تهران؛ شهری که آب ندارد و تدبیر نمی‌بیند

فاطمه رحیمی
کدخبر: 575326

فاطمه-رحیمی

فاطمه رحیمی، سردبیر روزنامه جهان صنعت

تهران این روزها بیش از همیشه تشنه است. تشنه‌ آب، آرامش و شاید تدبیر. شهری که روزگاری از فراز البرز تا دشت ورامین نفس می‌کشید، اکنون در تنگنای قطره‌ها نفسش به شماره افتاده است. از پشت تریبون ریاست‌جمهوری واژه‌ای بر زبان آمد که سنگینی‌اش بر شانه‌ پایتخت ماندگار شد: «تخلیه تهران». مردمی که هنوز از سایه‌ جنگ ۱۲‌روزه رهایی نیافته‌اند، در هجوم تورم و بیکاری دست‌وپا می‌زنند، ناگهان خود را در برابر خبر «بی‌آبی» و احتمال کوچ از خانه و کاشانه یافتند.

این‌بار هشدار از زبان بالاترین مقام اجرایی کشور صادر شد اما نه با نقشه‌ای برای نجات که با پژواکی از درماندگی. گویی رییس‌جمهور به‌جای اعلام برنامه‌ای برای احیای منابع، ناقوس فقدان تدبیر را به صدا درآورد. او از مردم خواست صرفه‌جویی کنند اما از چگونگی نجات پایتخت سخنی نگفت و درست همین سکوت، همان خلئی است که جامعه را دچار اضطراب کرده است. بحران آب در ایران موضوع تازه‌ای نیست. سال‌هاست کارشناسان از کاهش بی‌سابقه سفره‌های زیرزمینی، برداشت‌های بی‌رویه، خشک‌شدن رودها و سدهایی گفته‌اند که بیش از کمک، به محیط‌زیست آسیب زده‌اند. هشدارها اما همیشه شنیده شدند و هیچ‌گاه جدی گرفته نشدند. اکنون که سطح ذخایر سدهای تهران به کمتر از ۱۱درصد رسیده و در ۱۵استان کشور بارندگی تقریبا صفر گزارش شده، دولت از «احتمال تخلیه» سخن می‌گوید؛ سخنی که نه‌تنها برای مردم بلکه برای کارشناسان هم غافلگیرکننده بود.

پرسش اساسی این است: اگر روزی چنین تصمیمی گرفته شود، ۱۶‌میلیون نفر ساکن پایتخت قرار است به کجا بروند؟ کدام شهر توان اسکان و تامین آب برای این جمعیت را دارد؟ در حالی که شهرهایی چون اصفهان، کرمان، تبریز و بندرعباس خود با تنش آبی شدید دست‌وپنجه نرم می‌کنند، چنین طرحی نه‌تنها غیرعملی بلکه غیرمنطقی به نظر می‌رسد.

اظهارات رییس‌جمهور در حالی مطرح شد که وزارت نیرو همچنان درگیر حواشی سیاسی و نگرانی از استیضاح است. وزیر نیرو اعلام کرده که در صورت ادامه خشکسالی، فشار آب در شب‌ها به حداقل خواهد رسید و مردم بهتر است برای خود مخزن خانگی نصب کنند. این یعنی دولت به جای ارائه راه‌حل ساختاری، عملا مدیریت بحران را به دوش مردم انداخته است. در حالی که گزارش‌های میدانی نشان می‌دهد قطعی‌های چندساعته آب در محلات مختلف تهران از ماه‌ها پیش آغاز شده و موضوعی «احتمالی» نیست بلکه حقیقتی است که به وقوع پیوسته است.

واقعیت آن است که تنها ۷‌درصد از کل مصرف آب کشور مربوط به آب شرب شهری است بنابراین تاکید دولت بر صرفه‌جویی خانوار در حالی که بخش کشاورزی و صنایع پرمصرف همچنان بدون اصلاح ساختار به کار خود ادامه می‌دهند، نوعی فرافکنی است. تا زمانی که سیاست آبی کشور در بخش‌های کلان تغییر نکند، مسوولیت بحران را نمی‌توان به مردم سپرد.

پایتخت در روزهایی که از فشار اقتصادی، آلودگی هوا و آسیب‌های جنگی اخیر رنج می‌برد، اکنون با هراس بی‌آبی نیز روبه‌رو است. خیابان‌ها هنوز پر از زندگی‌ هستند اما در چهره‌ها می‌توان سایه‌ نگرانی را دید. وقتی از زبان رییس دولت سخنی درباره «تخلیه پایتخت» شنیده می‌شود، جامعه دچار شوک روانی می‌شود زیرا این‌بار تهدید نه از بیرون مرزها بلکه از درون سیاست برخاسته است.

در چنین شرایطی دولت باید بیش از هر زمان دیگری با مردم شفاف باشد. اطلاع‌رسانی درباره وضعیت سدها، میزان ذخیره آب، برنامه‌های اضطراری و حتی نقشه جیره‌بندی اگر به‌صورت رسمی و روشن بیان شود، می‌تواند بخشی از اضطراب عمومی را کاهش دهد. مردم از بحران نمی‌ترسند بلکه از بی‌خبری می‌ترسند. در حالی‌که مسوولان از مردم می‌خواهند صرفه‌جویی کنند، هیچ برنامه‌ای برای اصلاح الگوی مصرف در بخش‌های صنعتی، کشاورزی و شهری ارائه نشده است. در بسیاری از کشورهای خشک، بازیافت آب، تصفیه فاضلاب و آبیاری هوشمند از سال‌ها پیش به سیاست‌های عمومی تبدیل شده است اما در ایران هنوز بسیاری از شهرها حتی شبکه فاضلاب کامل ندارند. تهران با مصرف روزانه بیش از یک‌میلیارد مترمکعب آب در سال، دیگر توان ادامه مسیر فعلی را ندارد. حتی اگر بارندگی‌ها در ماه‌های آینده بهبود یابد، بحران ساختاری همچنان پابرجا خواهد ماند. پرسش دیگر این است: آیا دولت تنها می‌خواهد مردم را از خطر آگاه کند یا می‌خواهد برای نجات تهران اقدامی واقعی انجام دهد؟ اگر هدف صرفا هشدار باشد، این هشدار خود می‌تواند به عامل بحران اجتماعی تبدیل شود زیرا جامعه‌ای که هر روز از زبان مسوولان تهدید می‌شنود، کم‌کم امید خود را از دست می‌دهد. بحران آب در ایران به نقطه‌ای رسیده که دیگر نمی‌توان آن را تنها به کم‌بارانی نسبت داد. مساله مدیریت نادرست منابع است؛ مدیریتی که سال‌ها چشم بر علم بست و گوش به هشدارها نداد. امروز نتیجه آن سیاست‌ها پیش‌روی ماست: شهری که برای ادامه حیاتش باید دعا کند باران ببارد. نجات تهران اما فقط در آسمان نیست بلکه در زمین و تصمیم‌های خردمندانه است. اگر دولت برنامه‌ای شفاف برای بازتوزیع منابع، کاهش مصارف غیرضروری، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین و آموزش عمومی ارائه دهد، هنوز می‌توان امید داشت در غیر این صورت آنچه امروز در حد هشدار گفته می‌شود، فردا ممکن است به واقعیتی غیرقابل بازگشت تبدیل شود.

مردم پایتخت بیش از هر چیز از مسوولان انتظار دارند به جای گفتن از خطر، راهی برای نجات نشان دهند زیرا در سرزمینی که اعتماد خشک شود، هیچ بارانی کافی نخواهد بود.

وب گردی