تعادل بر لبه بحران

جهانصنعت – چین، کشوری با توسعهای برقآسا، منابعی نابرابر و جمعیتی انبوه، با چالشی فراتر از مدیریت مهندسی یا زیستمحیطی روبهرو است؛ چالشی که در اصل، تلاش برای ایجاد تعادل میان نیاز انسان، ظرفیت طبیعت و نقش فناوری در حفظ این توازن را آشکار میکند.
همه چیز از یک خاموشی ساده شروع شد؛ کارخانهای از کار افتاد، قطاری ایستاد و برق محلهای در گرمای شرجی تابستان قطع شد. کمتر کسی تصور میکرد که پشت این خاموشیها، یک مشکل پنهان اما حیاتی ایستاده باشد. چین سالهاست با سرعتی سرسامآور پیش میرود؛ آسمانخراشها، بزرگراهها، قطارهای سریعالسیر و کارخانههای عظیم، تصویر کشوری قدرتمند و رو به جلو را ساختهاند.
اما زیر این ظاهر باشکوه، بحران آب و انرژی در حال رشد است. به عبارتی، شهرهای بزرگی مثل پکن با افزون بر ۲۱میلیون سکنه، حتی برای تامین آب آشامیدنی با مشکل روبهرو شدند.
در واقع رودخانههایی که روزگاری خروشان بودند، امروزه کمرمق و کمجان شدهاند و همین امر موجب شد تا سطح آب سدها بهشدت پایین آمده و نیروگاههای برق-آبی یکییکی از مدار خارج شوند. به گزارش ایرنا، این بحران آبی، بحران انرژی را نیز وارد یک مرحله پیچیده کرد. بیشتر نیروگاههای چین -چه از نوع آبی و چه زغالی- برای ادامه فعالیت، به حجم زیادی آب نیاز دارند اما وقتی آب در دسترس نباشد، تولید برق متوقف میشود و وقتی برق نباشد، چرخهای اقتصاد از حرکت میایستند.
این تنها یک بحران زیستمحیطی نیست بلکه یک هشداری ملی است و اگر این بحران مهار نشود، میتواند آینده توسعه چین، امنیت غذایی مردم و حتی جایگاه جهانی این کشور را بهطور جدی تهدید کند.
نقطه آغاز بحران کجا بود؟
بحران آب و انرژی در چین، نتیجه یک عامل واحد یا تصمیم نادرست نیست، بلکه این بحران، حاصل دههها توسعه پرشتاب، ویژگیهای خاص جغرافیایی و چالشهای جهانی مثل تغییرات اقلیمی است. بنابراین، چین نیز همچون بسیاری از کشورهای درحال توسعه، مسیری را طی کرده که در آن رشد اقتصادی با افزایش فشار بر منابع طبیعی همراه بوده است. در واقع، رشد سریع جمعیت شهری و توسعه صنعتی، از دهه ۱۹۸۰ به بعد، تقاضا برای آب، برق و زیرساختهای زیربنایی را به شکل قابلتوجهی افزایش داد. کارخانهها، شهرها و مزارع نیازمند منابع پایدار بودند اما توزیع طبیعی آب در خاک چین یکنواخت نبود؛ بخش عمده منابع آبی در جنوب این کشور قرار دارد، در حالی که بسیاری از مراکز جمعیتی و صنعتی در شمال و شمالغرب مستقر هستند. این ناهماهنگی جغرافیایی، از همان ابتدا مدیریت منابع را پیچیدهتر کرد. از سوی دیگر، صنایع انرژیبر و کشاورزی گسترده، نیاز زیادی به آب داشتند. نیروگاههای حرارتی برای تولید برق به آب برای خنکسازی نیاز دارند، و بسیاری از مناطق کشاورزی چین وابسته به آبیاری مصنوعی هستند. در چنین شرایطی، فشار تدریجی بر سفرههای آب زیرزمینی، رودخانهها و سدها افزایش یافت.
در همین حال، پدیدههای جهانی مانند گرم شدن زمین، کاهش بارشهای فصلی و بروز خشکسالیهای شدید نیز بر منابع آبی چین اثر گذاشتند. بهویژه در سالهای اخیر، برخی از مناطق مانند استان سیچوان با کاهش شدید دبی رودخانهها مواجه شدند که به شکل مستقیم بر تولید برق آبی و شبکه انرژی کشور تاثیر گذاشت.
با این حال، چین در سالهای گذشته گامهای مهمی برای مقابله با این چالش برداشته است. از جمله این اقدامات میتوان به طرح عظیم انتقال آب از جنوب به شمال، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و بهبود بهرهوری آب در بخش کشاورزی اشاره کرد.
این تلاشها نشان میدهند که بحران، هرچند پیچیده و چندبعدی است اما قابل مدیریت است؛ به شرطی که همزمان به ظرفیتهای بومی، عدالت منطقهای و شرایط اقلیمی توجه شود.
چین با درک تدریجی از ابعاد پیچیده بحران آب و انرژی در طول دو دهه گذشته مجموعهای از اقدامات گسترده و هماهنگ را برای مهار این وضعیت بهکار گرفته است. این کشور در حوزه زیرساخت، طرح عظیم انتقال آب از جنوب به شمال و ساخت سدهای بزرگ مانند سد سهدره (Three Gorges) و موتو (Motuo) را برای جبران کمآبی مناطق شمالی و تولید پایدار برق آبی اجرا کرد.
دولت مرکزی چین هم در بخش سیاستگذاری، سیاست «سه خط قرمز» را برای محدودسازی برداشت آب و بهبود بهرهوری وضع کرده است. همچنین، بازار خرید و فروش حقوق مصرف آب در استانهای کمآب راهاندازی شده تا منابع کمیاب به شکل موثرتری تخصیص یابند. در بعد فناورانه، طرحهای مانند شهرهای اسفنجی، بازچرخانی فاضلاب و کاربرد هوش مصنوعی در مدیریت مصرف، نقش مهمی در بهینهسازی منابع ایفا کردهاند. در نهایت، سازوکارهای واکنش سریع به خشکسالی، گسترش انرژیهای تجدیدپذیر، و همکاری بیناستانی برای انتقال منابع، ظرفیت تابآوری کشور را در برابر بحران افزایش دادهاند. چین در مسیر گذار از مدیریت مصرفمحور به بهرهوری پایدار گام برداشته است.
مدیریت زیرساختی و مهندسی بزرگمقیاس
در این مدت سرمایهگذاری گسترده در طرحهای زیرساختی و مهندسی، یکی از اصلیترین محورهای مدیریت بحران آب و انرژی در چین بوده است. این اقدامات با هدف تامین پایدار منابع آبی- انرژی و کاهش شکاف جغرافیایی میان منابع و تقاضا اجرا شدهاند.
در همین پیوند میتوان به مهمترین نمونه این رویکرد، طرح انتقال آب از جنوب به شمال اشاره کرد؛ طرحی ملی که با سه مسیر شرقی، مرکزی و غربی، سالانه بیش از ۴۰میلیارد مترمکعب آب را از حوزه رود یانگتسه به مناطق خشک شمالی منتقل میکند. این طرح ، نهتنها کمبود آب در شهرهای پکن، تیانجین و استانهای صنعتی شمال را کاهش داده، بلکه برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی را نیز محدود کرده است. همچنین در کنار آن، چین با ساخت هزاران سد -از جمله سد سهدره و طرح درحال توسعه سد موتو در تبت- زیرساخت تامین برق آبی را تقویت کرده است. این سدها نقش چندگانهای در تولید انرژی، کنترل سیلاب، ذخیرهسازی آب و توسعه منطقهای ایفا میکنند. چنین رویکردی، ستون فقرات سیاستهای تامین منابع در چین بهشمار میرود.
مدیریت ساختار در قاب «۳ خط قرمز»
چین در مواجهه با بحران منابع آبی و انرژی، اصلاح ساختارهای قانونی و طراحی سیاستهای بازدارنده را در دستور کار قرار داده است. این کشور با تدوین مقررات دقیق و سازوکارهای نظارتی، تلاش کرده است برداشت بیرویه از منابع را کنترل و بهرهوری در مصرف را افزایش دهد. یکی از مهمترین اقدامات، سیاست سهخط قرمز آب است که در سال ۲۰۱۱ تصویب و برای اجرا تا سال ۲۰۳۰ برنامهریزی شده است. این سیاست، سه هدف اصلی دارد: محدود کردن برداشت کل آب در سطح ملی (تا سقف ۷۰۰میلیارد مترمکعب)، ارتقای سطح بهرهوری آب در بخشهای کشاورزی و صنعتی و حفاظت از کیفیت منابع آبی و زیستبومهای وابسته به آن است. در کنار این، نظام قیمتگذاری پلکانی آب و برق با هدف مدیریت تقاضا اجرا شده است. در این نظام، شهروندان پرمصرف با تعرفههای بالاتر مواجه و صنایع به استفاده از فناوریهای کممصرف تشویق میشوند. همچنین، با راهاندازی بازار حقوق آب، امکان خرید و فروش سهمیه برداشت آب میان استانها و بخشهای مختلف اقتصادی فراهم شده است. این سازوکار بازارمحور، به تخصیص بهینه منابع کمیاب کمک کرده و ابزار مهمی برای مدیریت انعطافپذیر بحران بهشمار میآید.
مدیریت فناورانه و نوآورانه
فناوری در قلب راهبردهای چین برای مدیریت بحران آب و انرژی قرار دارد. این کشور با بهرهگیری از نوآوریهای شهری، دیجیتال و صنعتی، تلاش کرده است منابع محدود را با بهرهوری بیشتر مدیریت کند و آسیبپذیری زیرساختها را کاهش دهد.
یکی از نمونههای برجسته در این زمینه، اجرای طرح شهرهای اسفنجی است. این طرح که در دهها شهر از جمله پکن، شانگهای و ووهان اجرا شده، با بهرهگیری از فناوریهایی مانند بامهای سبز، مصالح نفوذپذیر و مخازن ذخیره آب باران، به جذب، نگهداری و استفاده مجدد از آبهای سطحی در محیط شهری کمک میکند.
در سطح صنعتی، چین با گسترش استفاده از فناوریهای هوشمند مدیریت مصرف مانند اینترنت اشیا، دادهکاوی و هوش مصنوعی، میزان مصرف آب و انرژی را در زمان واقعی پایش میکند. این فناوریها نشت در شبکههای آبرسانی را شناسایی کرده و امکان تنظیم مصرف متناسب با تقاضا را فراهم میآورند.
سرمایهگذاری در تصفیه و بازچرخانی فاضلاب شهری و صنعتی، سهم چشمگیری در کاهش برداشت آب خام و بهبود پایداری منابع ایفا کرده است. این رویکرد فناورانه، بستر عبور چین از مدیریت سنتی به مدیریت هوشمند منابع را فراهم کرده است.
سازوکارهای تطبیقی و واکنش اضطراری
چین در برابر بحرانهای فزاینده آب و انرژی، مجموعهای از سازوکارهای تطبیقی و واکنش اضطراری را بهکار گرفته است تا توان تابآوری کشور را در برابر شرایط غیرقابل پیشبینی تقویت کند. این سازوکارها، هم شامل آمادگی برای شرایط بحرانی هستند و هم ظرفیتهای سازگارکننده در بلندمدت را ارتقا میدهند.
یکی از مهمترین اقدامات، ایجاد سامانههای هشدار زودهنگام خشکسالی و قطعی برق است. این سامانهها با بهرهگیری از دادههای اقلیمی و شبکههای پایش مصرف، امکان پیشبینی و واکنش سریع به کمبود منابع را فراهم میکنند. در دورههای خشکسالی، دولت مرکزی برنامههای اضطراری برای کاهش مصرف، اولویتبندی در توزیع منابع و کنترل فشار بر شبکه برق را بهسرعت فعال میکند.
در کنار آن، چین با گسترش منابع جایگزین انرژی مانند انرژیهای خورشیدی، بادی و نیروگاههای ذخیرهای (مانند پمپ ذخیره)، وابستگی خود را به منابع آببر مانند نیروگاههای حرارتی و برقابی کاهش داده است. همچنین، همکاری بیناستانی برای انتقال آب و انرژی، نقش مهمی در متعادلسازی منابع ایفا میکند. این اقدامات، نهتنها به کاهش آسیبپذیری کمک کردهاند، بلکه زمینهساز گذار به نظامی تابآور و منعطف در مدیریت منابع شدهاند.
بحران آب و انرژی در چین، حاصل تلاقی رشد سریع اقتصادی، پراکندگی جغرافیایی منابع و تغییرات اقلیمی جهانی است و در این میان دولت چین با اتخاذ راهبردهایی در چهار حوزهی کلیدی -زیرساخت، سیاستگذاری، فناوری و سازوکارهای تطبیقی- تلاش کرده است تا بر این بحران فائق آید و ثبات منابع حیاتی را حفظ کند.
از طرحهای مهندسی غولپیکر مانند انتقال آب بینحوضهای گرفته تا سیاستهایی چون سهخط قرمز آب و طرحهای فناورانه نظیر شهرهای اسفنجی، رویکرد چین همزمان متکی بر ابزار سخت و نرم بوده است. تجربه این کشور نشان میدهد که مواجهه با بحرانهای پیچیده، نیازمند ترکیب هوشمندانهای از منابع، اراده، و یادگیری مداوم است. اما در نهایت، هیچ سدی همیشگی نیست و هیچ منبعی پایانناپذیر. مساله تنها مدیریت کمبودها نیست، بلکه بازتعریف رابطه انسان با طبیعت است؛ رابطهای که اگر در آن تعادل نباشد، دیر یا زود، توسعه از درون خواهد شکست. چین امروز، نه فقط در حال مدیریت یک بحران، بلکه در حال نوشتن آیندهای جدید برای الگوی توسعه جهانی است.