر شود.
تاثیر بر مشاغل کوچک و متوسط
کسبوکارهای کوچک و متوسط مانند کارگاههای تولیدی، رستورانها، فروشگاهها و دفاتر خدماتی نیز به برق متکی هستند. قطعی برق میتواند فعالیت آنها را مختل کند و باعث کاهش درآمد و حتی ورشکستگی شود. در این مشاغل نیز بسیاری از این کسبوکارها ممکن است مجبور به تعدیل نیرو یا تعطیلی شوند.
افزایش هزینههای تولید و تورم
قطعی برق باعث میشود واحدهای تولیدی برای جبران کمبود برق به ژنراتورهای دیزلی روی آورند که هزینه سوخت و نگهداری بالایی دارند. این افزایش هزینهها میتواند به افزایش قیمت محصولات و کاهش تقاضا برای آنها منجر شود. کاهش تقاضا نیز به نوبه خود میتواند باعث کاهش تولید و در نهایت کاهش نیروی کار در بخشهای مختلف شود.
تاثیر بر اشتغال غیرمستقیم
بسیاری از مشاغل در بخشهای خدماتی، بازرگانی و حملونقل به فعالیت صنایع وابسته هستند. اگر صنایع بزرگ بهدلیل قطعی برق تعطیل یا کمکار شوند، این مشاغل نیز تحتتاثیر قرار میگیرند.
کاهش سرمایهگذاری و ریسک کسبوکار
ناترازی برق و قطعیهای مکرر فضای کسبوکار را نامطمئن میکند. سرمایهگذاران داخلی و خارجی ممکن است بهدلیل نبود زیرساخت قابل اعتماد، از سرمایهگذاری در صنایع ایران خودداری کنند. عدم سرمایهگذاری جدید به معنای ایجاد نشدن شغلهای جدید و حتی از بین رفتن فرصتهای شغلی موجود است.
تهدید بازار کار با ناترازی انرژی
درباره پیامدهای ناگوار قطعی برق واحدهای صنعتی با بازار کار و تعدیل نیروی انسانی حمید حاجاسماعیلی، کارشناس بازار کار در گفتوگو با «جهانصنعت» عنوان کرد: باید در وهله نخست به این موضوع توجه داشت که کسبوکارها به انرژی وابستگی بالایی دارند، بهویژه در بخشهای صنعتی بدون اتصال به برق، امکان فعالیت برای این حوزه امکانپذیر نیست. هماکنون شرایطی را تجربه میکنیم که چند سالی است بخش صنعت با آن مواجه و در حال حاضر بخش خانگی نیز به آن مبتلا شده است. در سالهای اخیر بیآبی و خشکسالی بیشتر شده و این ناترازیها بیش از گذشته خودش را نشان داده است. دولتهای متعددی اقداماتی در این راستا انجام دادهاند تا این مشکل اساسی را برطرف کنند. دلایل این امر به عدم برنامهریزی برای زیرساختهای لازم متناسب با نیازهای کشور بوده که در گذشته انجام نشده است. در عین حال استفاده از ابزارهای جایگزین برای نوسازی برق بهدلیل تحریمها، زیرساختهای موجود نیز فرسوده شدهاند و امکان توسعه و جایگزینی امکانپذیر نشده است.
حاجاسماعیلی در ادامه خاطرنشان کرد: در زمینه ناترازی انرژی امروز شرایط بیش از گذشته وخیمتر شده است. دولت باوجود حساسیتی که برای تامین بخش خانگی داشته، در حال حاضر مردم نیز با این مشکلات درگیر شدهاند و لوازم خانگی نیز با قطع و وصل شدن برق دچار آسیب جدی میشوند و این آسیبی است که به خانوارها وارد میشود. البته در این راستا ارزیابی دقیقی وجود ندارد اما عیان است که این مشکل سبب نارضایتی مردم شده است.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: کسبوکار بهدلیل ناترازی برق بسیار در فشار قرار گرفته و واحدهای تولیدی نیز دچار خسارتهای بسیاری شدهاند. بخش صنایع در اولویت دوم تامین انرژی برای دولت قرار دارد و طبیعی است که این امر کسبوکارها را دچار اختلال جدی میکند بهویژه وقتی واحدها یکروز کامل یا ساعاتی طولانی برق نداشته باشند، با آسیبهای جدی روبهرو خواهند شد. به همین دلیل ظرفیت واحدهای تولیدی تا ۴۰درصد کاهش پیدا کرده است. این در حالی است که بهدلیل تحریمها نیازمند تولیدات بیشتر هستیم و این موضوع باعث افزایش کمبود کالا و تورم بیشتر میشود. بهدنبال این وضعیت است که شاهد تعدیل نیروی انسانی نیز خواهد بود.
دولت برنامه مدونی ندارد
این کارشناس بازار کار ادامه داد: دولت باید برای این موضوع یک برنامه مدون داشته باشد که متاسفانه تاکنون برنامه مشخصی را اعلام نکرده است. آنچه اتفاق میافتد، گذراندن روزمرگی است. باوجود شرایط خشکسالی و ناترازی انرژی به نظر میرسد که بیش از نیمی از سال را در چنین شرایطی به سر ببریم و در چنین شرایطی کسبوکارها با کمبود و مضیقه انرژی مواجه خواهند بود و تمایل به ادامه فعالیت کسبوکار را بهشدت در کشور کاهش میدهد و این موضوع روی بازار کار نیز اثرگذار خواهد بود و در بلندمدتتر موجب فرار سرمایهها خواهد شد.
حاجاسماعیلی در ادامه یادآور شد: در چنین شرایطی ممکن است که نیازمند واردات شویم و با اخراج نیروی کار مواجه خواهیم شد و این نتایج مشکلات را دو چندان خواهد کرد. بنابراین اگر در زمان لازم نتوانیم این مشکلات را مداوا کنیم، دچار بحرانهای عمیقتری خواهیم شد. دولت باید در زمینه اولویتهای خود تجدیدنظر کند. اگر تولید در اولویت دوم دولت قرار بگیرد، آثار آن در بلندمدت وخیمتر خواهد بود و جبران آن سختتر نیز خواهد شد و آسیبی که خطوط تولید به آنها وارد میشود، غیرقابل جبران خواهد بود. در نهایت خسارت به نیروی کار میتواند به اقتصاد ملی لطمه بزند و بهدنبال خود پیامدهای اجتماعی بسیاری را بههمراه داشته باشد.
کلام آخر
بحران ناترازی برق و قطعیهای مکرر، به عاملی کلیدی در رکود تولید و افزایش بیکاری در ایران تبدیل شده است. این بحران صنایع انرژیبر را بهصورت مستقیم فلج کرده و با تعطیلی خطوط تولید، به اخراج مستقیم کارگران منجر میشود. اثرات غیرمستقیم آن نیز گسترده است؛ از کاهش محصولات کشاورزی و ورشکستگی مشاغل کوچک گرفته تا افزایش هزینههای تولید و تورم. این شرایط فضای کسبوکار را نامطمئن کرده، سرمایهگذاری جدید را متوقف میکند و توانایی اقتصاد برای ایجاد شغل را از بین میبرد. در نهایت این بحران نهتنها بازار کار امروز را تخریب میکند بلکه با کاهش سرمایهگذاری، اشتغال آینده را نیز بهشدت تهدید کرده و جامعه را با پیامدهای خطرناک اجتماعی مواجه میکند.